خودارضایی دختر
ادامه مطلب »همه
عاشق دخترى شده ام نمى دانم چگونه به خواستگارى اش بروم و چگونه با خانواده دختر مورد علاقه ام صحبت کنم مى ترسم جواب آنها منفى باشد. از درس و دانشگاه عقب مانده ام از شما خواهش مى کنم راهى درست به من نشان دهید.
چگونگی خواستگارى از دختر
ادامه مطلب »دخترى ۲۳ساله هستم. نزدیک یک ساله با پسرى آشنا شدم ۲۷ساله است. چندان رابطه خوبى با خانواده خودش خصوصا مادرش نداره و مى گه مادرشون افسردگى هم داره. بعد از گذشت ۸-۷ ماه دو بار با پدرشون اومدن منزل ما بدون گفتن این مسئله به مادرشون. البته به ما گفتن این موضوع رو به عهده پدرشون گذاشتیم که ایشون تا حالا بنا به دلایلى که ما نمى دونیم چیزى نگفتن. مى خوام بدونم من باید چى کار کنم تا کى باید منتظر بمونم؟ در حالى که من، اون آقا پسر رو هم دوست دارم؟ هیچ مشکلى نیست جز این موضوع گفتن به مادرشون. واقعا نمى دونم باید چى کار کنم؟
بیمارى مادر پسر
ادامه مطلب »دخترى هستم با پسرى آشنا شده ام؛ در این مدت همه چیز را در مورد زندگى هم مى دانیم، مى خواهم رهایش کنم ولى او حاضر به رهاکردن من نیست، قصد ما از این آشنایى ازدواج بوده ولى من به ایشان مى گویم با هم رابطه دوستانه نداشته باشیم و شما در موقع درستش به خواستگارى مى آیید ولى ایشان مى گویند یا با من مى مانى یا مى روى البته در این رابطه دوستانه ایشان خواسته هاى غیرمعقول و غیرشرعى دارند، مى ترسم رهایش کنم و از دانسته هاى خصوصى زندگى من سوء استفاده کند، چگونه مى توانم او را بدون هر مشکلى و لطمه اى به زندگیم رها کنم؟
تهدید خواستگار
ادامه مطلب »من دخترى ۲۰ساله هستم در دوران راهنمایى پسرى به خواستگارى من آمد اما به دلیل کوچک بودنم پدر و مادرم جواب منفى دادند بعد از گذشت چندین روز به خانه ما زنگ زد و این کارش همچنان ادامه داشت نزدیک ۶سال. بعد اختلافاتى پیش آمد که دیگه به همدیگر تلفن نزدیم اما حالا شنیده ام که نامزد شده است بسیار ناراحت هستم نه براى این که چرا رفته زن گرفته براى این که ۶سال و شاید هم بیشتر از وقتم را تلف کردم و این که مرا به بازى گرفته بود واقعا براى خودم متأسفم اما حالا یک حس بدى نسبت به خودم دارم حس تنفر از خود! نمى دانم که خدا مرا مى بخشد یا نه؟ و یا مى شود گذشته خود را جبران نمود یا نه؟ اگر مى شود با چه راه هایى؟
ازدواج خواستگار
ادامه مطلب »چرا در اسلام اظهار محبت به جنس مخالف ممنوع و حرام شده؟ آیا بهتر نبود قبل از خواستگارى رسمى مدتى پسر و دختر با هم رابطه داشته باشند تا بفهمند آیا واقعا همدیگر را دوست دارند یا نه؟
روابط قبل از ازدواج
ادامه مطلب »بنده قصد ازدواج با یکى از دخترهاى دانشجو را دارم اما با توجه به این که ایشان شدیدا مذهبى و مقید است، به بنده وقت براى صحبت کردن و بیان نظرم نمى دهند و به بهانه هاى مختلف از صحبت کردن طفره مى روند. از طرفى بنده به سبب دورى راه نمى توانم از خواهرم براى این کار کمک بگیرم. از طرفى با توجه به جو خانواده ما نمى توانم موضوع را در خانه مطرح کنم یعنى مادرم را براى صحبت با ایشان راضى کنم یعنى در صورتى که بروند و جواب این خانم نه کامل باشد تنها چیزى که عاید بنده مى شود محدودیت شدید در رفت و آمد و بدبینى خانواده و بعضاً توهین و تحقیر و کلاً نارضایتى پدرم است لذا مى خواهم اول از موضع این خانم تقریبا مطلع شوم که اصلاً حاضر هستند به ازدواج و به من فکر کنند که حداقل ارزش خراب کردن وجهه ام را در خانه داشته باشد مى خواستم کمکم کنید. ضمنا بنده فردى را نمى شناسم که از طرف بنده واسطه بشود یعنى هست اما در آن حدى نیست که این خانم نسبت به ایشان احساس کوچک ترى و حرف شنوى داشته باشند. لذا مانده ام هر هفته باید مترصد زمانى باشم که ایشان را تنها پیدا کنم و از ایشان براى تعیین وقتى براى صحبت دعوت کنم شما بگین چى کار کنم چى بگم که نتونه نه بیاره؟
راضى نشدن دختر
ادامه مطلب »من دخترى در آستانه ازدواج هستم دست من از روى بازو تا پایین تر از آرنج با آب جوش سوخته است خیلى صحنه وحشتناکى نیست شاید چون من ۱۹ساله که به وجودش عادت کردم ولى خب به هر حال سوختگیه، آیا من مى تونم دستم رو به خواستگارم در مرحله آخر که همه چیز قطعى شد نشون بدم؟ آیا براى این کار اجازه پدرم هم لازمه؟
گفتن بیماری در ازدواج
ادامه مطلب »من جدیدا به خواستگارى دخترى رفته ام چون براى اولین بارم بود شدیدا دلهره داشتم و هول شده بودم و آن طورى که باید نتوانستم از خودم بگم و بسیار ناقص جواب سؤل ها رو مى دادم به طورى که ذهنیتى دیگر از خصوصیات من پیدا کرد خانواده ها شدیدا از هم خوششون آمده من هم خانوادش رو خیلى پسندیدم اون دختر هم خانوده ما رو خیلى پسندیده کاملاً به هم مى خوریم ولى از حرف هاى من خوشش نیومده و جواب نه داده است در حالى که ایرادى که از من گرفته اصلاً من اونطورى نیستم دلم مى خواد یه جلسه دیگه باهاش حرف بزنم تا حل بشه مى خواستم کمکم کنین که در این مورد چه کارى مى تونم بکنم؟ فعلاً که گفته نه لطفا کمکم کنین.
خواستگارى
ادامه مطلب »در چند موردى که خواستگارى رفته ام نتوانسته ام راه را تا آخر ادامه بدهم و بعد پشیمان شده ام، هر موقع که به خواستگارى مى رویم و موقعى که با دختر هم صحبت مى شوم، اولین سؤلى که از او مى پرسم این است که آیا شما به من علاقه دارى؟ اگر جواب داد نه، که دیگر هیچ حرفى نمى زنم و با ناراحتى جلسه را ترک مى کنم و بعد به پدر و مادرم مى گویم که ما به توافق نرسیدیم. ولى اگر جواب داد آرى، بقیه صحبت را ادامه مى دهیم و بعد به دختر مى گویم بعدا جوابش را مى دهم. ولى بعد از جلسه خواستگارى یه افکار و سؤلاتى ذهنم را مشغول مى کند، مثل: آیا او واقعا به من علاقه دارد؟ آیا او من را به خاطر خودم مى خواهد یا مال و اموال و…؟ و سؤلاتى از این قبیل… و در آخر در درونم به نتیجه اى نمى رسم و پیغام مى دهم که نه ما براى هم مناسب نیستیم و باز هم مجرد مى مانم! حال به نظر شما مشکل از کجاست؟ و چه باید بکنم؟
خواستگارى
ادامه مطلب »حدود ۲سال پیش من عاشق یک دختر شدم (۱۸سالگى) و داشتم اولین عشقم را تجربه مى کردم و مى خواستم تا ابد عاشقش باشم. یک روز به طور اتفاقى که با مادرم تنها شدم این موضوع را بروز دادم. مادرم خوشحال شده بود. از ایشان خواستم فقط به خودش بگوید تا ابتدا نظر خودش را بدانم ولى مادرم احتمالا نتوانست با خود او صحبت کند و به مادرش گفته بود. مادرش با دخترش صحبت کرده بود و این طور به مادرم گفته که او نیز راضى است. او هم از اخلاقم خوشش آمده بود و گفته بود که برایش ادب، شخصیت و اخلاق مهم است نه پول و قیافه و یا چیز دیگرى و از من خواسته بود تا در کنکور جزو رتبه هاى خیلى خوب باشم و یک استرس برایم ایجاد شد. کنکور دادم و دانشگاه قبول شدم در این مدت بالاى ۳-۴ بار تلفنى صحبت کردم و در آخرین بار از او خواستم که نباید به هم وابسته شویم و تلفن نزنیم او هم با رضایت قبول کرد. تا این که امسال رفتم خانه و مادرم گفت که آنها یک خواستگار قبول کردند، دلیل آن هم داشتن شغل آن آقا بوده است. در حالى که آن فرد کاملاً از اوضاع من و آن دختر با خبر بود. به گذشته اش کارى ندارم ولى امیدوارم او را خوشبخت کند از شما مى خواهم مرا راهنمایى کنید که دوباره عاشق چه کسى شوم، مشکل کار من کجا بوده است؟
ازدواج زودهنگام
ادامه مطلب »من دخترى هستم ترم سوم دانشگاهم را مى گذرانم خواستگاران زیادى دارم اما هیچ تمایلى به ازدواج ندارم تمام فکرم ادامه تحصیل است و معتقدم باید در سال هاى بعد به این موضوع فکر کنم البته اهمیت ازدواج را از دید اسلام مى دانم. اما با این مقوله فعلاً مشکل دارم به نظر شما در چنین وضعیتى اقدام به ازدواج معقول است؟ در حال حاضر یک خواستگار مذهبى دارم شرایط مناسبى دارد. البته سن او ۲۷ سال است در صورتى که من ۲۱سال دارم. به طور کلى من نمى توانم خودم را با این موضوع وفق بدهم. احساس مى کنم با ازدواج باید بخشى از انرژى ام را صرف مشکلات زندگى کنم. به نظر شما با بى میلى تصمیم به ازدواج گرفتن صحیح است؟ و اگر با این دلیل جواب منفى بدهم از نظر شرعى مشکلى ندارد؟
