طلسمات

خانه » همه

همه

آيا از ديدگاه قرآن و روايات مكاشفات و مشاهدات عرفا معتبرند؟

آيات بسياري از قرآن كريم و نيز روايات فراواني از ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ علاوه بر شناخت از طريق براهين، عقلي، شناخت ديگري فرا روي انسانها قرار داده‌اند كه آموختني نيست بلكه نوعي شهود و يافتن است. در اين نوع از شناخت، انسان موفق به مشاهده حقايق و امور ماوراء طبيعت مي‌گردد. و راه رسيدن به آن را ...

ادامه مطلب »

آيا معرفت شهودي از جنس تجربه ديني است؟

براي پاسخ به سؤال فوق لازم است ابتدا تعريف مختصري از تجربه ديني و معرفت شهودي ارائه دهيم.منظور از تجربه ديني از نظر ما نوعي مواجهه با خداوند يا امور ماوراء طبيعي يا مقدس است. و مواجهه به معني شناخت مستقيم، حضوري و بي‌واسطه است. احساس عجز و محدوديت و وابستگي به يك قدرت و كمال برتر، و احساس وجود ...

ادامه مطلب »

آيا معرفت شهودي از جنس تجربه ديني است؟

براي پاسخ به سؤال فوق لازم است ابتدا تعريف مختصري از تجربه ديني و معرفت شهودي ارائه دهيم.منظور از تجربه ديني از نظر ما نوعي مواجهه با خداوند يا امور ماوراء طبيعي يا مقدس است. و مواجهه به معني شناخت مستقيم، حضوري و بي‌واسطه است. احساس عجز و محدوديت و وابستگي به يك قدرت و كمال برتر، و احساس وجود ...

ادامه مطلب »

تفاوت تجربه ديني با وحي را تفصيلاً بيان کنيد؟

تجربه ديني، واژه‌اي است صرفاً غربي كه امروزه تلاش مي‌شود با ارائه تفسيري مبهم از آن به «مواجهه با امري مطلق و متعالي» جايگاهي را در ميان معارف ديني ما بر خود باز كند كه حتي اموري چون وحي بر انبياي الهي را در گسترة معنايي خود در برگيرد. طرح اين واژه با قبول تمامي لوازم آن، زمينه ساز مباحثي ...

ادامه مطلب »

تجربه‎ي ديني چه ارتباطي با شهود و مكاشفه دارد؟ آيا تجربه ديني توانايي اثبات مدعيات ديني را دارد؟

امروزه با ارائه تفسيري مبهم از واژه تجربه ديني به «مواجهه با امري مطلق و متعالي»[1] و عموميّت بخشيدن به لوازم تفسير غربيان از آن، حتي وحي بر انبياء الهي را نيز امري بشري و آزمون‎پذير نزد اذهان (قابل تجربه براي همگان) معرفي مي‎كنند و موج طرح شبهاتي همچون زير سئوال بردن عصمت انبياء، وجود خطا در مقام تلقي و ...

ادامه مطلب »

آيا بين دين و اخلاق ناسازگاري وجود دارد؟

مسئله ناسازگاري بين دين و اخلاق يكي از مسائل مربوط به حوزة ارتباط دين و اخلاق مي‌باشد، بحث از رابطة دين و اخلاق يكي از مباحث پردامنه و در عين حال بحث برانگيزي بوده است كه در ميان فلاسفه اعم از فيلسوفان مسلمان و غيرمسلمان مطرح بوده است، از جمله پرسش‌هاي مطرح در اين باره مسئله سازگاري و ناسازگاري دين ...

ادامه مطلب »

تفاوت نظام اخلاقي اسلام با ساير نظامهاي اخلاقي در چيست؟

اسلام به عنوان آخرين دين الهي كه خاتم اديان مي‎باشد، پاسخگوي نيازهاي حياتي و اساسي انسان مي‎باشد و در راستاي اين هدف براي اخلاق و چگونگي رفتارهاي انسان، برنامه‎ها و توصيه‎هاي خاص خود را ارائه نموده است. از اين رو، اگر در صدد تعريف دين از منظر اسلامي برآييم بايد اخلاق را يكي از بخش‎هاي بسيار مهم آن به حساب ...

