خانه » همه

همه

نماز شب در مسافرت

ابراهيم بن سيّابه گويد: بعضي از اهل خانواده ام نامه اي به امام حسن عسکري × نوشته و از او درباره نماز شب خواندن مسافر، در اوّل شب پرسيدند. حضرت × چنين نوشت: فَضْلُ صَلَاةِ الْمُسافِرِ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ کَفَضْلِ صَلَاةِ الْمُقِيمِ فِي الْحَضَرِ مِنْ آخِرِ اللَّيْلِ. «فضيلت نماز شب مسافر در اوّل شب، مثل فضيلت نماز مقيم در شهر ...

ادامه مطلب »

نماز پيامبر | در ماه رمضان

محمّد بن احمد بن مطهّر گويد: نامه اي به امام حسن عسکري × نوشتم و از آن حضرت درباره اين روايت پرسيدم که نقل شده: پيامبر | در ماه رمضان و در غير آن، در شبهاي ديگر سيزده رکعت نماز مي خواند که نماز وتر و دو رکعت فجر هم جزء آن است. امام × در پاسخ نوشت: فَضَّ اللهُ ...

ادامه مطلب »

شناخت اوّل ماه رمضان

ابوهيثم محمّد بن ابراهيم معروف به ابن ابي رمثه گويد پدرم گفت: در اولين روز ماه رمضان خدمت امام حسن عسکري × رسيدم در حالي که مردم بعضي يقين و برخي شک داشتند. چون مرا ديد فرمود: يَا أَبَا إِبْرَاهِيمَ! فِي أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَنْتَ فِي يَوْمِکَ؟ «اي ابا ابراهيم، تو امروز از کدام گروهي؟» عرض کردم: فدايت شوم به همين ...

ادامه مطلب »

علّت روزه

حمزة بن محمّد گويد: نامه اي به امام حسن عسکري × نوشتم و پرسيدم: چرا خداوند روزه را واجب کرده است؟ امام × در پاسخ نوشت: لِيَجِدَ الْغَنِيُّ مَسَّ[1] الْجُوعِ فَيَمُنَّ عَلَي الْفَقِير. «تا ثروتمند سختي گرسنگي را بيابد و به فقير، عاطفه و مهرورزي کند».[2]

ادامه مطلب »

قضاي روزه

شيخ صدوق & روايت مي کند که محمّد بن حسن صفّار قمي (متوفاي 291 قمري) به حضرت امام حسن عسکري × نامه نوشت و درباره مردي پرسيد که مُرده و ده روز قضاي روزه ماه رمضان بر عهده دارد، دو وليّ دارد. آيا آن دو وليّ مي توانند از طرف او هر کدام پنج روز قضا کنند؟ امام × چنين ...

ادامه مطلب »

غسل هاي مستحب در ماه رمضان

ابوصالح بن ابي حمّاد گويد: نامه اي به محضر حضرت امام حسن عسکري × نوشتم و از وي درباره غسل در شب هاي ماه رمضان پرسيدم. امام × در جواب نوشت: ان استطعت ان تغتسل ليلة سبعة عشرة، و ليلة تسعة عشرة، و ليلة احدي و عشرين،‌و ليلة ثلاث و عشرين فافعل، فانّ فيها ترجي ليلة‌القدر، فإن لم تقدر علي ...

ادامه مطلب »

اجير گرفتن در حجّ

ابوعلي احمد بن محمّد بن مطهّر گويد: به امام حسن عسکري × نامه نوشتم که من به شش نفر 150 دينار پرداخته ام که با آن حج بگزارند. اينک برگشته اند و بعضي پيدايشان نيست. بعضي از آنان نزد من آمده و گفته اند که بخشي از دينارها را خرج کرده اند و مقداري مانده است و خواسته اند آن ...