ادامه تحصیل و ازدواج
ادامه مطلب »به یکى از خواستگارانم جواب منفى داده ام پس از آن همش فکر مى کنم که گناه کردم که چرا به اون آقا جواب منفى دادم. آیا خداوند از دست من به خاطراین کار ناراحت نشده؟ آیا من حق داشتم که به علاقه اى که به خواستگارم نداشتم اهمیت بدم؟
رد خواستگار
ادامه مطلب »من یک دختر فارغ التحصیل هستم. در زمان دانشجویى فعال فرهنگى بودم و با افراد زیادى سر و کار داشتم از جمله دانشجویان پسر که عمدتا مجرد هم بودند. به خاطر وظیفه و علاقه و عشقى که به کار فرهنگى داشتم فعالیت مى کردم. هم اکنون هم که مشغول به کار هستم، با جنس مخالف همکارم. من از ابتدا چون مسائل دانشگاه را دیده بودم حواسم بود که سوتى ندهم و توجه کسى را به خودم جلب نکنم. اما بعد از گذشت حدود ده روز از سر کار رفتنم مادر یکى از همکاران به منزل ما زنگ زد و از طرف پسرش از من خواستگارى کرد! من به طریقى آن آقا را متوجه کردم که فعلاً قصد ازدواج ندارم (دلیلش هم براى خودم روشن بود) اما رفتار این آقا با من عوض شد و محیط به دور از حاشیه محیط کار من درگیر حاشیه شد. نمى دانم چه کنم چرا جامعه چنین است من از این همه حساسیت بدم مى آید. الان در محیط کار احساس خستگى کرده و همیشه نگاه سنگین این شخص را روى خودم احساس مى کنم فعلاً هم نمى توانم به کار نروم و این آقا هم مدیر شرکت است و من مجبورم با ایشان برخورد داشته باشم. لطفا مرا راهنمایى کنید که چه رفتارى باید داشته باشم و طرز فکر من باید چگونه باشد؟
روابط درمحیط کار
ادامه مطلب »من دخترى ۲۶ساله و در آستانه ازدواج هستم و در یکى از شهرستان ها دور از خانواده ام مشغول به کار مى باشم و آنجا پسرى همسن خودم و متدین از من خواستگارى نموده و از نظر مالى هم پایین تر و شغل آزاد هم دارد بسیار با ایمان است و این یکى از خواسته هاى مهم من در انتخاب همسر است لذا نمى خواهم این فرصت را از دست بدهم ولى مشکل اصلى من خواهر بزرگترم است که ازدواج نکرده است و مانع ازدواج من هم مى شود مى گوید تا من ازدواج نکنم تو حق ندارى ازدواج کنى. ۳۶سال دارد و تهدید به خودکشى مى کند. خواهر بزگتر از خودم و کوچکتر از او با کلى بدبختى تازه سال قبل در سن ۳۰سالگى ازدواج کرد چون تا آن موقع به خاطر همین خواهرم مرتب جواب منفى مى داد و وقتى هم ازدواج کرد خواهرم او را اذیت مى کرد. مرتب خواستگار برایش مى آید تا مراحل آخر هم پیش مى رود ولى باز دقیقه آخر همه چیز به هم مى خورد در منزل با همه دعوا مى کند پدرم از دستش به عذاب است از طرفى مى ترسم بگویم به خواستگاریم بیایید چون از خواهرم مى ترسم که آبرویم را ببرد و از طرفى دلم هم برایش مى سوزد که دوباره ناراحت شود، خیلى برایش دعا مى کنم همه فامیل دعا مى کنند و از طرفى به من اصرار مى کنند که به خواستگارهایم جواب بدهم تو را به خدا دعایى، راه حلى براى مشکل ازدواج خواهرم بگوید قلب بسیار مهربانى دارد ولى زبان تند، حاضر نیستم رنجش را ببینم اکنون دو سال است که به خاطر او صبر کرده ام ولى هر دخترى هم بهارى دارد در محیط کارم که مردان مجرد زیاد هستند دلم نمى خواهد هر روز ۱ نفر عاشقم شود مى خواهم زودتر ازدواج کنم. کمکم کنید ببخشید که درد دلم زیاد شد.
داشتن خواهر بزرگتر در ازدواج
ادامه مطلب »مى خواستم سؤالى در مورد قضا و قدر از شما بپرسم. اگر ازدواج به اصرار خانواده ام باشد و من مجبور باشم آن را قبول کنم، آیا درسته که شاید خداوند هم این جور مصلحت دانسته؟ آیا این حرفایى که علاقه بعد ازدواج به وجود میاد درسته؟!