ادامه مطلب »

آيا اخلاق نسبي وتابع سليقه و قرارداد است ، يا مطلق ؟ اگر نسبي نيست پس چرا دروغ‌گفتن در مواردي خوب مي‌شود ؟

براي پاسخ لازم است ابتدا معناي نسبي بودن يا مطلق بودن احكام اخلاقي را تبيين ‎نماييم:منظور از نسبي بودن احكام اخلاقي آن است كه حكم اخلاقي براي يك موضوع، نسبت به شرايط و قيود خاصي كه آن موضوع در واقع پيدا مي‎كند،‌ متفاوت و تغييرپذير است.[1] به بيان ديگر نسبي‎گرايي اخلاقي يعني اينكه بپذيريم اعتبار همة احكام اخلاقي شرايطي دارد ...

ادامه مطلب »

برخي معتقدند چون حُسن اعمال نيك و قبح اعمال ناپسند بديهي است، پس در حوزه اخلاق نيازي به دين نمي‎باشد اين ادعا چگونه قابل بررسي است؟

ابتدا معناي حسن و قبح يا همان «خوب و بد» را ذكر مي‎كنيم، سپس ملاك و معيار خوبي و بدي اعمال را مطرح مي‎كنيم و در انتها ثابت مي‎كنيم كه عقل انسان توانايي درك خوبي و بدي همة كارها و تكاليف آدمي را ندارد.معناي حسن و قبح (خوب و بد)در كتابهاي كلامي و اصولي[1] براي حسن و قبح معاني مختلفي ...

ادامه مطلب »

آيا اعتقاد به آخرت افعال اخلاقي را مصلحت انديشانه و سودجويانه نمي‌سازد و ارزش اخلاقي را از بين نمي‌برد؟

در ابتدا بايد متذكر شد كه مكاتب اخلاق هنجاري در دو دستة كلي جاي گرفته‌اند: نظريه‌هاي غايت گرايانه، و نظريه‌هاي وظيفه گرايانه.[1] كانت از جمله وظيفه گرايان اخلاقي است و عملي را به لحاظ اخلاقي ارزشمند مي‌داند كه فقط و فقط به نيت انجام وظيفة قانوني انجام گرفته باشد.[2] در مقابل غايت گرايان اخلاقي، امري را به عنوان غايت فعل ...

ادامه مطلب »

سعادت حقيقي چيست و نظر اسلام در اين زمينه چيست؟ آيا با توجه به «السعيد سعيدٌ في بطن امه و الشقي شقيٌ في بطن امّه[1] يعني شخصي که سعادتمند است زماني که در شکم مادرش هست معلوم است که سعادتمند خواهد شد و شخصي که شقّي است زماني که در شکم مادرش هست معلوم است که شقي خواهد شد» بايد قايل به جبر اخلاقي شد؟

سعادت يا نيك بختي از واژه‎هايي است كه هم در عرف عمومي مردم و هم در ميان فلاسفه و متفكران از دير زمان تاكنون كاربرد بسياري داشته است و همچنين اين مفهوم در لسان اديان نيز به كار رفته و مورد توجه بوده است و از آنجا كه سعادت‎طلبي امري فطري است، هر كسي در صدد به دست آوردن سعادت ...

ادامه مطلب »

ارتباط بين معرفت ديني و معرفت اخلاقي چگونه هست؟ و آيا اين دو نوع معرفت براي دستيابي به شناخت، از ابزارهاي مشتركي برخوردارند؟

در باب ارتباط معرفت اخلاقي با معرفت ديني سه ديدگاه وجود دارد:1. عدّه‌اي معتقدند كه معرفت اخلاقي در حوزة امور عملي از معرفت ديني گرفته مي‌شود، يعني اين‌كه در مقام تأسيس يك قاعدة اخلاقي، معرفت اخلاقي ممكن نيست مگر اين‌كه آن معرفت از دين گرفته شود؛ اين ادعا در عالم اسلام شبيه ديدگاه اشاعره است كه معتقدند معيار خوبي و ...

ادامه مطلب »

آيا اخلاق جهاني با تنوع اديان سازگار است؟

واقعيت اين است كه رابطة اخلاق با دين، گاهي بدين معنا تفسير مي‌شود كه اخلاق بدون اعتقادات ديني و دست كم بدون اعتقاد به خدا معنا ندارد، زيرا در واقع آن چه مشترك بين همه اديان است، اعتقاد به خداست. آن وقت گفته مي‌شود اخلاق منهاي دين غلط است يعني اخلاق منهاي اعتقاد به خدا و يا اعتقاد به خدا ...