ادامه مطلب »

وصيّت در حجّ

ابراهيم بن مهزيار گويد: به امام حسن عسکري × نامه نوشتم که دوستدارت علي بن مهزيار وصيّت کرده است که از درآمد ملکي که يک چهارم آن را براي شما در هر سال قرار داده، حجّي از جانب او انجام شود، تا مقدار بيست دينار. اينک راه بصره بسته شده و هزينه بر مردم دو برابر شده است و به ...

ادامه مطلب »

محرّمات رضاعي

عبدالله بن جعفر گويد: به امام حسن عسکري × نامه نوشتم: زني فرزند مردي را شير داده است، آيا آن مرد مي تواند با دختر اين زن شير دهنده ازدواج کند؟ امام × در پاسخ نوشت: لَا تَحِلُّ لَهُ. «براي او حلال نيست».[1]

ادامه مطلب »

متعه کردن زن بدکاره

حسن بن ظريف گويد: نامه اي به امام حسن عسکري × نوشتم، در حالي که سي سال بود که متعه نکرده بودم و براي آن نشاطي يافته بودم. در قبيله ما زني بود که به زيبايي مشهور بود. دلم هواي او را کرد. ليکن او بدکاره بود و از ارتباط با بيگانه حذر نمي کرد، از اين رو متعه کردنش ...

ادامه مطلب »

خروج زن از خانه در ايّام عدّه

شيخ صدوق & نقل مي کند: محمّد بن حسن صفّار قمي نامه اي به امام حسن عسکري × نوشت و از او درباره زني که شوهرش مرده و او در عدّه وفات شوهر خويش است، از طرفي نيازمند است و کسي ندارد که خرجي او را بدهد و براي مردم کار مي کند، آيا براي او جايز است که در ...

ادامه مطلب »

ختنه

عبدالله بن جعفر حميري گويد: نامه اي چنين به امام حسن عسکري × نوشتم: از صالحين (امام باقر و امام صادق (عليهما السلام)) روايت شده است که فرزندانتان را روز هفتم ختنه کنيد تا پاک شوند، چرا که زمين از ادرار ختنه نکرده به درگاه خداوند مي نالد. فدايت شوم، حجامت کنندگان شهر ما آن مهارت را ندارند و در ...

ادامه مطلب »

قبول وصيّت

شيخ صدوق & گويد: محمّد بن حسن صفّار به امام حسن عسکري × نوشت: مردي وصيّ مردي ديگر بود، او مُرد، و به مرد ديگري وصيّت کرد. آيا بر اين وصيّ لازم است به وصيّت آن که اين مرد وصيّ او بوده عمل کند؟ امام × در پاسخ نوشت: يَلْزَمُهُ بِحَقِّهِ إِنْ کَانَ لَهُ قِبَلَهُ حَقٌّ إِنْ شَاءَ الله. «اگر ...

ادامه مطلب »

چگونگي عمل به وصيّت

محمّد بن يحيي گويد: محمّد بن حسن به امام حسن عسکري × نوشت: مردي از دنيا رفته و به دو مرد وصيّت کرده است. آيا هر کدام مي تواند به تنهايي در نيمي از تَرکه عمل کند و ديگري به نيم ديگر بپردازد؟ حضرت × نوشت: لَا يَنْبَغِي لَهُمَا أَنْ يُخَالِفَا الْمَيِّتَ وَ يَعْمَلَانِ عَلَي حَسَبِ مَا أَمَرَهُمَا إِنْ شَاءَ ...

ادامه مطلب »

بيرون کردن بدهي از اصل مال

محمّد بن عبدالجبّار گويد: به امام عسکري × نوشتم که: زني به مردي وصيّت کرده و به سود او به هشت هزار درهم اقرار کرده است، نيز آنچه را که از وسايل خانه داشته است، از پشم و کُرک و شَبه[1] و طلا و مس و هر چه را که داشته، آن ها را براي آن شخصِ وصيّت شده قرار ...

