در آيه 88 سوره نمل از حركت كوهها سخن به ميان آمده و حركت آنها به حركت ابرها تشبيه شده است: «وَ تَرَى الجِْبَالَ تحَْسَبهَُا جَامِدَةً وَ هِىَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِى أَتْقَنَ كلَُّ شىَْءٍ إِنَّهُ خَبِيرُ بِمَا تَفْعَلُونَ» كوهها را مى بينى، و آنها را ساكن و جامد مى پندارى، در حالى كه مانند ابر در حركتند اين صنع و آفرينش خداوندى است كه همه چيز را متقن آفريده او از كارهايى كه شما انجام مى دهيد مسلّماً آگاه است.
برخى مفسران مثل مرحوم طبرسى و علامه طباطبايي حركت كوهها را در اين آيه مربوط به قيامت مي دانند كه در اثر لرزه آن روز كو ها به حركت مي افتند. علامه با توجه به اين نكته كه آيات قبل و بعد از اين آيه مربوط به قيامت است(سياق آيات)، نتيجه مي گيرد كه اين آيه نيز حركت كوهها در قيامت را تصوير مي كند. زيرا در آياتي ديگر نيز از حركت كوه ها در روز قيامت سخن گفته شده است، مانند اين آيات:
«وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَرابا[1]» و «وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ[2]».[3]
اما برخي ديگر از مفسران دلايلي در رد اين ديدگاه ذكر مي كنند:
1. اين آيه اصلا مقيد به قيامت نشده كه بخواهيم از آن حركت كوهها در قيامت را برداشت كنيم.[4]
2. تشبيه به حركت ابرها بخاطر حركات يك نواخت و نرم و بدون سر و صداي آن است، نه انفجارهاى عظيم قيامت كه صداى رعد آسايش، گوشها را كر مى كند. [5]
3. تعبير اينكه «گمان مى كنى كوهها جامدند» با حوادث قيامت كه آنقدر آشكار است كه از مشاهده آنها مادران كودكان شيرخوار خود را فراموش مى كنند، ناسازگار است. [6]
4. در قيامت ديگر كوهي باقي نمانده است كه بخواهد حركتي داشته باشد.[7]
5. تعبير بالا نشان مى دهد، در عين اينكه ظاهرا كوهها ساكنند در واقع در همان حال به سرعت حركت مى كنند (يعنى دو حالت از يك شىء را در آن واحد بيان مى كند)[8]
6. اتقان كه در ادامه آيه آمده است به معني محكم كاري است نه تخريب، اگر آيه را مربوط به قيامت بدانيم ديگر استحكام و اتقان معنا ندارد. [9]
ملاصدرا حركت كوهها را در اين آيه اشاره به حركت جوهري مي داند؛ يعني تمامى موجودات با جوهره ذاتشان به سوى غايت وجود خود در حركتند و اين همان معناى حشر و رجوع به خداى سبحان است. علامه طباطبايي نيز اين معنا را مناسب ديده است.[10]
برخي مفسران نيز اين آيه را اشاره اي به حركت انتقالي زمين دانسته، در نتيجه آنرا يكي از معجزات علمي قرآن مي دانند. [11]صاحب تفسير نمونه در اين باره مي گويد:
«قراين فراوانى در آيه وجود دارد كه نشان مي دهد اين آيه از قبيل آيات توحيد و نشانه هاى عظمت خداوند در همين دنياست و به حركت زمين كه براى ما محسوس نيست اشاره مى كند. مسلما حركت كوهها بدون حركت زمين هايى ديگر كه به آنها متصل است معنا ندارد و به اين ترتيب معناى آيه چنين مى شود كه: زمين با سرعت حركت مى كند همچون حركت ابرها. طبق محاسبات دانشمندان امروز، سرعت سير حركت زمين، به دور خود نزديك به 30 كيلومتر در هر دقيقه است و سير آن در حركت انتقالى، به دور خورشيد از اين هم بيشتر است به هر حال آيه فوق، از معجزات علمى قرآن است زيرا حركت زمين توسط گاليله ايتاليائى و كپرنيك لهستانى در حدود قرن هفده ميلادى كشف شد در حالى كه قرآن حدود هزار سال قبل از آن سخن گفته است.»[12]در تشابه حركت زمين و ابر نيز مي توان به نرمى و هموارى سير آنها در عين سرعت و بدون لرزش بودن هر دو حركت اشاره كرد.[13]
بنابراين شايد دو احتمال آخر قابل قبول تر باشد، يعني منظور از حركت كوهها يا اشاره به حركت جوهري است و يا اشاره به حركت انتقالي زمين. شايد اشاره به حركت جوهري معقول تر باشد؛ چرا كه مي دانيم همه موجودات عالم در حال حركتند و هيچ سكوني در عالم وجود برقرار نيست و ممكن است آيه در پي اثبات اين حركت دائمي موجودات باشد.
پي نوشت:
[1] . كوهها به راه مي افتند و در آخر سراب مى شوند. نبأ، 2
[2] . در روز قيامت كوهها همچون پشم زده، نرم و بى ثبات شده اند. قارعه،5
[3] . ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، انتشارات فراهاني، تهران، 1360، ج18، ص: 150؛ الميزان في تفسير القرآن،دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه، قم، 1417، ج15، ص: 40
[4] . مخزن العرفان در تفسير قرآن، نهضت زنان مسلمان، تهران،1361، ج9، ص: 374
[5] .تفسير نمونه،دار الكتب الإسلاميه، تهران،1374، ج15، ص: 568
[6] .تفسير نمونه، ج15، ص: 568
[7] . مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج9، ص: 37
[8] .تفسير نمونه، ج15، ص: 568
[9] . مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج9، ص: 374، تفسير نمونه، ج15، ص: 568
[10] . الميزان في تفسير القرآن، ج15، ص: 403
[11] . مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج9، ص: 374، تفسير نمونه، ج15، ص: 568
[12] . تفسير نمونه، ج15، ص: 568
[13] . پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، كتاب مبين، رشت، 1381، ص: 174