ادامه مطلب »

آيا اخلاق اسلامي فقر و دنيا گريزي را ترويج مي‌كند؟

مساله اقبال يا انزجار از دنيا از ديرباز در بين اقوام وملل گوناگون طرح شده است. در بين اديان اوليه آيين‌هايي قواي طبيعت را مي‌پرستيدند و سعادت بشر را در تمتّع كامل از دنيا مي‌پنداشتند. در مقابل گروهي انزجار و دوري جستن از دنيا و لذات و بهره‌هاي دنيوي را تنها راه نجات روان خويش مي‌دانستند. اديان آسماني نيز از ...

ادامه مطلب »

مراد از اخلاق دنيوي يا سكولار چيست و چه تفاوت‌هايي با اخلاق ديني دارد؟

مبحث اخلاق ديني و اخلاق سكولار به طور عميق و گسترده‌اي با بحث بسيار مهم رابطه دين و اخلاق مرتبط است. در واقع اين نگرش دنيامدارانه و سكولاري به دو پديده دين و اخلاق بوده است كه مفهومي به نام اخلاق سكولاري را به وجود آورده است. گفتني است كه اين دو بحث با وجود اشتراك‌هاي فراوان، متفاوت از هم ...

ادامه مطلب »

مقدمه­اي از چگونگي پيدايش پلوراليسم و ادله طرفداران آن را بيان کنيد؟ و آيا نسبيت در معرفت مي تواند دليل اين مدعا باشد؟

مقدمه:پلوراليسم در غرب در حوزه هاي مختلفي مطرح و مورد پذيرش واقع شده است، از جمله حوزه هاي اخلاق ـ سياست ـ دين و… اما «پلوراليسم ديني در دهه هاي اخير با كار جان هيك در جهان مسيحي بالا گرفت. پلوارليزم (ديني) يك طرز تلقي در تئولوژي مسيحي است و اگر كلام مسيحي و اختلاف فرقه هاي مسيحيت را ندانيم ...

ادامه مطلب »

پيامدهاي منفي پلوراليسم ديني كدامند؟

پلوراليسم ديني به معناي به رسميت شناختن دين هاي مختلف و اعتقاد به اين كه همة آنها داراي حقيقت مي باشند، لوازم و پيامدهاي منفي اي دارد، كه در اينجا به طور مختصر آورده مي شود.1ـ اجتماع نقيضين:طرفداران پلوراليسم چنين گفته اند كه «پلوراليسم (تكثر و تنوع را به رسميت شناختن و به تباين و ناكاستني و قياس ناپذيري فرهنگ ...

ادامه مطلب »

نتايج مثبت پلوراليسم ديني از ديدگاه طرفداران اين نظريه، كدام است؟ آيا اين نتايج از دين اسلام به دست نمي آيد؟ ب) تفاوت جامعه اي كه در آن پلوراليسم ديني پذيرفته شده، با جامعه اسلامي چيست؟ و اصولاً داراي چه ويژگي هايي است؟

نتايج مثبت پلوراليسم ديني از نظر طرفداران نظريه فوق:

ادامه مطلب »

آيا پلوراليسم ديني از منابع دين قابل استنباط هست يا نه؟

پيش از بيان جواب، ابتدا از باب مقدمه بايد به چند نكته توجه داشت:1ـ پلوراليسم يا كثرت­گرايي در حوزه­هاي مختلفي قابل طرح است; مثلاً در حوزه سياست، فرهنگ، فلسفه، و دين. «كثرت انگاري نسبت به دين طرحي است كه برخي از دانشمندان و متكلمين غربي با تاثير پذيري از ديدگاه فلسفي خاصي در پاسخ به بعضي از مسائل عقيدتي و ...

ادامه مطلب »

نظر اسلام درباره­ي پلوراليسم ديني چيست؟

يكي از انگيزه هاي مطرح شدن بحث پلوراليسم ديني در جهان مسيحيت اين بود كه آيا غير مسيحيان كه اعمال نيك انجام مي‏دهند نيز وارد بهشت مي‏شوند يا بهشت فقط مختص به مسيحيان است؟ در عالم مسيحيت، با اين پرسش به دو گونه برخورد شد؛ يكي انحصار گرايان كه قائل شدند: تنها كساني كه دين مسيحيت را پذيرفته‏اند، به بهشت ...