ادامه مطلب »

نصف بودن ارث زن

اسحاق بن محمّد نخعي گويد: فهفکي از امام حسن عسکري × پرسيد: چرا زن بينواي ضعيف، يک سهم مي گيرد، امّا مرد دو سهم؟ امام × فرمود: إِنَّ الْمَرْأَةَ لَيْسَ عَلَيْهَا جِهَادٌ وَ لَا نَفَقَةٌ وَ لَا مَعْقُلَةٌ إِنَّمَا ذَلِکَ عَلَي الرِّجَال. «زن، نه وظيفه جهاد دارد، نه نفقه و نه ديه، و اين ها بر عهده مردان است». پيش ...

ادامه مطلب »

ارث شوهر و پدر و مادر

عبدالله بن جعفر گويد: به امام حسن عسکري × نوشتم: زني فوت کرده و شوهر و پدر و مادر او زنده است، يا جدّ او، يا جدّه او. ميراث او چگونه تقسيم مي شود؟ حضرت × نوشت: لِزَوْجِ النِّصْفُ وَ مَا بَقِيَ فَلِلْاَبَوَيْنِ. وَ قَدْ رُوِيَ أَيْضاً أَنَّ رَسُول اللهِ | أَطْعِمِ الْجَدَّ وَ الْجَدَّةِ اَلسُّدُسُ. «نصف آن براي شوهر ...

ادامه مطلب »

تقسيم ارث

شيخ کليني & با سند خود روايت مي کند که: محمّد بن حسن به امام حسن عسکري × نوشت: مردي وصيّت کرده است يک سوم مالش را به غلامان و کنيزانش دهند. آيا زن و مرد در آن برابرند، يا سهم مرد، برابر با دو زن از وصيّت است؟ امام × در پاسخ نوشت: جَائِزٌ لِلْمَيِّتِ مَا أَوْصَي بِهِ عَلَي ...

ادامه مطلب »

ميراث براي خويشان نزديک تر

شيخ صدوق & نقل مي کند که: محمّد بن حسن صفّار به امام حسن عسکري × نوشت: مردي درگذشته و يک دختر دختر و يک برادرِ پدري و مادري بر جاي گذاشته است، ارث او از آن کيست؟ امام × در اين مورد نوشت: الْمِيرَاثُ لِلْأَقْرَبِ إِنْ شَاءَ الله. «ميراث براي کسي است که نزديک تر باشد، إن شاء الله».[1]

ادامه مطلب »

حدّ غسل ميّت

محمّد بن يحيي گويد: محمّد بن حسن صفّار نامه اي به امام حسن عسکري × نوشت و از او درباره مقدار آبي که با آن مُرده را غسل مي دهند پرسيد. حضرت × چنين نوشت: حَدُّ غُسْلِ الْمَيِّتِ يُغْسَلُ حَتَّي يَطْهُرَ إِنْ شَاءَ الله. «اندازه غسل ميّت آن است که شسته مي شود تا پاک شود، إن شاء الله». و ...

ادامه مطلب »

قرار دادن دو مُرده در يک تابوت

محمّد بن حسن صفّار گويد: به امام حسن عسکري × نوشتم: آيا جايز است دو مرده را در يک تابوت قرار دهند. آنجا که نياز باشد و مردم (براي تشييع جنازه) کم باشند؟ و اگر دو مرده، يکي زن و ديگري مرد باشد، آيا جايز است که بر يک تابوت گذاشته شود و بر آن دو نماز خوانده شود؟ امام ...

ادامه مطلب »

فروش باغ

محمّد بن حسن صفّار گويد: نامه اي به امام حسن عسکري × نوشتم که: مردي باغي فروخته که در آن درخت و تاک است و درختي را از آن استثنا کرده است، آيا مي تواند به خاطر آن درختي که استثنا کرده وارد باغ شود؟ محدوده اين درختي که استثنا کرده، چه مقدار از زمين اطراف آن است، آيا به ...

