خانه » همه

همه

آيا دين و آزادي با هم سازگاري دارند؟

اين پرسش ـ كه گاه در قالب مغالطه هايي پررنگ و لعاب ارائه مي شود ـ تاكنون به صورت هاي مختلفي طرح شده است، كه مجموع آنها را به دو شكل درون ديني و برون ديني، مي توان تقسيم كرد. در شكل درون ديني، با استناد به برخي آيات قرآني سعي مي شود هرگونه محدود كردن آزادي ها منافي با ...

ادامه مطلب »

آيا هيچ فردي و دولتي مي تواند كسي را به اقرار به خداوند يا عدم تغيير دين مجبور سازد؟ و لذا آيا آية «لا اكراه في الدين» با حكم ارتداد تعارض ندارد؟

اصل آزادي در اعلاميه جهاني حقوق بشر شايد شاملترين و پرشاخ و برگ‏ترين و نيز مقدّس‎ترين اصل در اعلاميه است. در ماده 18 و 19 از آزادي فكر، وجدان و مذهب و نيز آزادي عقيده و بيان و … سخن به ميان آمده است. اعلاميه حقوق بشر انسان را در داشتن و نداشتن و نيز تغيير مذهب، آزاد دانسته است ...

ادامه مطلب »

مگر انسانها طبيعتاً موجودات شرور و خلافكاري هستند كه به اين بهانه حق آزادي را از آنها سلب كنيم؟

در پاسخ به اين شبهه بايد گفت: اولاً نمي‏توان انسان را لوح سفيدي پنداشت كه صرفاً با عوامل و عناصر غير ذاتي شكل مي‏گيرد، بلكه در بُعد بينش و گرايش، انسان از عناصر سرشتي و فرا حيواني برخوردار است.ثانياً طبيعت انسان را سراسر پست و شرور دانستن و به تعبير «هابز» انسان را گرگ انسان دانستن، با بسياري از اميال ...

ادامه مطلب »

آيا محدوديت هايي كه دين براي انسان به وجود مي آورد مخالف آزادي اوست؟

آزادي را مي شود از سه بُعد نگاه كرد و هر سه با هم فرق كرده و جواب ها هم متفاوت خواهد بود. فلذا مقدمتاً ابعاد آزادي مشخص شده و توضيح داده مي شود بعد جواب سؤال داده خواهد شد.براي آزادي سه معنا مي توان تصور كرد:1ـ آزادي به معناي ولنگاري: در اين آزادي قانون و محدوديت براي انسان وجود ...

ادامه مطلب »

خواهشمندم دو مفهوم تساهل و تسامح را كاملاً توضيح دهيد؟

موضوع مورد پرسش يعني موضوع تساهل و تسامح، موضوعي عام و كلي است كه پرداختن به همة جزئيات آن از حوصلة چند صفحه پاسخ خارج است ليكن مي‌توانيم در اين مختصر تا اندازه‌اي دربارة مفهوم و تعريف تساهل و تسامح، و نيز در مورد امكان آن توضيح بدهيم. الف) مفهوم و تعريف تساهل و تسامح:معمولاً تساهل با تسامح مترادف دانسته ...

ادامه مطلب »

رابطه آزادي دين با تساهل و تسامح چيست؟

اگر مراد از آزادي، آزادي در پذيرش يكي از اديان است، تسامح و تساهل كه يكي از مؤلفه‌هاي فلسفه سياسي ليبراليستي مي باشد، رابطه‌اي مستقيم با آن دارد. تسامح و تساهل راه را بر هر گونه تسامحي در پذيرش اصل دين يا تغيير آن باز مي‌گذارد و اصولاً هدف اصلي تسامح و تساهل، دين است. ليبراليسم، تسامح و تساهل را ...

ادامه مطلب »

آيا توسعه همراه با تکنولوژي پيش رفته و مدرن، با ارزش هاي اخلاقي ناسازگار است؟

در جهان بيني اسلامي، پيمودن مسير توسعه هدف نهايي سير انسان نيست؛ امّا دست يابي به آن مطلوب و ارزشمند و در شرايط کنوني جهان، امري لازم است؛ لذا در مقايسه با هدف نهايي، به عنوان هدفي متوسط و به منزله وسيله و ابزاري براي رسيدن به مقصود نهايي، يعني سير الي الله مطرح مي باشد.حال با توجه به اين ...