ادامه مطلب »

آيا وجود تعدّد اديان دليل بر حقانيت كثرت گرايي نيست؟

كثرت گرايي يا پلوراليسم پاسخ به اين سؤال است كه بالاخره از بين اين همه اديان كه هر كدام ادعا مي كنند نجات بخش بشر هستند، كدام يك واقعاً نجات بخش بشر است و سعادت او را ضامن است چرا كه نمي شود همه اديان را بر حق دانست و همه را نيز نمي شود تخطئه كرد زيرا در بين ...

ادامه مطلب »

آيا يك فرد ايراني بي‌دين كه مي‌خواهد ديندار شود، بايد دين كشور خود را قبول كند يا هر دين را بخواهد مي‌تواند قبول كند؟ و بيان کنيد که ويژگي­هاي دين اسلام که موجب برتري آن بر ساير اديان مي­شود کدامند؟

در پاسخ به سوال فوق بايد گفت عقل سليم هر خردمندي حكم مي‌كند براي اين كه يك نظام اعتقادي خاص را، از ميان نظام‌هاي مختلف بپذيريم، بايد آنها را به ارزيابي عقلي بسپاريم تا بر اساس مباني و روشهاي مورد پذيرش عقل متعارف، ديني را تحصيل كرده باشيم. و لذا مهمترين و تنها معيار در پذيرش يك دين تعارض نداشتن ...

ادامه مطلب »

آيا فقط از طريق اسلام مي‌توان به سعادت رسيد؟ ممكن است براي هر ذهن نقاد و كنجكاوي اين سؤال خطور كند كه با توجه به تكثّر اديان، آيا مي‌توان از حقانيت همه آنها خبر داد؟ و اين كه مسأله نجات و رستگاري و سعادتمند شدن منحصردر يك دين و مذهب و پيروي از يك شريعت و آيين است؟

در پاسخ به سؤال فوق بايد بگوييم «دين حق» و «صراط مستقيم» در نزد خداوند يكي بيش نيست. «ان الدين عندالله الاسلام»؛[1] و بر همه كس لازم است از آن پيروي كنند و اين نظريه كه در ميان برخي از روشنفكران معاصر رايج شده كه شرايع مختلف همگي بر حق‌اند. و مسيحيت، يهوديت و اسلام همه چهره‌هاي يك حقيقت واحدند ...

ادامه مطلب »

آيا استضعاف فكري با اين‌كه خداوند مي‌فرمايد ما حجت را بر همه تمام مي‌كنيم منافات ندارد؟

قاعده اتمام حجت مثل همه قواعد کلي ديگري است که در نظام افعال و سنن الهي جاري است. يعني گاهي در مقابل اين قواعد کلي موانعي ايجاد مي‌شود که اين موانع از سوي انسان‌هاست نه خداوند. و مي‌توان گفت اين قوانين اقتضايي هستند و تماميت آنها منوط به تحقق شرايط است. و البته خداوند نيز در صورتي که خود فرد ...

ادامه مطلب »

با توجه به تبليغ منفي در كشورهاي غير اسلامي در مورد اسلام، سرنوشت اخروي افرادي كه دراين كشورها زندگي مي‌كنند و به اسلام بدبين مي‌شوند چگونه خواهد بود؟

پاسخ به اين پرسش وابسته به بررسي قدرت تبليغات و گستره تأثيرگذاري آن بر افراد و نيز مفهوم استضعاف در قرآن است. يعني بايد معلوم شود آيا براي فرد در محيط غير اسلامي انگيزه‌اي براي مطالعه درباره اسلام باقي مي‌ماند يا نه؟ و آيا تبليغ منفي و محيط غير ديني مي‌تواند فرد را مصداق مفهوم مستضعف قرار دهد يا نه؟براي ...

ادامه مطلب »

از آياتي مانند آيه 62 سوره بقره آيا کثرت گرايي ديني برداشت نمي­شود؟ «كساني كه (به پيامبر اسلام) ايمان آورده اند و كساني كه به آيين يهود گرويدند و نصاري و صائبان (= پيروان حضرت يحيي) هرگاه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند پاداششان نزد پروردگارشان مسلَّم است و هيچگونه اندوهي براي آن ها نيست» مفيد «كثرت گرائي ديني» نمي باشند؟

توضيح سؤال اين كه: اين آيه، كثرت گرائي ديني ـ به معناي حقّانيّت همه اديان و اين كه پيروي از هر شريعتي موجب نجات است را تأييد مي كند! مضمون آن اين است که هر كسي پيرو هر شريعتي كه باشد، همين كه به خداوند و روز قيامت ايمان داشته و عمل صالح انجام دهد، اهل نجات است پس هيچ ...

