خانه » همه » مذهبی » منظور از اينكه فقط افراد پاك و مطهر مي توانند قرآن را مسّ كنند چيست؟

منظور از اينكه فقط افراد پاك و مطهر مي توانند قرآن را مسّ كنند چيست؟

قرآن كريم در آيات77 تا 79 سوره بقره اين گونه توصيف شده است: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ* فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ* لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» حقّا و حتما اين كتابى است خواندنى و گرامى و رفيع المنزله و بلند پايه، كه در كتاب پنهان و لوح محفوظ سرّ حقّ مى ‏باشد. و كسى نمي تواند به آن برسد و آنرا مسّ كند مگر پاكيزه شدگان و طهارت يافتگان.
ابتدا بايد به اين نكته توجه نمود كه برخي مفسران مسّ قرآن را در اين آيه به معناي ظاهري آن يعني دست كشيدن به خطوط آن و لمس آن دانسته اند و برخي به معناي علم به معارف و حقيقت آن دانسته اند.
گروه اول كه مراد از مسّ را دست كشيدن به قرآن مي دانند، كلمه” لا” در جمله” لا يَمَسُّهُ” را لاى ناهيه يا به معناي نهي، و مراد از طهارت را هم طهارت جسماني گرفته اند. و در اينصورت معتقدند آيه مي خواهد بفرمايد: كسى نبايد دست به خطوط قرآن بكشد، مگر آنكه وضو گرفته باشد، و يا هم با وضو باشد و هم بدنش پاك باشد.[1] در واقع منظور از لايمسه در اين آيه امر است و نه اخبار. مانند آيه« الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلَّا زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِكٌ »[2] كه در اين آيه امر به اين است كه زناكار فقط بايد با مانند خودش ازدواج كند، نه اينكه صرفا خبر بدهد از اينكه اين دو گروه باهم ازدواج مي كنند.
اما گروه دوم معتقدند منظور از آيه اين است كه جز پاكان كسى به معارف و حقيقت قرآن كريم عالم نمى‏ شود، چون فرموده: قرآن در كتابى مكنون و پنهان است. اين گروه مي گويند كلمه” مطهرون” اسم مفعول از باب تفعيل تطهير است، و منظور از” مطهرون” كسانى هستند كه خداى تعالى دلهايشان را از هر رجس و پليدى يعنى از رجس گناهان و پليدى ذنوب پاك كرده، و يا از چيزى كه از گناهان هم پليدتر و عظيم‏تر و دقيق‏تر است، و آن عبارت است از تعلق به غير خداى تعالى. مانند ملائكه گرامى و برگزيدگانى از بشر كه در باره آنان فرموده:” إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً”. طبق اين ديدگاه تنها پيامبر اكرم و اوصياي او مي توانند به حقيقت قرآن دست يابند و در مراتب پايين تر هر قدر انسان داراي طهارت بيشتري باشد، به حقيقت و مفهوم قرآن نيز نزديك تر مي شود.[3] همانگونه كه در آيه 2 سوره بقره مى‏آمده است: «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» اين كتاب شكى در آن نيست، و مايه هدايت پرهيزكاران است. [4] در واقع مي توان گفت طبق اين آيه رسيدن به همه معارف قرآن ميسور انسان كامل است تا بتواند جامع و حافظ همه مطالب آن باشد.از اين جهت است كه مي گويند هيچ كس به كنه حقيقت تفسير كتاب خدا و تاويلش نمي رسد مگر رسول اكرم و اوصياي طاهرين ايشان. امام باقر عليه السلام در اين باره مي فرمايد:« إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَفْضَلُ الرَّاسِخِينَ فِي الْعِلْمِ فَقَدْ عَلِمَ جَمِيعَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ مِنَ التَّنْزِيلِ وَ التَّأْوِيلِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُنْزِلَ عَلَيْهِ شَيْئاً لَمْ يُعَلِّمْهُ التَّأْوِيلَ وَ أَوْصِيَاؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ يَعْلَمُونَهُ كُلَّه‏»[5] يعني رسول خدا افضل راسخين در علم است كه تحقيقا علم جميع آنچه را كه خداي سبحان بر ايشان نازل فرموده از تاويل و تنزيل، مي داند و خداوند چيزي بر ايشان نازل نكرده كه تاويل آنرا به وي تعليم نداده باشدو پس از ايشان نيز اوصياي آن حضرت همه اين علوم را مي دانند.[6] ساير انسان ها نيز به مقدار تقوى و طهارتى كه حاصل كرده اند؛ بهمان مقدار از علوم قرآن بهره بردارى مي كنند. هر كس كسب تقوى و طهارت كند، عقلش قوى‏ تر شده و به درجه بهترى از قرآن رهنمائى مى‏ شود.[7] اين مرتبه با افزايش طهارت بالا مي رود تا مي رسد به مرحله خلوص كامل كه مختص انسان كامل است و اوست كه مي تواند تمامي معارف قرآن و حقيقت آنرا فهم كند.
پي نوشت:
[1] . مجمع البيان في تفسير القرآن، انتشارات ناصر خسر و، تهران، 1372ش، ج‏9، ص: 341؛ الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، زمخشري، محمود، دار الكتاب العربي،1407ق، ج‏4، ص: 469؛ روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، آلوسى سيد محمود، دارالكتب العلميه، بيروت،1415،ج‏14، ص: 153
[2] . مرد زناكار جز با زن زناكار يا مشرك ازدواج نمى‏ كند و زن زناكار را، جز مرد زناكار يا مشرك، به ازدواج خود درنمى ‏آورد.
[3] . الميزان في تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم،1417ق، ج‏19، ص: 137
[4] . تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374ش،ج‏23، ص: 268
[5] . بحار الأنوار، علامه مجلسي، دار احياء التراث العربي، بيروت،1403، ج‏23، ص: 192
[6] .قرآن در قرآن، آيه الله جوادي آملي، نشر اسراء،1378،ص378-377
[7] . نور ملكوت قرآن، سيد محمد حسين حسينى تهرانى‏، انتشارات نور ملكوت قرآن‏، مشهد،1421،ج‏2، ص: 46-47

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد