تفسير جمله(فظلوا فيه يعرجون ) ومعنى جمله (سكرت ابصارنا)در آيه14و15 سوره حجر چيست؟
(وَ لَوْ فَتَحْنَا عَلَيهِم بَاباً مِّنَ السمَاءِ فَظلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ)-(لَقَالُوا إِنَّمَا سكِّرَت أَبْصرُنَا بَلْ نحْنُ قَوْمٌ مَّسحُورُونَ)
اين جمله و جمله هاى بعد كه در آيات فوق آمده به خوبى نشان مى دهد كه منظور آن است اگر درى از آسمان بر آنها گشوده شود (آسمان در اينجا ظاهرا اشاره به جو متراكم اطراف زمين است كه خارج شدن از آن به سادگى ممكن نيست ) و مرتبا روز روشن در آن رفت و آمد كنند، باز هم از شدت لجاجت مى گويند چشم بندى و سحر شده ايم .توجه داشته باشيد (ظلوا) دليل بر استمرار كارى در روز مى باشد، و عرب اين تعبير را در مورد شب نمى كند،بلكه به جاى آن باتوا كه از ماده بيتوته است،مى گويد.اين تفسير همان چيزى است كه غالب مفسرين آنرا برگزيده اند، ولى عجب اين است كه بعضى از مفسران احتمال داده اند كه ضمير در (ظلوا) به فرشتگان باز مى گردد، يعنى اگر آنان فرشتگان را با چشم خود ببينند كه به آسمان مى روند و باز مى گردند باز ايمان نمى آورند.اين تفسير علاوه بر اينكه با آيات قبل و بعد كه عموما سخن از مشركين مى گويد سازگار نيست (زيرا ملائكه تنها در شش آيه قبل آمده ، و بازگشت ضمير به آن بسيار بعيد است ) از بلاغت سخن نيز مى كاهد، زيرا قرآن مى خواهد بگويد حتى اگر خودشان به صورت اعجازآميزى در روز روشن كرارا به آسمان بروند و باز گردند باز هم تسليم حق نمى شوند.*معنى جمله (سكرت ابصارنا)،(سكرت ) از ماده (سكر) به معنى پوشاندن است ، يعنى كافران لجوج مى گويند چشم حقيقت بين ما گوئى پوشانده شده و اگر ببينيم كه به آسمان عروج مى كنيم يك سلسله مسائل خيالى و توهمى است،و اين درست همان چيزى است كه از آن در فارسى تعبير به چشم بندى مى كنيم،كه بر اثر تردستى طرف مقابل، انسان نمى تواند حقيقت را درست ببيند، بلكه خلاف آنرا احساس مى كند.و اينكه بعد از آن،جمله بل نحن قوم مسحورون (بلكه ما گروهى هستيم كه سحر شده ايم ) آمده با اينكه همين چشم بندى نيز از انواع سحر است شايد اشاره به اين باشد كه از چشم بندى هم فراتر رفته،سر تا پاى ما سحر شده،نه تنها چشممان بلكه تمام وجودمان بر اثر سحر احساس واقعى خود را از دست داده است و آنچه حس مى كند بر خلاف واقعيت است.به عبارت ديگر هرگاه انسانى را با وسيله اى بالا ببريم و فرود بياوريم اين حالت را نه تنها با چشم خود بلكه با تمام وجود احساس مى كند، به همين دليل اگر چشم شخص را محكم هم ببنديم باز عروج و نزول خود را احساس مى كند.يعنى اگر، فرضا اين مشركان را به آسمان ببريم ، نخست مى گويند چشم بندى شده ايم بعد كه متوجه مى شوند كه اين حالت با غير چشم هم قابل احساس است مى گويند اصولا ما سر تا پاى وجودمان سحر شده است.
منبع:
تفسير نمونه ج11 ص37تا39