ادامه مطلب »

اگر به كثرت‏گرايي ديني معتقد نباشيم، آيا به صفت هادي بودن خداوند متعال خدشه وارد نمي­شود؟

ابتدا توجه کنيم که کثرت گرايي ديني يا پلوراليسم ديني چيست و چه ارتباطي با صفت هادي بودن خداوند دارد. امروزه منظور از پلوراليسم ديني اين است که حقيقت مطلق و نجات و رستگاري را منحصر در يک دين و مذهب و پيروي از شريعت و آيين خاصي ندانيم بلکه «حقيقت مطلق» را مشترک ميان همه اديان و مذاهب بدانيم ...

ادامه مطلب »

نسبت ميان ليبراليسم ديني و سياسي و نيز پلوراليسم ديني و سياسي چيست؟

پلوراليسم نظريه اي است، كه در چارچوب مبناي خاصي به وجود آمده است و براي ارائة هر نظريه اي دربارة آن لازم است كه چارچوب و محدوده اي كه اين نظريه در آن ارائه شده است شناخته شود، فلذا در اينجا ابتدا به صورت اجمالي خاستگاه و چارچوب و اصول پلوراليسم بررسي مي شود.1ـ بررسي اصول اخلاقي و سياسي پلوراليسم ...

ادامه مطلب »

رابطه پلوراليسم ديني با خاتميّت را بيان کرده و توضيح دهيد که آيا اين دو با هم سازگاري دارند؟

پاسخ مناسب به سؤال مذكور احتياج به بررسي مفاهيمي همچون خاتميّت و پلوراليسم ديني دارد؛ چرا كه فهم سؤال و توجّه دقيق به آن و واژه هاي به كار رفته در آن، خود بخشي از پاسخ را در بر مي گيرد.الف) خاتميّت:تاريخ بشري شاهد ظهور پيامبران متعدد آسماني و همچنين اديان و شرايع متكثّري بوده است و مي توان از ...

ادامه مطلب »

با توجه به اينکه اديان مختلف غير از اسلام دستخوش تحريف شده­اند، و تنها دين لازم الاتبّاع، اسلام مي­باشد، دستور اسلام درباره برخورد با پيروان اديان ديگر و عقايد آنان، قبل و بعد از تحريف دين آنها را تشريح کنيد؟

اولاً، بايد توجه داشت كه (اِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللّهِ الاِْسْلامُ);[1] دين در نزد خدا، اسلام (و تسليم در برابر حق) است.[2] از اين آيه مباركه و ده ها آيه[3] و روايت ديگر به روشني و به طور قطع چنين استفاده مي­شود كه حقيقت اديان الهي يكي بيش نيست و تنها يك «صراط مستقيم»[4] هست كه تضمين كننده سعادت بشر است. ...

ادامه مطلب »

چه اشكالي دارد كه گفته شود «ما حق داريم دين خود را حق بدانيم اما حق نداريم ديگران را ناحق بدانيم چون آنها را نفهميده‌ايم و اگر همة اديان را با يك ديد بنگريم وظيفه خود خواهيم دانست كه خصوصيات خوب اديان ديگر را به دين خود اضافه كنيم».

در خصوص اينکه «ما حق داريم دين خود را حق بدانيم» مراد اين است اگر اين حق را هر ديني به خود بدهد بايد براي اديان ديگر نيز اين امكان وجود داشته باشد كه دين خود را حق بدانند، چرا كه هر ديني اصول و مباني خود را حق مي‌داند وديگران را تا آنجا كه با آن اصول همراه باشند ...

ادامه مطلب »

اين كه يكي از معصومين مي‌فرمايند راه‌هاي به سوي خدا به تعداد نفس‌هاي انسان است به چه معني است و آيا با اين آيه قرآن كه مي‌فرمايد: اهدنا الصراط المستقيم منافاتي دارد يا خير؟ و آيا راه راست يكي است يا بر طبق اين جمله مي‌شود صراط­هاي مستقيم را استفاده كرد يا نه؟

دربارة تعدد راه‌هاي رسيدن به خداوند و ارتباط آن با صراط مستقيم سوال شده است و به جملة معروف الطرق الي الله بعدد انفاس الخلائق استناد شده است، تا آن جا كه ما جستجو كرديم، تنها مدركي كه براي اين سخن يافتيم كتاب بحارالانوار مرحوم مجلسي است ايشان نيز اين جمله را در ميان توضيحات خود بر يك روايت، نقل ...

