عصراسلام: در متون فارسی تقوا به پرهیزکاری هم معنا میشود. اما شهید مطهری در ده گفتار این معنا را حداقلی میدانند. حالا میگویم چرا برای تعریف تقوا بهتر است که اول ببینیم بناست از چه چیزی مراقبت کنیم و برای آن پوشش ایجاد کنیم. اگر ایمان (اعتقاد قلبی، اقرار زبانی و عمل) را خانه در نظر بگیریم، تقوا محافظ و عایق این خانه است! هر چقدر لایههای حفاظتی را بهتر ایجاد و تقویت کنیم، گرمای ایمان خارج و سرمای گناه وارد نمیشود. من میگویم سرما شما بگیر سیل، طوفان شن، آلودگی، رطوبت و یا هر خلاف آمدی که باعث شود خانه آسیب ببیند، کدر شود یا زندگی در آن خانه تغییر رنگ بدهد و سخت شود! من میگویم سیل و طوفان شما بگیر گناهان کبیره.
میتوان گفت تقوا اصلا ساحت عملیاتی ندارد. فعل یا ترک فعل نیست. تقوا باعث فعل یا ترک فعل میشود (فرض بگیرید باعث میشود نماز خوب بخوانیم یا فلان گناه را انجام ندهیم) اما تقوا پیش از اینها ذهنیت است طرز فکر است. سنسور حساس و هشداردهنده است! بنظرم ساحت تقوا، قلب و عقل آدم است تا اینکه اعضا و جوارحش باشد!
بناست تقوا آنقدر ذهن و قلب ما نسبت به آسیبهای مختلفی که ممکن است به خانهی ایمانی ما برسد را حساس کند که با لایههای حفاظتی و عایقهای مختلف (شما بگیر واجبات و مستحبات) دائما از آن مراقبت کنیم.
تقوا به مثابهی لایه/پوشش و عایق خود به خود خاصیت بیش افزایی و خودترمیمی دارد، یعنی آدمی که تقوا دارد خود به خود علاوه بر اینکه حواسش به حلال و حرام (گرمای داخلی خانه و عدم نفوذ سرما و سایر آفتها) است، دائما در حال تقویت آن لایههای پوششی با ابزار مختلف نیز است.
برای همین در تقوا یک سری چیزها مثل اشک، دعا، تهجد و توسل بصورت مداوم لایههای اولیه را تقویت و حفاظت میکند. روزی که به این پدافند غیرعامل نیازی شد بصورت خودکار و از طریق ولایت خدا کارکردهای تقوا خودش را نشان میدهد. اما کارکردها چیست؟
کارکردها:
الف) معیار و سنجه
تقوا باعث میشود قطب نما داشته باشیم و خوب و بعد را از هم تمییز بدهیم (… یجعل لهم فرقانا)
ب) مهر و عاطفه
تقوا باعث میشود محبت ما به دل کائنات از جمله ملائکه و آدمها و حتی موجودات و طبیعت بیافتد (سیجعل لهم الرحمن ودا)
ج) رزق
تقوا باعث میشود از جایی که نمیدانیم و حواسمان نیست به ما برسد. (یرزقه من حیث لا یحتسب)
د) جرأت و جسارت
تقوا باعث میشود ما بدلیل قرار گرفتن در دایرهی حفاظتی ولایت الله از چیزی نترسیم (ان الله یدافع…)
خدا خودش هم اهل تقواست! یعنی لایهی حفاظت و مراقبت برای دوستانش ایجاد میکند و حتی این لایه را ترمیم هم میکند، برای همین در قرآن میگوید: هو اهل التقوی (لایهی حفاظتی) و اهل المغفره (ترمیم لایه در صورت آسیب)
چطور میشود به تقوا رسید؟!
خب باید ابتدائا خانه را بسازیم بعد برای آن لایه حفاظتی درست کنیم.
اولا به نقشه و طرح نیاز داریم (گمانم این میتواند قرآن باشد)
ثانیا به پی قوی نیاز داریم (این اصول عقایده شاید) و بعدش به مصالح ساخت (تشرع و تقید)
دست آخر هم لایههای پوشش و مراقبت یا همون تقوا که بنظرم برای هرکس در هر شرایطی یک چیزی اولویت تقواست! یعنی بجز واجبات و محرمات. برای فلان مدیر تصمیم گیری درست، در همسران، مدارا و خوش اخلاقی و در موارد دیگر چیزهای دیگری اولویت و اثرگذار است.
فواد علیپور