ازدواج اجبارى و تحمیلی
ادامه مطلب »من دوست ندارم مثل خواهرهاى دیگرم موقعیت هایم را از دست بدهم، تا الان موقعیت خوبى داشتم ولى از نظر فکرى به من نمى خورده، مهندس مکانیک، کامپیوتر، حسابدارى و… ولى من دوست ندارم من را به خاطر قیافه ام بخوان یا به خاطر چیزهاى دیگه، از طرف دیگر مى ترسم! مى ترسم از این که کسى که هم فکر من باشه پیدا نشه!
خواستگار هم فکر
ادامه مطلب »ما توى ۴سال دانشگاه به کسى نگاه هم نمى کردیم و تو دلمون مى گفتیم خدا بهتر و درست ترشو از راه خانوادگى قسمتمون مى کنه. حالا مى بینیم همون دوست بازى هاى دانشگاهى خیلى هم بهتر بود. چون همه دوستا با دخترا ازدواج کردن همونایى که یه روزى ما اونا رو به چشم کافر و بى دین مى دیدیم، زندگى آروم و واقعى دارن حالا ما باید بشینیم دست به دامان و به چشم همه که یک آدم بى سواد با کلى منت و ناز و ادا حاضر بشه بیاد خواستگارى اونم بعد از کلى چیدن مقررات مادر و پدرشون. واقعا فرصت ازدواج رو به بهاى عمل کردن به حرف شما باخداها از دست دادیم تا حالا منت کش یه مشت مرد بى سواد و از خدا بى خبر شیم که بعد از دوست بازى هاشون به فکر ازدواج افتادن. نمى دونم شما با این حرفا اصلاً فکر کردید واقعا جامعه عوض شده و اگر به جوونا اعتماد کنید اونا واقعا مى تونن بهترین تصمیم و عاقلانه ترین اونو بگیرن؟ نمى دونم جواب بى شوهرى ما رو شما مى تونین پس بدید یا باید تا آخر عمر به خاطر حرف شما بى شوهر بمونیم. نصیحت من فقط به جوونا اینه که حرفاى بى پایه و اساس شما رو گوش ندن چون واقعا یه روز مى رسه که پشیمون مى شن.
ازدواج دانشجویى، نداشتن خواستگار
ادامه مطلب »من یک بیمارى ژنتیکى از پدرم به ارث برده ام. این بیمارى نوعى ضعف عضلانى است که البته مى تواند در افراد مبتلا متغییر باشد. چنانچه در ازدواج بخواهم این موضوع را از طرف مقابل پنهان کنم این کار را درست نمى دانم. از طرف دیگر با گفتن موضوع یک بیمارى ژنتیکى دیگر کسى حاضر به ازدواج نمى شود. با این که خیلى ناامید هستم از ازدواج کردن ولى امسال براى این که تکلیفم را انجام داده باشم به خواستگارى فردى از شهر خودمان رفتم. از آنجا که خانواده ام نیز از موضوع اطلاع ندارند باید ظاهر را حفظ مى کردم. خانواده دختر خانم خیلى راضى بودند بالاخره دامادى خوش قیافه و دکتر نصیبشان مى شد. دختر خانم نیز خانمى با حجاب مؤن و تحصیل کرده بود. پس از این که توافقات اولیه صورت گرفت و مشکلى براى ازدواج وجود نداشت من تصمیم گرفتم موضوع را با پدر دختر خانم در میان بگذارم و این کار را کردم. نظر خانواده ایشان به کلى تغییر کرد و جواب منفى به من دادند. از شما تقاضا دارم با نظرات ارزشمند خود مرا راهنمایى فرمایید.