ادامه مطلب »

درباره ربا

ابوهاشم جعفري گويد: حجّاج بن يوسف عبدي خدمت امام حسن عسکري × رسيد و از وي درباره داد و ستد پرسيد و گفت: گاهي با مردم خريد و فروش مي کنيم و معامله را طبق اصل قرارداد مي بنديم. حضرت × فرمود: لا بأس الدينار بالدينار بينهما خرزة. «فروش دينار به دو دينار مانعي ندارد، اگر بين آن دو يک ...

ادامه مطلب »

فروش زمين

مرحوم کليني & از محمّد بن حسن صفّار روايت کرده است که: وي نامه اي به امام حسن عسکري × نوشت و درباره مردي که کالاي خود را به مرد ديگري فروخت. جنس فروخته شده، دو قطعه زمين بود و ‌آن وقت که شاهد بر اين معامله گرفت، حدود آن را معيّن نکرد و گفت: هر گاه حدودش را آوردند، ...

ادامه مطلب »

فروش خانه و اتاق ها

شيخ صدوق & گويد: محمّد بن حسن صفّار به امام حسن عسکري × نامه نوشت و درباره مردي پرسيد که از شخصي اتاقي را در خانه اي با همه حقوقش خريده است که بالاي آن اتاق ديگري است. آيا اتاق بالا هم داخل در حقوق اتاق پايين است يا نه؟ حضرت × نوشت: لَيْسَ لَهُ إِلَّا مَا اشْتَرَاهُ بِاسْمِهِ وَ ...

ادامه مطلب »

چگونگي خريد خانه

شيخ صدوق & به اسناد خود نقل مي کند که: محمّد بن حسن صفّار قمي به حضرت امام حسن عسکري × نوشت: مردي به دو نفر گفت: شاهد باشيد همه خانه اي که در فلان جا دارم و حدودش چنان است، همه اش از آنِ فلاني است و نيز همه اجناسي که در خانه است. در حالي که شاهد نمي ...

ادامه مطلب »

خريدن کالاي حرام

محمّد بن يحيي گويد: محمّد بن حسن نامه اي به امام حسن عسکري × نوشت که: کسي از ديگري با پولي از راهزنان يا سرقت کنندگان گرفته، وسيله يا خادمي مي خرد، آيا جايز است از ثمرات اين وسيله بهره ببرد، يا مي تواند با کنيزي که با پول دزدان يا راهزنان خريده، نزديکي کند؟ امام × نگاشت: لَا خَيْرَ ...

ادامه مطلب »

شرط هاي ضمن قرارداد

شيخ طوسي & گويد: محمّد بن حسن صفّار به امام حسن عسکري × نوشت: مردي از کسي زميني خريده است، با حدود چهارگانه آن، در حالي که در آن زمين، زراعت و نخل و درخت هاي ديگر است و از نخل و زراعت و درخت در قولنامه چيزي ياد نشده است و در آن ذکر شده که آن را با ...

ادامه مطلب »

فسخ فروش حيوان

شيخ طوسي & از محمّد بن حسن صفّار نقل مي کند که وي نامه به امام حسن عسکري × نوشت، درباره مردي که مَرکبي از کسي خريده و در آن تغييري داده، مثل اين که سُم آن را تراشيده يا نعل آن را برگرفته يا نعل زده، يا چند فرسخ بر آن سوار شده است، آيا پس از اين تغييري ...

ادامه مطلب »

وقف

محمّد بن يحيي گويد: محمّد بن حسن صفّار درباره وقف ها و آنچه از پدران بزرگوار حضرت امام حسن عسکري × درباره آن ها روايت شده است، به آن حضرت نامه نوشت. حضرت × چنين نگاشت: الوقوف علي حسب ما يوقفها أهلها، إن شاء الله تعالي. «وقف ها طبق همان است که صاحبانش وقف کرده اند، إن شاء الله تعالي».[1] ...

ادامه مطلب »

اختلاف در اجاره

محمّد بن حسن صفّار گويد: به امام حسن عسکري × نامه اي نوشتم و پرسيدم درباره کسي که از ديگري مالي طلب داشت، چون زمان پرداخت رسيد، در مقابل آن به او مواد خوراکي يا پنبه يا زعفران داد و با او بر قيمت معيّني تمام نکرد، پس از دو سه ماه قيمت زعفران و خوراکي و پنبه افزايش يا ...

