واژه «فى سبيل الله» كه اصطلاحى ويژه ادبيات و فرهنگ اسلامى است معنايى بسيار لطيف دارد. على رغم شهرت فراوان اين اصطلاح در بين مسلمانان و كاربرد بسيارى كه در منابع اسلامى (قرآن مجيد و روايات معصومان(عليهم السلام)) دارد، عملا كمتر به معناى آن توجه شده است.
در تبيين بيشتر و بهتر اين مفهوم مىتوان گفت: هر كارى كه از انسان سر مىزند ـ اعم از افعال برونى و به اصطلاح، «جوارحى» كه به وسيله اعضاى ظاهرى بدن انجام مىشود، يا كارهاى درونى و به اصطلاح، «جوانحى» كه به روح و مغز و گرايش و بينش انسان مربوط مىشود و به همين دليل نيز از ديد ديگران پنهان مىماند (مثل: انديشهها و خيالاتى كه در عقل و روح انسان جريان مىيابد) ـ مصداقى است از «حركت»، و هر حركت لزوماً جهت و مقصدى را دنبال مىكند.
حال اگر مسير و جهت اين حركت به گونه اى باشد كه به كمال انسان منجر شود، طبعاً در راستاى خير و صلاح و سعادت انسان و به سوى حق و حقيقت خواهد بود؛ اما اگر جهت اين حركت به گونه اى باشد كه زمينه دورى بيشتر انسان از كمال حقيقى اش را فراهم آورد، طبعاً در جهت شر، فساد و شقاوت انسان، و باطل خواهد بود.
از سوى ديگر، از آن جا كه از ديدگاه اسلام، كمال حقيقى هر انسانى، تنها در نزديك تر شدن و «قرب» هر چه بيشتر وى به درگاه خداوند تبارك و تعالى است، اسلام تنها حركاتى را داراى جهت درست و به صلاح انسان و مصداق حق مىداند كه آدمى را هر چه بيشتر به خداى متعال نزديك كند، و هر كار يا حركتى كه انسان را از خدا دور كند فاسد و باطل قلمداد مىنمايد. به تعبير ديگر، از نظر اسلام فقط حركاتى كه در مسير خداى متعال باشد حق است و هر حركتى كه در اين مسير نباشد باطل خواهد بود.
بنابراين در پاسخ به اين سؤال كه چرا اسلام از كارهاى مثبت و فعاليتهاى حق و شايسته انسان با عنوان «فى سبيل الله» نام مىبرد، بايد بگوييم، اين بدان سبب است كه انسان با انجام اين گونه كارها در مسيرى است كه او را به خدا نزديك مىكند و در نهايت به خدا منتهى مىشود.
در قرآن كريم، واژه «فى سبيل الله» در موارد متعددى به كار رفته است كه در اين جا به برخى از آنها اشاره مىكنيم:
1. در بعضى از آيات، اذيت و شكنجه اى كه انسان تحمّل مىكند و آزارى كه از دشمن مىبيند به «فى سبيل الله» موصوف گرديده و موجب خير و سعادت انسان دانسته شده است؛ نظير اين آيه:
– ««لا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللّهِ… إِلاّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ»»[1]؛ (هيچ تشنگى و خستگى و گرسنگى اى در راه خدا به آنها نمىرسد… جز آن كه در برابر آن، كار نيكى به حسابشان نوشته شود.)
2. در بعضى ديگر از آيات، مسايلى نظير هجرت، جهاد، جان فشانى و شهادت كه در مبارزه و پيكار با دشمن پيش مىآيد، متّصف به وصف «فى سبيل الله» شده است:
ـ ««وَ الَّذِينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبيلِ اللّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَةَ اللّهِ»»[2]؛ (و كسانى كه در راه خدا هجرت و جهاد كردند، همانان به رحمت خدا اميد دارند.)
ـ ««وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا»»[3]؛ (و در راه خدا با كسانى كه با شما مىجنگند، بجنگيد، و(لى) تجاوز نكنيد.)
ـ ««وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْواتٌ»»[4]؛ (و كسانى را كه در راه خدا كشته مىشوند، مرده نخوانيد.)
3. در بعضى ديگر از آيات، انفاق و صَرف هزينه مالى با صفت و قيد «فى سبيل الله» به كار رفته است؛ مانند اين آيه:
««مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّة أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَة مِائَةُ حَبَّة»»[5]؛ (كار كسانى كه اموال خويش در راه خدا انفاق مىكنند همانند (كاشتن) دانه اى است كه هفت سنبله بروياند كه در هر سنبله صد دانه باشد.)
4. در برخى آيات، تهيدستى و در تنگناى مالى قرار گرفتن به وصف «فى سبيل الله» متّصف شده است:
««لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ لا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الأَْرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ»»[6]؛ (اين صدقات) مخصوص فقيرانى است كه در راه خدا فرو مانده اند و نمىتوانند (براى تأمين هزينه زندگى خود) در زمين سفر كنند. از بس خوددار و باعفّتند، فرد بى اطلاع، آنان را توان گر پندارد.)
پي نوشت:
[1] توبه/120
[2] بقره/218
[3] بقره/190
[4] بقره/154
[5] بقره/261
[6] بقره/273