بیمارى ژنتیکى خواستگار
ادامه مطلب »بنده جوانى ۲۳ساله هستم. در دانشگاه از خانمى بسیار محجبه، با وقار، سنگین و متین خوشم آمده، منتهى دوست صمیمى من قبلاً از علاقه اش نسبت به این خانم با من درد دل کرده بود. او چون دوست صمیمى من است خود را در بسیارى از مسائل مدیون وى مى دانم، ولى فکر مى کنم آن خانم از نظر عقیدتى، خانوادگى، فرهنگى و اخلاقى به من بیشتر شباهت دارد تا به دوستم. حال اگر از آن خانم خواستگارى کنم یقینا دوستم از بنده ناراحت خواهد شد و احتمال دارد که به من بگوید که بهش خیانت کرده ام. مرا راهنمایى کنید! بهترین کار چیست؟ به طور اتفاقى متوجه شدم آن خانم ۲۲ساله هستند، فکر مى کنید اختلاف سنى کمتر از ۳سال باعث بروز مشکل خواهد شد؟ چه طور باید از یک خانم خواستگارى کرد طورى که برایش سوء تفاهم نشود؟ چه کار باید انجام داد؟ چه باید گفت؟ روش صحیح چیست؟
چند خواستگار
ادامه مطلب »من اصلاً روم نمى شه این سؤل را بپرسم. من وقتى ۱۳سال داشتم با یک پسر دوست شدم و با او برخلاف میلم رابطه جنسى داشتم. من دخترى بودم که دوست داشتم فقط با همسر آینده ام این رابطه را داشته باشم ولى او مرا برخلاف میلم مجبور مى کرد. نمى دانم چرا بار اول که در ماشین در حال حرکت این اتفاق افتاد ترسیدم و نتوانستم از خودم دفاع کنم. به او گفته بودم که من از سر کنجکاوى با تو دوست شدم که ببینم چرا دختر و پسرها با هم دوست مى شوند. مى خواستم تجربه کنم ولى نمى دانستم کار به اینجا مى کشد. من در رابطه با رابطه جنسى چیزى نمى دانستم یعنى چیزهایى که الان مى دانم را اگر آن موقع مى دانستم اصلاً رفاقت نمى کردم. من به او گفته بودم که نمى خواهم چنین رابطه اى داشته باشم ولى او مى گفت اگر این کار را با او نکنم دیگر با من ازدواج نمى کند. من اصلاً فکر ازدواج در سر نداشتم. بچه بودم چیزى نمى دانستم و چیزى نمى فهمیدم. گول خوردم. فقط چون این رابطه را با او داشتم دیگر نمى توانستم قبول کنم که با مرد دیگرى ازدواج کنم. دوست ندارم به همسر آینده ام خیانت کنم. مى گفتم دیگه تمام شد من مجبورم با او با وجود تنفر با تمام وجودم از او ازدواج کنم. بعد از آن ماجرا من از همه پسرها و مردها متنفر شدم. حتى باعث افسردگى خیلى شدید در من شد. از همه چیز مى ترسیدم. به هیچ چیز اعتماد نداشتم. به دکتر روانپزشک هم مراجعه کردم ولى هیچ فایده اى نداشت. تنها راه نجات من خدا بود. او بود که به من در آن دوران عذاب وجدان مى داد تا این کار را نکنم و بیشتر از این غرق نشوم. در رابطه با این موضوع خانواده ام چیزى نمى داند. من ۵سال به کلاس هاى خداشناسى و اخلاق رفتم. خیلى در زندگى من تأثیر داشت و به من خیلى روحیه داد و من را ۱۸۰ درجه عوض کرد و من خیلى به خدا نزدیک شدم. از خود تعریف نباشد به خدا من سرشت پاکى دارم و ۸سال است که این درد و عذاب وجدان را به دنبال خود مى کشم. همه راجع به من یه جور دیگه فکر مى کنن. من رابطه شدید جنسى با او نداشتم ولى در دختر بودنم شک دارم. من کسى را دوست دارم (در دلم) ولى نمى توانم قبول کنم که به او خیانت کنم و منصرف مى شوم. دو دل هستم. نمى توانم قبول کنم که خودم را به جاى یک دختر پاک دامن براى کسى جا بزنم. با خودم در رابطه با رفتن به پیش دکتر و تبدیل خودم به دختر نمى توانم کنار بیایم. یعنى این را گناه بزرگى مى دانم و خیانت.
عذاب وجدان دختر
ادامه مطلب »براى شروع به ازدواج (از زمان قبل خواستگارى) باید چه اقداماتى را انجام دهم و چه طور خود را آماده کنم تا در زندگى موفق شوم؟
معیار انتخاب
ادامه مطلب »این که دختر و پسر قبل از ازدواج باید آزمایش دهند؛ اولاً، این آزمایش دادن باید قبل از مراسم خواستگارى باشد یا قبل از مراسم عقد یا قبل از مراسم عروسى؟ دوماً، در صورتى که شک داشته باشم چگونه از بکارت فرد مورد نظر اطمینان پیدا کنم؟ آیا مستقیماً مى توان از این موضوع اطلاع حاصل کرد؟