ادامه مطلب »

آيا مي توان با پاي بندي به ارزش هاي اخلاقي، به توسعه که بر دنيا طلبي، انباشت سرمايه و سودگرايي شخصي استوار است دست يافت؟

بزرگ ترين هنر اسلام و مکتب هاي الهي، معرفي و پرورش انسان کامل و جامعه ايده آل است. نگرش يک انسان مکتبي به امکانات مادّي، تحت تأثير ضوابط و مباني ارزشي قرار دارد و او از سرمايه هاي مادّي و انساني، در چارچوب اين ضوابط و مباني استفاده مي نمايد. اسلام با ديدگاه اجتماعي اش، ما را به جاي من ...

ادامه مطلب »

آيا ديدگاه اسلام نسبت به دنيا و آخرت ـ که دنياطلبي را نفي و آخرت گرايي را ترويج مي نمايد ـ يکي از موانع رسيدن جوامع اسلامي به توسعه و پيش رفت مادّي نيست؟

از آنجا که توسعه اقتصادي فرايندي است که به استفاده بهينه و کارا از منابع طبيعي و انساني، در جهت نيل به رفاه مادّي همراه با کسب کمالات روحي و معنوي مي پردازد و اين روند با بهره گيري از امکانات مادّي تحقق مي يابد؛ پس نگرش انسان به دنياي مادّي، نقش تعيين کننده اي در چگونگي برخورد با آن ...

ادامه مطلب »

چرا با وجود اينكه دين اسلام طرفدار پيشرفت و توسعه است ولي ما شاهد توسعه و مدرنيته بودن كشورهاي لائيك هستيم و كشورهاي اسلامي و شيعي عقب افتاده هستند؟

دين اسلام در هر دو جنبة فردي و اجتماعي زندگي انسان، موافق ومشوق توسعه است، قرآن با صراحت متذكر شده است كه انسان نبايد نصيب خود را از دنيا فراموش نمايد.[1] و در روايات پيشوايان معصوم ـ عليهم السلام ـ ترك دنيا به خاطر دين يا كنارگذاردن دين به خاطر دنيا ممنوع شده است.[2] بخش وسيعي از مباحث و ابواب ...

ادامه مطلب »

آيا اعتقاد به جاودانگي قوانين اسلام، مانع هماهنگي با مقتضيات زمان و رسيدن به پيش رفت هاي مادّي و حرکت در مسير رشد و ترقي نيست؟

گاهي در بررسي مسائل توسعه و موانع آن، گفته مي شود، از آنجا که علم و صنعت و فنون مختلف، طي چند قرن اخير، پيش رفت هاي چشم گير و تحولات عميقي داشته و انسان در زمينه هاي گوناگون (چون: حمل و نقل، ارتباطات، ابزار و وسايل دفاعي، علوم فضايي و دريا نوردي، مسائل پزشکي و استفاده از انرژي اتمي، ...

ادامه مطلب »

رابطه دين گريزي و پيشرفت علمي و صنعتي را در غرب چگونه ارزيابي مي کنيد؟

برخي پنداشته اند که دين گريزي در غرب عامل اصلي پيشرفت هاي چشمگير علمي و صنعتي غرب مي باشد، اما اين توهّم نادرست است. هر چند همه مي دانيم که در مقاطعي از تاريخ غرب، کليسا نقشي بسيار منفي داشته و با هرگونه تحقيق علمي خارج از چارچوب کليسا مخالفت ورزيده است، اما هرگز درست نيست که از آن يک ...

ادامه مطلب »

اگر دين جلوي پيشرفت را نمي‌گيرد، چرا انقلاب صنعتي بعد از به صليب كشيدن كشيش‌ها صورت گرفت؟

از آنجا كه پرسش در واقع به نوع ترابط دين و علم برمي‌گردد و اينكه دين نسبت به علم چه وضعيتي دارد؟ آيا اين دو با هم متعارضند يا سازگارند و يا … پرداختن به پاسخ آن، مستلزم ذكر اموري از باب مقدمه هست تا از اين رهگذر به پاسخ اصلي برسيم.1ـ نسبت دين با علم و پيشرفت‌هاي علمي در ...