ادامه مطلب »

چه اشكالي دارد كه گفته شود: « اديان واقعاً متعدد نيستند. زبان و شكل اديان با هم متفاوت است، ولي حقيقت آنها واحد است و هر ديني بخشي از حقيقت كلي را اخذ مي‌كند و تفاوتهاي ظاهري اديان بيانگر تعدد جهات حقيقت واحدي است.»

اگر مراد از اين جمله كه « اديان واقعاً منتاقض نيستند» اين باشد كه تنها يك دين داريم و همة اديان آسماني به نوعي مراحل تكامل همان دين واحد هستند و لذا تناقضي بين آنها وجود ندارد، سخني كاملاً صحيح است. چنانكه در سراسر قرآن همة انبياء‌ بشر را به يك دين دعوت كرده‌اند. در سورة شوري، آية 13 چنين ...

ادامه مطلب »

چرا برخي، دين را برتر از ايدئولوژي مي دانند؛ هدف آنها از نفي ايدئولوژي از دين چيست؟

ابتدا بايد تعريف «ايدئولوژي» و «دين» را روشن کنيم، سپس ببينيم چرا برخي، دين را منزّه از هر گونه ايدئولوژي و ايدئولوژيک شدن مي دانند.واژه ايدئولوژي از نظر لغت، مرکب است از دو واژه «ايده» و «لوژي»، که به معناي عقيده شناسي است؛ ليکن به معناي عقيده و طرز تفکر هم به کار مي رود؛ امّا معناي اصطلاحي اين واژه ...

ادامه مطلب »

تعريف ايدئولوژي و دين و رابطه اين دو با هم را بيان کنيد؟ و آيا اينکه گفته مي­شود ايدئولوژي مي­خواهد همه افراد را به يک شکل درآورد صحيح است؟

در سؤال فوق رابطه دين و ايدئولوژي مورد پرسش قرار گرفته است،‌ اگر تعريف هر يك از اين دو روشن باشد، رابطه آنها مشخص خواهد شد. درباره واژة ايدئولوژي گفته‌اند: لفظي است مركب از «ايده + لوژي» به معناي عقيده شناسي و به معني خود عقيده و طرز تفكر هم به كار مي‌رود.[1] معناي اصطلاحي خاص ايدئولوژي عبارت است از: ...

ادامه مطلب »

برخي معتقدند كشور نبايد بر اساس اصول ايدئولوژيك تنظيم شود بلكه مبناي سياست بايد منافع مردم باشد آيا اين نظريه صحيح است؟

اسلام و ايدئولوژياز ايدئولوژي؛ تفسيرهاي گوناگوني ارائه شده است و برخي از انديشمندان غربي اين واژه را به عنوان يكي از مبهم ترين و غير قابل بيان ترين مفاهيم در علوم اجتماعي به شمار آورده اند، ايدئولوژي آن مجموعه اي هماهنگ از اعتقادات و ارزشها است، اعتقادات و ارزشهايي كه ثابت و تغيير ناپذيرند و انسان ها به سوي آنها ...

ادامه مطلب »

مي گوئيم ايدئولوژي اعم از جهان بيني است و حال آنكه ايدئولوژي از جهان بيني نشأت گرفته و به قول شهيد مطهري ايدئولوژي زائيده جهان بيني است. چطور ممكن است جهان بيني زير مجموعه ايدئولوژي باشد؟

قبل از بيان و بررسي رابطه ايدئولوژي با جهان بيني، به لحاظ روش منطقي بحث، ابتدا تعاريف و معاني هر يك را مشخص نموده و سپس رابطه آنها را بررسي مي كنيم چون برخي از اين قبيل شبهات و اشكالات از اينجا ناشي مي شود كه معنا و مقصود از هر يك از واژه ها دقيقاً مشخص نيست و همين ...