آزمایش ازدواج
ادامه مطلب »دخترى هستم ۲۰ساله دانشجوى کامپیوتر در چت با یک دانشجوى دکتر آشنا شدم یک جلسه به شهر ما آمد و همدیگر را در پارک با اطلاع مادرم دیدیم و در مورد ازدواج و معیارها با هم صحبت کردیم ایشان اصرار دارن قبل از ازدواج همدیگر را ببینیم و بشناسیم. من به دیدن او بروم او هم همین طور. نمى خواهد به صورت خیلى رسمى در مراحل خواستگارى همدیگر را بشناسیم. حال شما به من چه توصیه اى مى کنید آیا این رابطه قبل ازدواج از نظر شرعى درست است؟
ارتباط قبل از خواستگارى
ادامه مطلب »براى خواستگارى چگونه از طرف مقابل و ویژگى هاى ادعا شده اطمینان حاصل کنیم؟
روش تحقیق در ازدواج
ادامه مطلب »اگر من بدانم که احتمال بچه دار شدنم کم است و یا اصلاً وجود ندارد، آیا مى توانم این موضوع را از خواستگارانم مخفى کنم و آیا این ظلمى در حق آنان نیست؟
گفتن بیماری به خواستگار
ادامه مطلب »من سال گذشته دانشگاه آزاد قبول شدم و اونجا از یه دختر خانم خیلى خوشم اومد ولى من فقط چهرتا ایشونو انتخاب کردم و زیر نظر داشتمش دختر خوبى بود تا این که من یه ترم که اونجا بودم بعد دانشگاه دولتى قبول شدم و اومدم فقط هفته اى یک بار مى رفتم و از دور نگاش مى کردم تا دلم آروم بشه تا این که یک سال گذشت و من نرفتم جلو فقط یه کم از دوستش در موردش سؤال کردم که ببینم سطح خانوادگیش با ما یکى هست یا نه و بعدا که فهمیدم دوستش بهش گفته یه جورایى نگاهش نسبت به من تغییر کرد و مشخص بود که مى دونه تا این که من ۲ هفته پیش خواهرمو فرستادم جلو باهاش صحبت کرد و چون آمار همه کلاساشو داده بود فهمیدم موافقه ولى همه قضیه رو به مادرش گفته بود من ازش تقاضا کردم قبل از این که به خانواده ها بگیم باهاش صحبت کنم این موضوع رو هم به مادرش گفته بود ولى اون موافقت نکرده بود به هر حال بازم من سماجت کردم تا این که یک هفته گذشت و قرار شد من و اون با حضور خواهرم بریم با هم صحبت کنیم حالا من مى خواستم چى بهش بگم: چون من خدمت رفتم و ۱ سال دیگه مى رم سرکار مى خواستم ۱ الى ۲ سال برام واسته که من با دست پر برم خواستگارى چون بابام نمى تونه منو حمایت کنه به هر حال قرار شد یکشنبه برم باهاش صحبت کنم. خواهرم شب قبلش باهاش تماس گرفته بود که هماهنگ کنه اونم گفته بود داداش شما یه کم دیر جنبیده چون من ۲ هفته پیش یه خواستگار داشتم و اونا همین دیروز اومدن کار رو تموم کردن و آزمایش هم رفتیم و قراره عقد کنیم من سریع رفتم… تا باهاش صحبت کنم ولى نشد ببینمش ولى به خواهرم گفته بود من نمى دونستم که اونا میان فکر مى کردم خواستگارم منصرف شده من اگه مى دونستم که خواستگار داره همون روز مى رفتم خونشون ولى دوستش مى گفت که خیلى گریه کرده و از من گله کرده و گفته که چرا دیر اومده جلو. حالا که کار تموم شده و من تنها کارى که دارم اینه که هر روز گریه مى کنم و براى خوشبختیش از ته دل دعا مى کنم حالا خیلى ها به من میگن که تقصیر تو بوده که دیر رفتى جلو و من به خاطر این حرف حالم گرفته مى شه تازه من مى تونستم برم جلو چون گفته بود من مى تونم که قرار رو به هم بزنم ولى من باعث مى شدم که اون پسر ناراحت بشه و یه ازدواج رو به هم بزنم و مادرم گفت که اگه این کار و بکنى برات خیر نداره حالا حالم گرفته است چون عشق من توى ۲ سال به وجود اومده و نمى تونم به این راحتى فراموشش کنم کمکم کن من همیشه تصمیم داشتم تمام عشقمو به اون هدیه کنم براى همین به هیچ کس دیگه نگاه نمى کردم ولى حالا هى دنبال این هستم که یک ارتباط با یکى از دخترا داشته باشم که اونو فراموش کنم. یه راهى بگین تا اونو زودتر فراموش کنم.