ادامه مطلب »

نسبت ميان اسلام و تجدد چيست؟ در اين زمينه محتواي کتاب «اسلام و تجدد» مهدي نصيري تا چه حد قابل تاييد است؟

درباره نسبت ميان اسلام و تجدد نخست بايد گفت: تجدد به عنوان بزرگترين دستاورد انسان غربي، امروزه فرهنگ غالب جوامع بشري گرديده است به نحوي که تمامي فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها و حتي زندگي فردي انسان ها را به نحوي از انحا تحت تاثير خود قرار داده است. و اين امر واقعيتي است انکار ناپذير؛ حال بايد ديد ...

ادامه مطلب »

آيا صحيح است كه اسلام مي گويد تجمّلاتي نباشيد يا تجمّلات هيچ اشكالي ندارد چون پيشرفت خواه ناخواه با تجمّلات همراه است؟

با نگاهي به ساختمان روح و جسم انسان در مي يابيم که فطرتاً زيبايي را دوست دارد و مي خواهد که هم خودش زيبا باشد و هم تمام آنچه که با آنها سر و کار دارد لذا از زيباييهاي محيط اطرافش سرمست و با نشاط شده و به شور و شعف مي آيد آموزه هاي دين اسلام با اين ويژگي ...

ادامه مطلب »

از ديدگاه شهيد مطهري بين دين و اقتصاد چه رابطه اي وجود دارد؟

شهيد مطهري در کتاب بررسي اجمالي مباني اقتصاد اسلامي، بين دين و اقتصاد دو رابطه ذکر مي کند که يک رابطه، مستقيم و ديگري غيرمستقيم است.اولين رابطه مستقيم، بين اخلاق و اقتصاد است. دين پشتيبان نوعي از اخلاق، و مروج نوعي فضايل و مکارم اخلاقي است؛ لکن رذايل اخلاقي را نهي مي کند؛ بنابراين، اخلاق با طرح و حمايت مستقيم ...

ادامه مطلب »

علم اقتصاد را تعريف کنيد و آيا اسلام داراي نظام اقتصادي است؟

علم اقتصاد دانشي است که پديده هاي اقتصادي را توصيف و تبيين، و روابط بين آنها را آن چنان که هست بيان، و وضع آينده آنها را پيش بيني مي کند؛ مثلا وقتي شما براي خريد دو کيلو پرتقال به بازار مي رويد و مشاهده مي کنيد که قيمت پرتقال افزايش يافته و پولتان کفايت نمي کند، يک کيلو مي ...

ادامه مطلب »

فاصله وضعيت اقتصادي فعلي ما با اقتصاد مقصود اسلام چه قدر است. مواردي مثل بانکداري و يا اوراق مشارکت که سود قطعي در آنها وجود دارد و برگ هايي مثل ارمغان بهزيستي، پنتاگونا و… چگونه با ضوابط اسلامي سازگاري دارد؟

در نظام جمهوري اسلامي، قانون اساسي برگرفته از مباني ديني و فقهي است، و در ترسيم خطوط اصلي نظام اقتصاد اسلامي از قانون برخورداريم؛ امّا در مقام عمل، فاصله زيادي با اقتصاد اسلامي گرفته ايم. ابتدا به پاره اي از نشانه هاي اين فاصله و سپس به پاره اي از علل و عوامل اين مسئله اشاره مي نماييم؛ اما نشانه ...

ادامه مطلب »

توسعه اقتصادي در اسلام، يک هدف است يا وسيله؟

امروزه، کسي مخالف توسعه به معناي بهبود وضع رفاهي مردم نيست، بلکه بحث در اين است که، آيا رفاه مادي، منتهاي سير و تلاش انسان و هدف نهايي اوست؟اگر ما قبل از هر چيز، مسائلي از قبيل هدف خلقت و آفرينش انسان، تعريف خوشبختي و سعادت او و جايگاه آدمي در نظام خلقت را براي خود حل کنيم، درمي يابيم ...

ادامه مطلب »

نظر اسلام نسبت به کار و تلاش به عنوان يکي از عوامل توليد چيست؟ و چه محدوديت هايي براي آن قايل است؟

در ميان عوامل توليد، کار از جايگاه ممتازي برخوردار است؛ زيرا با انجام کار و استفاده از نيروي انساني، ساير عوامل و منابع، مورد بهره برداري قرار مي گيرد؛ حتي تکنولوژي پيش رفته اي که امروزه تا حدّ زيادي جانشين کار انسان شده است، محصول کار و تلاش انسان است و در بين عوامل توليد، اين عامل، با اراده و ...