ادامه مطلب »

حکم نگهباني از قافله ها

شيخ صدوق & نقل مي کند که: محمّد بن حسن صفّار به امام حسن عسکري × نوشت: شخصي بدون دستور حکومت، از کاروان ها در مسيرهاي خطرناک مراقبت و ديدباني مي کند و با او مبلغ معيّني قرارداد مي بندند، آيا مي تواند آن را از ايشان بگيرد يا نه؟ حضرت × نوشت: إِذَا آجَرَ نَفْسَهُ بِشَيْءٍ مَعْرُوفٍ أَخَذَ حَقَّهُ ...

ادامه مطلب »

ضمانِ سپرده

محمّد بن حسن صفّار گويد: به امام حسن عسکري × نوشتم: شخصي به ديگري امانتي سپرد و آن را در خانه همسايه اش گذاشت و از بين رفت، آيا چيزي بر عهده اوست که با دستور وي مخالفت کرده و آن را از ملک خود بيرون برده است؟ امام × در پاسخ نوشت: هُوَ ضَامِنٌ لَها، إِنْ شاءَ اللهُ. «او ...

ادامه مطلب »

حفر چاه و انتقال نهر

محمّد بن حسن صفّار گويد: نامه اي به امام حسن عسکري × نوشتم و از او پرسيدم: مردي قناتي در يک روستا داشته، شخص ديگري مي خواهد در روستاي خود قنات ديگري حفر کند. فاصله اين دو قنات، در زمين سفت يا نرم چقدر بايد باشد تا در زمين به ديگري زيان نرساند؟ امام × نوشت: عَلَي حَسَبِ أَنْ لَا ...

ادامه مطلب »

دِين

محمّد بن يحيي گويد: محمّد بن حسن صفّار به امام حسن عسکري × نوشت: مردي از ديگري صد درهم طلبکار است و از او مي خواهد. بدهکار مي گويد: تا 10 روز ديگر پيش تو مي آيم و طلب تو را مي دهم، ‌اگر برنگشتم هزار درهم نقد و بدون شرط به تو بدهکار باشم! و بر اين مسئله شاهد ...

ادامه مطلب »

چگونگي شهادت دادن زن

شيخ صدوق & گويد: محمّد بن حسن صفّار به امام حسن عسکري × نوشت: مردي مي خواهد عليه زني شهادت دهد که مَحرم او نيست. آيا مي تواند از پشت پرده عليه او شهادت دهد،‌ به نحوي که صداي آن زن را مي شنود و دو شاهد عادل گواهي مي دهند که او، فلاني دختر فلاني است که تو را ...

ادامه مطلب »

شهادت وصيّ براي ميّت

محمّد بن يحيي نيز گويد: محمّد بن حسن به امام حسن عسکري × نوشت: آيا شهادت وصيّ بر اين که مُرده از کسي طلب دارد، با يک شاهد عادل ديگر کفايت مي کند؟ حضرت × نوشت: إِذَا شَهِدَ مَعَهُ آخَرُ عَدْلٌ فَعَلَي الْمُدَّعِي يَمِين. «اگر عادل ديگري همراه او شهادت دهد، آن که ادّعاي اين مال را دارد، بايد قسم ...