فراموشى موضوع عشق
ادامه مطلب »من با این که انسان امیدوارى بودم و خیلى به خدا ایمان داشتم به دلیل آن که خواستگاران خیلى خوب و مؤمنى نداشتم. مدتى است دچار افسردگى و یأس شده ام به طورى که نمى توانم این حالات را از خودم دور کنم. برخى خواستگاران هم تا یکى دو سال خانواده و خودم را سر کار گذاشته اند و بعد هم بدون هیچ عذر رفته اند. به نظر شما چه کار کنم؟
نداشتن خواستگار
ادامه مطلب »اخیرا آقایى به من اظهار لطف و محبت نموده و باب آشنایى را با من باز کرده روابط ما بسیار محدود است و تنها ۴-۳ جلسه همدیگر را ملاقات کرده ایم. بنده به ایشان عرض کردم که در صورت تمایل مى توانند به جهت خواستگارى نزد والدین من بیایند اما ایشان مطلبى را تحت عنوان ازدواج موقت مطرح کردند و دلیل شان نیز عدم دارا بودن شرایط ازدواج بیان کردند. بنده ابتدا به شدت با این مسئله مخالفت کردم اما ایشان با نشان دادن جراید و کتاب ها و فتاواى متفاوت سعى در متقاعد کردن من داشتند، که اگر دختر جوانى از سن ازدواجش گذشته باشد و نیز مطمئن باشد که خواستگارى بهتر از این شخص که مى خواهد با او ازدواج موقت بکند براى او نمى آید و هم چنین احساس نیاز جنسى نیز بکند مى تواند بدون اذن پدر به انجام ازدواج موقت مبادرت ورزد. سؤل این است که این آقاى جوان هم اکنون ۲۴سال سن دارند شرایط ازدواج را دارا نیستند اما به شدت احساس نیاز مى کنند اما من دخترجوان ۲۱ساله هستم که فکر مى کنم موقعیت هاى خوبى در انتظارم هست و هنوز از سن ازدواج من نگذشته است و حتى خودم هنوز نیازى در خود احساس نمى کنم آیا من مى توانم بدون اذن پدر چنین کارى را بکنم یا خیر؟
ازدواج موقت دختر باکره و دوشیزه
ادامه مطلب »من مرکز استان بزرگ شدم خانه ما تا شش ماه پیش اونجا بودم حالا که پدرم بازنشسته شدن برگشتیم شهر خودمون اون جا هرچى خواستگار داشتم با نظر خودشون رد کردن که من نمى خوام دخترم رو این جا بذارم برم شهرستان. من به اهل این شهر دختر نمى دم و… یک بار موقعیتش خیلى خوب بود، همون بود که من مى خواستم اما هرچى اصرار کردم فقط بیان خونه اگه دیدید آدماى خوبى نیستن، رد مى کنیم (یه جورایى شد که…) من طرف رو ندیده بودم و نمى شناختم اما از صحبت ها و این که من در یک مجموعه فرهنگى عضو بودم که ایشون هم عضو بود و این نشون مى داد در کلیات اونى که من مى خوام هست، خب بررسى مى کردیم اگر خوب نبود رد مى کردیم. حالا هم توى این شهر ۲-۱ نفر خواستگار پیدا شد که اونم خودشون رد کردن حتى اجازه ندادن بیان خونه ببینیم در نهایت هم پدرم گفتن تا درسش تمام نشه شوهرش نمى دم «مى ترسم واسه فوق بخونم دوباره موکول بشه واسه دو سه سال دیگه».
مخالفت خانواده با ازدواج دختر
ادامه مطلب »دخترى هستم ۲۲ساله که هر خواستگارى که برایم مى آید بعد از این که جواب منفى از طرف آنها یا از طرف خودم داده مى شود بعد از آن دچار افسردگى و نگرانى مى شوم که چرا من در جلسه خواستگارى این حرف را زدم و یا چرا این حرف را نگفتم و حالت بغض و گریه به هم دست مى دهد و احساس مى کنم که شاید این بهترین بود که از دستش دادم و تا چندین ماه بعد به او فکر مى کنم و حرف هایى که به او زدم و دلبسته او مى شوم و نمى توانم فراموشش کنم، خواهش مى کنم که مرا یارى بفرمایید. دیگر از این اخلاق خودم خسته شده ام.
پشیمانى بعد خواستگارى
ادامه مطلب »من دخترى هستم ۲۲ساله و در یک خانواده مذهبى اما نه خشک مذهب بزرگ شده ام که به ارزش هاى دینى معتقد هستند. یکى از این ارزش ها این است که دختر باید حد خودش را بداند، من یک دختر معتقد به ارزش هاى دینى هستم و رعایت مى کنم. مشکل من درباره ازدواج است که تا به حال هیچ خواستگارى نداشته ام من از لحاظ خانوادگى و تحصیلات و چهره مشکلى ندارم. امروزه دخترهایى که بى بندوبار و بى حجاب هستند بهترین زندگى را دارند حتى یک بار خواستم این طور باشم ولى بیشتر از ۲ روز دوام نیاوردم. من در دانشگاه تا حالا چندبار از پسرهایى که براى ازدواج مناسب بودند، را دیده ام ولى هم رفتار آنها عادى بود و هم رفتار من. حالا ۱ نفر هست که مناسب است و قبولش دارم، نمى دانم چکار کنم؟
خواستگاری دختر از پسر