ادامه مطلب »

فرق حق با تكليف چيست؟ آيا هميشه در مقابل حق حق ديگري است؟ يا در مقابل حق تكليف است؟

پاسخ به اين پرسش وقتي آشكار مي‌شود كه بدانيم حق چيست.حق دركتاب‌هاي لغوي به «ثابت» معنا شده است و وقتي گفته مي‌شود فلان چيز حق است يعني ثابت است.[1]ولي معاني اصطلاحي متفاوتي دارد، مثلاً در معرفت شناسي، حق به معناي مطابق با واقع است. و وقتي يك جمله يا يك عقيده و يا يك دين را حق مي‌دانيم، يعني آن ...

ادامه مطلب »

علت و عامل مطرح كردن حق و تكليف در اين زمان چيست؟ و چه ارتباطي بين اين بحث با سکولاريسم وجود دارد؟

حق به مفهوم امتياز و اختيار و آزادي داشتن و نوعي نصيب داشتن، از مفاهيمي است كه بيشتر پس از ورود انسان به عالم مدرن مطرح شده است و پيش از آن كمتر مي‌توان چنين بحثي را مشاهده كرد.[1]از مهمترين عوامل مطرح شدن اين بحث تغييراتي بود كه در مباحث انسان شناختي در دنياي غرب پيش آمد. اين تحول در ...

ادامه مطلب »

در كجاي قرآن و نهج‌البلاغه به تكليف اشاره شده است؟

تكليف به معني وظيفه‌اي كه در برابر حقوق ديگران بر عهده افراد قرار دارد در متون اصيل ديني مورد اشاره قرار گرفته است. براي جستجوي مفهوم تكليف در قرآن و نهج‌البلاغه به دو شيوه مي‌توان عمل كرد؛يكي آن كه در پي خود كلمه تكليف باشيم و بدانيم كه چند بار در قرآن يا نهج‌البلاغه كلمه‌اي با ريشه «كلّف» به كار ...

ادامه مطلب »

چرا انسان موظف به انجام تكليف است؟

قبل از پاسخ ابتدا تكليف را تعريف مي­كنيم و سپس به محورهاي مختلفي در باب تكليف مي­پردازيم تا روشن شود كه خداوند چرا براي ما تكاليفي قرار داده است.

ادامه مطلب »

با توجه به اينکه يکي از مهمترين مسائل و مباحث کلام جديد، اثبات يا عدم اثبات پذيري وجود خداوند است، مي خواستم دلايل مخالفان اثبات پذيري و نقد براهين ايشان را بدانم؟

مقدمهيکي از دغدغه هاي کهن انساني، امکان شناخت خداوند متعال است. اعتقاد به خداوند، اعتقاد فطري، پايه و همگاني (اجماع عام) است. هرانساني با تأمل در اندرون خود، وجود خويش را ناقص و وابسته به وجود مطلق کامل حس مي کند که آن همان اعتقاد به خدا يا ملازم با آن است. پرسش اين است که آيا وجود خداوند، افزون ...

ادامه مطلب »

آيا وجود خداوند بدون استفاده از مفاهيم وحياني اثبات پذير است؟ آيا اجماع يا احاديثي درباره برهان پذير بودن خدا وجود دارد؟ علامه طباطبايي، امام خميني، و ديگر صاحب نظران در اين باره چه نظري دارند؟ و آيا برهان نظم و عليت واقعا برهان است يا نشانه وجود خدا؟

برهان در اصطلاح اهل منطق معنايي خاص دارد[1] و با آن‌چه که در پرسش برهان خوانده شده که عدم استفاده از مفاهيم وحياني باشد؛ اندكي تفاوت دارد، پاسخ اين است كه نه تنها چنين برهاني وجود دارد، بلكه برخي از متفكران الهي تلاش كرده‌اند تا برهاني ارائه كنند كه از سرچشمه وحي ناشي نشده باشد. برهان امكان و وجوب اين ...

ادامه مطلب »

عقل انسان به چه حدّي از معرفت خدا مي­تواند نائل شود؟ و آيا از کساني که قادر به استدلال­هاي دقيق عقلي نيستند مانند توده مردم، نيز استدلالهاي عقلي بر وجود خدا و صفات او شده است؟ و آيا تنها راه شناخت خدا منحصر به معرفت عقلي است يا راههاي ديگري هم دارد؟

پرسش فوق در واقع بازگشت به اين پرسش مي كند كه آدمي تا چه اندازه مي تواند با عقل خود خداوند و صفات او را بشناسد؟ و آيا اساساً عقل بشري توانايي آشنايي با خداي سبحان را دارد يا نه؟چه خوب است پاسخ پرسش مزبور را از كلام امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ بشنويم كه فرمود: «لَم يُطلع العقول ...