ادامه مطلب »

خوردن دارويي که حيواني داخل آن شده

احمد بن اسحاق گويد: نامه اي به امام حسن عسکري × نوشتم و از او پرسيدم درباره مارمولکي که وارد دواي باه (آميزش و نيروي جنسي) مي شود، اين حيوان چنگال و دُم دارد، آيا جايز است آن دارو خورده شود؟ حضرت × فرمود: إِنْ کَانَ لَهُ قُشُورٌ فَلَا بَأْس. «اگر داراي پوست باشد، اشکالي ندارد».[1]

ادامه مطلب »

آيا کلماتي که حضرت موسي × بعد از قتل قبطي گفت و يا مشاجره او با برادرش و انداختن الواح الهي با عصمت او سازگار است؟

پاسخ اين سؤال در دو بخش طرح و تبيين مي شود: 1. درباره سرگذشت حضرت موسي × در قرآن آمده که بعد از کشتن فردي از قبطيان مصر، کار خود را چنين توصيف کرده است: ﴿هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ﴾[1]؛ «اين کار شيطان است، او دشمن و گمراه کننده اي آشکار است». هنگامي که فرعون کار موسي ...

ادامه مطلب »

با اين که فرزند نوح × از او پيروي نکرد، آيا درخواست نجات او از خداوند با عصمت حضرت نوح × سازگار است؟

به طور کلي، جريان گفت و گوي نوح × با خداوند درباره فرزندش در سه محور مطرح است: 1. اين که نوح × به خدا عرض کرد: ﴿رَبِّ إِنَّ ابُنِي مِنْ أَهْلِي﴾؛ «پروردگارا فرزندم از اهل من است»، و خداوند در پاسخ فرمود: ﴿إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِکَ﴾؛ «او اهل شما نيست»، از اين گفت و گو ممکن است توهّم شود ...

ادامه مطلب »

آيا نحوه عمل کرد يوسف × در برابر پيشنهاد زليخا و يا نسبت دادن سرقت به برادرانش با شأن نبوت و عصمت يوسف × سازگار بود؟

بي ترديد، سرگذشت حضرت يوسف × به عنوان يک جوان نوشکفته از جهات متعدّد براي همگان، به خصوص نسل پويا و حساس جوان سرمشق و الگويي بسيار زيبا، پر جاذبه و دل انگيز است. به همين دليل، مناسب است اين بحث با تفصيل در دو محور طرح و تشريح شود: الف: قرآن کريم درباره جريان عمل کرد يوسف × در ...

ادامه مطلب »

آيا آنچه قرآن کريم درباره حضرت يونس × بيان کرده، با عصمت او سازگار است؟

در قرآن کريم درباره يونس × مي فرمايد: ﴿وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّي کُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ﴾[1]؛ «صاحب ماهي (يونس) آن گاه که خشمگين رفت و گمان کرد که بر او تنگ نخواهيم گرفت، پس در تاريکي ها ندا کرد که جز تو خدايي نيست، و ...

ادامه مطلب »

آيا مي توان گفت حضرت مريم ÷ داراي مقام عصمت بوده است؟

در پاسخ اين سؤال بايد گفت: اولاً، عصمت ملکه اي نفساني است که بر اساس عنايت الهي نصيب انسان مي شود تا خود را در هر شرايطي از هر گونه آلودگي و لغزش حفظ کند. ثانياً، عصمت همانند ساير کمالات وجودي انسان درجات، شئون و مراتب متعدّدي دارد و در ابعاد گوناگون علمي و عملي و مراتب مختلف ممکن است ...

ادامه مطلب »

آيا عصمت حضرت مريم (مادر عيسي ×) را قرآن تأييد کرده است؟

حضرت مريم تنها بانويي است که قرآن کريم به صراحت از او نام برده و به عظمت و قداست او تصريح کرده است، از جمله فرمود: ﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ﴾[1]؛ «به ياد آوريد هنگامي را که فرشتگان گفتند: اي مريم، خدا تو را برگزيده و پاک ساخته و بر تمام زنان ...

ادامه مطلب »

آثار علماي اهل سنّت در ردّ وهّابيّت (1)

1. الأجوبة النّجدية، شمس الدين سفاريني، نابلسي حنفي، متوفاي 1188ق. 2. الأجوبة النّعمانية عن الأسئلة الهنديّة، ابن آلوسي، متوفاي 1317ق. 3. اسلام ديني و وهابيت ديني ـ استانبولي ـ، عمر اوُنگوت، چاپ استانبول 2002م. 227 صفحه رقعي. 4. الاسلام و الايمان، حسين حلمي ايشيق، چاپ استانبول، 1986 م. 5. الاشارة بطرق حديث الزيارة، ابن حجر عسقلاني، متوفاي 852 ق. 6. ...