ادامه مطلب »در محل زندگى ما جادو و طلسم بسیار زیاد است، این اتفاق بارها در اطراف ما افتاده و این مسئله بسیار شایع شده و حتى افرادى به وسیله این دعاها بیمار و یا بختشان بسته شده که به وسیله برخى افراد طلسم شان را مى شکنند. در اقوام ما چه پسر و چه دختر و خواهرهایم هستند که از وقت ازدواجشان گذشته. یکى از اقوام ما هنگام بازسازى خانه شان، کاغذى با نوشته هاى عجیب و غریب و به زبان عربى پیدا کرده اند. آیا مى شود بخت ما بسته شود؟ چگونه مى توان بخت بسته شده را باز کرد؟
بسته شدن بخت (بخت گشایی)
ادامه مطلب »شوهر یکى از اقوام من اخیراً فوت کرده است. آن خانم بالاى ۴۰سال سن دارد و دیپلم دارد و خانه دار است و داراى فرزند. وى الان حقوق بازنشستگى شوهرش را مى گیرد. من حدود ۳۰سال دارم و کارمندم و لیسانس دارم. متأهلم و داراى فرزند. من آن خانم را دوست دارم و مایلم که با او ازدواج کنم. طرحم این است که ما با هم عقد کنیم (چه دائم، چه موقت) ولى هر کداممان سر خانه و زندگى خودمان باشیم و مثل سابق به زندگى خودمان برسیم و هیچ چیز تغییر نکند و فقط ما دوتا از نظر شرعى به هم حلال شویم و هر چند مدت یکبار هر وقت که شرایط مساعد شد یا خودمان احساس نیاز کردیم، با همدیگر در خانه من یا خانه او باشیم. این طرح را چگونه ارزیابى مى کنید؟
چند همسری و تعدد زوجات
ادامه مطلب »دخترى هستم ۲۳ساله و لیسانس که صلاح و مصلحت خود را هم تشخیص مى دهم. قصد ازدواج با آقایى را دارم که تمامى شرایط ایده آل مرا داراست (متدین، مذهبى و اهل نماز و عبادات، قرآن پژوه و داراى خانواده اى سالم و مورد تأیید همه…) خانواده ام چون عقلشان به چشمشان است چون پولدار نیست، اجازه نمى دهند به خواستگارى بیاید این آقا مهندس عمران هستند و مردى کامل هستند (از هر نظر) و دو سال است که با ایشان به قصد ازدواج رابطه سالم دارم. عقد موقت هم کرده ایم بدون اذن ولى (طبق فتواى مرجع تقلیدمان صحیح است) ولى هیچ گونه رابطه جنسى با هم نداشته ایم. چرا ما باید براى ثبت ازدواجمان راه طولانى دادگاه را طى کنیم؟ چرا نمى توانیم مستقلاً اقدام به ثبت ازدواجمان بکنیم؟
مخالفت خانواده با ازدواج
ادامه مطلب »من مشکلى دارم که با مشورت شما مى خواهم حل کنم. من مى خواهم به خواستگارى کسى بروم که برادرم از اون خواستگارى کرده و جواب رد شنیده. بنا به دلایلى شاید حق با اون باشه. احتمال این که به من جواب بده زیاده. من تردید دارم که به خواستگارى اون بروم که در آینده مشکلى ایجاد بشه. من را از این گمراهى نجات بدهید.
برادر بزرگتر
ادامه مطلب »آیا ملاک حرمت استماع غنا و موسیقی، طرب انگیز بودن آن است یا مناسب بودن آن با مجالس لهو و لعب؟
معیار موسیقی حرام-معیار حرمت موسیقی
ادامه مطلب »گاهی از صدا و سیما و یا نوار ضبط صوت، آهنگ هایی پخش می شود که به نظر من مناسب با مجالس لهو و خوش گذرانی است؛ در حالی که در نظر دیگران این چنین نیست! آیا می توانم آنان را از گوش دادن به آن منع کنم؟
موسیقی مشکوک-آهنگ مشکوک
ادامه مطلب »صحنه ورود پیامبر به مکه و کعبه در جریان فتح مکه، چگونه بود؟
صحنه ورود پیام
ادامه مطلب »حکم گوش دادن به آهنگ بدون کلام چیست؟
آهنگ حرام-گوش دادن آهنگ-آهنگ بدون کلام
ادامه مطلب »اگر فتوای ولی فقیه با مرجع تقلید، در گوش کردن به بعضی از موسیقی های صدا و سیما تفاوت داشته باشد، تکلیف چیست؟
اگر فتوای ولی
ادامه مطلب »کفّار در چه مکانی تصمیم گرفتند پیامبر را به قتل برسانند و نظر قرآن، نسبت به این مسئله چیست؟
توطئه قتل پیامبر(ص)-قتل پیامبر(ص)
ادامه مطلب »ضبط و تکثیر ترانه و موسیقی، چه حکمی دارد؟
ضبط و تکثیر تر
ادامه مطلب »آیا زن یا مرد می تواند به تنهایی و به دور از چشم دیگران (حتی از نگاه همسر خود)، برای ورزش بدن برقصد؟
رقص و ورزش
ادامه مطلب »فلسفه سیاه پوشى
فلسفه سیاه پوشى
ادامه مطلب »شادی و نشاط چه نسبتی با دین دارد؟
شادی و نشاط چه نسبتی با دین دارد؟
ادامه مطلب »شادی و نشاط چه نسبتی با دین دارد؟ – قسمت دوم
شادی و نشاط چه نسبتی با دین دارد؟ - قسمت دوم
ادامه مطلب »چه نوع وحدتی مطلوب است؟ وحدت شیعه و سنی چگونه ممکن است؟
وحدت مطلوب
ادامه مطلب »ماجرای نامه تاریخی امام (ره ) به گورباچف (رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی)چه بود؟
نامه تاریخی امام (ره ) به گورباچف
ادامه مطلب »بررسی قیام ۱۹دی و تأثیر آن در پیروزی انقلاب اسلامی
بررسی قیام ۱۹دی و تأثیر آن در پیروزی انقلاب اسلامی
ادامه مطلب »