ادامه مطلب »

براهين اثبات وجود خداوند را بيان كنيد؟

بشر در تاريخ زندگي خود براي درك جهان، راه هاي گوناگوني داشته و هر فردي به مقتضاي استعداد و توانائي فكر خود، راهي را انتخاب نموده و به مقصود رسيده است مهم ترين راه هاي خداشناسي عبارتند از:الف: راه فطريب: راه عقليالف: مقصود از راه فطرت اين است كه يك شعور باطني و كشش دروني بشر را به سوي خدا ...

ادامه مطلب »

با توجّه به ميلياردها ملحدي كه وجود دارند نتيجه مي گيريم كه دلايل اثبات وجود خدا كافي وقانع كننده نمي باشد و خدا هم مي تواند بدون آن كه انسانها مجبور شوند، شواهد بيشتري ايجاد كند.

نويسنده مقاله «بي اعتقادي مؤيد الحاد» به دنبال اقامه دليل بر عدم وجود خدا و اثبات الحاد است. در استدلال او از باورهاي مؤمنان استفاده شده است. استدلال وي به صورت قياس استثنائي است كه از راه رفع تالي به مطلوب رسيده است. در اين مقاله ما در صدد هستيم كه با بررسي منطقي اجزاء استدلال وي، آن را به ...

ادامه مطلب »

آيا مساله شرور مي تواند دليلي بر ردّ وجود خداوند باشد؟ استدلال انديشمندان غربي را نقل و سپس ارزيابي كنيد؟

قبل از پاسخ به سوال، سخن يوجين بورتيس فيلسوف غربي را نقل مي­کنيم كه مي گويد: «خدايي كه اجازه مي دهد انسان ها را بسوزانند، خدايي كه در حين سوزاندن انسان ها سكوت مي كند و چهرة خويش را پنهان مي كند شايسته اعتقاد ورزيدن نيست»[1]سخن اين فيلسوف نشان مي دهد كه مساله شر مي تواند در بدو امر به ...

ادامه مطلب »

چه اطميناني وجود دارد که تفکر خداپرستي ما (با گذشت زمان و کامل شدن تفکر انساني در آينده) همانند انسان هاي اوليه مسخره به نظر برسد و در آينده تفکر ديني منطقي تري را شاهد باشيم؟ (پيدايش تفکر منطقي و حقيقي در آينده).

رسوخ خطا در تفکر امري است اجتناب ناپذير؛ اما آيا همه انديشه ها و شناخت هاي آدمي ممکن است دچار خطا گردد و در نتيجه نتوان به آن معرفت ها اعتماد نمود. و يا اين که براي مصونيت تفکر از خطا، ضوابطي وجود دارد که با مراعات آنها، ذهن از رخنه خطا ايمن مي ماند. در پاسخ به اين قبيل ...

ادامه مطلب »

آيا بهتر نبود خداوند جهان مادي را خالي از شرور و ضررها خلق مي کرد مثلاً آتش را طوري خلق مي كرد كه به بدن انسان كار ساز نباشد؟

پاسخ در چند محور ارائه مي شود:1. عالم مادي عبارت است از جهاني كه در نظام آفرينش در آخرين سلسله عوالم هستي قرار دارد.[1] و (ماديات) عبارت است از پديده هاي جسماني و جسمانيات در مقابل مجردات كه فوق پديده هاي مادي و جسماني هستند.[2] و از جهان مادي به عالم دنيا نيز ياد مي شود.[3]2. نكتة ديگر آن است ...

ادامه مطلب »

چرا خداوند حوادثي مانند سيل و زلزله را بوجود مي‌آورد تا انسانها از بين بروند؟

اولاً توجه به اين نكته لازم است كه معلومات ما در برابر مجهولات بسيار ناچيز است، و آنچه ما از اسرار آفرينش و جهان هستي مي‌دانيم در برابر آنچه نمي‌دانيم همچون قطره‌اي در برابر اقيانوس عظيمي است. بنابراين اگر ما نتوانستيم اسرار وقوع فلان طوفان يا زلزله را دريابيم نمي‌توانيم به كّلي آن را مورد انتقاد قرار دهيم. در گذشته ...

ادامه مطلب »