ادامه مطلب »

آثار علماي اهل سنّت در ردّ وهّابيّت (2)

11. براءة الشّيعة من مفتريات الوهّابيّة، محمّد احمد حامد سوداني، چاپ تهران، 1413ق. 12. البراءة من الاختلاق في الرّد علي أهل الشّقاق، شيخ علي بن زين العابدين سوداني. 13. البراهين السّاطعة، شيخ سلامة عزامي، متوفاي 1379ق. 14. البصائر في ردّ الوهابيّين و المادّيين، مجدالدولة غلام نبيّ الله، چاپ مدارس، هند، 1295ق. 15. البصائر لمنکري التّوسّل بأهل المقابر، شيخ حمدالله داجوي ...

ادامه مطلب »

آثار علماي اهل سنّت در ردّ وهّابيّت (3)

21. تجريد سيف الجهاد، عبدالله بن عبداللّطيف شافعي (استاد محمّدبن عبدالوهّاب). 22. تحذير أحباب الأولياء، چاپ معهد تيجاني، امّ درمان، سودان. 23. تحريض الاغبياء علي الاستغاثة بالانبياء و الاولياء، عبدالله بن ابراهيم ميرغني. 24. التّحفة المختارة في الرّد علي منکر الزيارة، تاج الدين عمر بن ابي اليمن لخمي فاکهي مالکي، متوفاي 731ق. 25. التّحفة الوهبيّة في الردّ علي الوهابيّة، داود ...

ادامه مطلب »

آثار علماي اهل سنّت در ردّ وهّابيّت (4)

31. التّوسّل بالنّبي و جهلة الوهّابيّين، ابوحامد بن مرزوق دمشقي، چاپ استانبول، 1975م. 32. التوسّل عبادة توحيدية، محمد عيسي آل مکباس، چاپ قم، 1426ق. 33. التوضيح عن توحيد الأخلاق، عبدالله راوي افندي ـ مخطوط ـ. 34. جلاء العينين في محاکمة الأحمدين، نعمان بن محمود آلوسي بغدادي. 35. جلال الحقّ في کشف أحوال أشرار الخلق، شيخ ابراهيم حلمي قادري الاسکندري، چاپ ...

ادامه مطلب »

آثار علماي اهل سنّت در ردّ وهّابيّت (5)

41. الحقائق الاسلاميّة في الرّد علي المزاعم الوهّابيّة، شيخ مالک بن شيخ داود (مدير مدرسه العرفان، در کوتبالي، مالي) چاپ استانبول، 1405ق. 42. الحقيقة الاسلامية في الردّ علي الوهّابية، عبدالغني بن صالح حمادة، چاپ إدلب، 1894م. 43. خاطرات همفر، مستر همفر، ترجمه دکتر محسن مؤيدي، چاپ تهران، 1362ش. 44. خلاصة الکلام في بيان امراء البلد الحرام، احمد بن زيني دحلان ...

ادامه مطلب »

آثار علماي اهل سنّت در ردّ وهّابيّت (6)

51. الردّ علي ابن عبدالوهاب، اسماعيل تميمي، متوفاي 1248ق. چاپ تونس. 52. الردّ علي ابن عبدالوهاب، شيخ عبدالله بن عيسي مويسي. 53. الردّ علي ابن عبدالوهاب، عبدالوهاب بن احمد برکات شافعي مکي. 54. الردّ علي ابن عبدالوهاب، شيخ محمد بن عبداللّطيف احسائي. 55. الردّ علي محمد بن عبدالوهاب، محمد بن سليمان کردي شافعي (استاد محمد بن عبدالوهاب). 56. الردّ علي ...

ادامه مطلب »