ادامه مطلب »

مباني فرهنگي لازم براي توسعه اقتصادي چيست؟

کشورهاي موفق در امر توسعه تکنولوژي، به ويژه مراحل پيش رفته آن، بدون رويارويي و هدايت فرهنگ عمومي توان رسيدن به چنين مرحله اي را نداشتند، در واقع اين کشورها، يا از قبل بستري مناسب و مملو از عناصر سازگار با توسعه در فرهنگ خود داشته اند و يا با برخوردي خردمندانه و دورنگر، اين بستر را براي تحقق خود ...

ادامه مطلب »

در بانکداري اسلامي، تخصيص منابع پولي با چه اهرم ها و ابزارهايي صورت مي گيرد؟ آيا اين ابزارها پاسخگوي تمام متقاضيان مي باشد؟

در قانون بانکداري بدون ربا، اهرم ها و ابزارهايي که براي جذب نقدينگي و دادن تسهيلات و تخصيص منابع پولي استفاده مي شود، دو گونه اند: يکي مرابحه، ديگري مشارکت. در سيستم مرابحه، بانک، به عنوان قرض پول به متقاضي تسهيلات نمي دهد، بلکه فرض براين است که آن چه را متقاضي به آن نياز دارد، به صورت نقد براي ...

ادامه مطلب »

وظيفه بانک در اقتصاد غرب چيست و آيا آن وظيفه در بانکداري اسلامي قابل اجراست؟ آيا تفاوت بانکداري ربوي و غير ربوي تفاوت ماهوي است يا صوري؟

وظيفه مهم بانک در اقتصاد غرب، جذب نقدينگي و اعطاي تسهيلات و تخصيص آن است. از اين جهت، بين بانکداري ربوي و غير ربوي فرقي نيست. بانکداري بدون ربا نيز بايد اين وظيفه را به خوبي انجام دهد که در اين صورت يکي از عوامل توسعه اقتصادي، وجود بانک است؛ چون پول هاي خردِ غير قابل استفاده را از ميان ...

ادامه مطلب »

تجربه عملي بانکداري بدون ربا در ايران و در ساير کشورها چگونه است؟ آيا در مراکز ديگري از کشورهاي اسلامي بانکداري بدون ربا داريم؟ تفاوت در چيست؟

تجربه بانکداري بدون ربا در کشور ما، از نقطه نسبتاً خوبي شروع شد؛ ولي به تدريج راه خود را کج کرد. در سال 1363 که بانکداري بدون ربا در کشور ما با پياده شدن قانون بانکداري بدون ربا به اجرا در آمد، بانک ها روش هايي را که در قانون پيش بيني شده بود، تا حدود زيادي عمل مي کردند ...

ادامه مطلب »

در مورد مدرنيته و مكاتب مولود آن و افول و توّلد آن نيازمند توضيحاتي هستم!

واژة مدرنيته «modernity»، (تجدد) به تمدن جديدي اشاره مي‌كند كه در اروپا و آمريكاي شمالي در خلال چند قرن اخير پايه‌ريزي شد و ظهور كامل آن در اوايل قرن 20 مشهود شد. به اين لحاظ «مدرنيته» بدين معناست كه اين تمّدن به معناي تمام و كمال كلمه «مدرن» (نوين و متجدد) و در تاريخ بشري منحصر به فرد است، علت ...

ادامه مطلب »

مباني و ويژگي هاي مدرنيسم چه چيزهايي هستند؟

در بيان ويژگي هاي مدرنيسم، برخي از تحليل گران به ذکر چند ويژگي عمده و کلي آن بسنده کرده اند؛ اما برخي،[1] به طور مشخص تر و جزئي تر، عرصه هاي گوناگون را متمايز ساخته، ويژگي هاي مدرنيسم را در شاخه هاي مختلف معرفت شناختي، هستي شناختي، انسان شناختي و جامعه شناختي، برشمرده اند. روشن است که اين رويکرد، بسيار ...

ادامه مطلب »

مدرنيته چه آثار و پيامدهايي را به دنبال داشت؟

مدرنيته؛ بيش از هر چيز، دوره اي از تاريخ اروپاست که از زمان پس از نهضت اصلاح ديني تا آخر قرن بيستم امتداد يافت. از سوي ديگر، مدرنيته، وضعيتي فرهنگي است که باعث شد جامعه اروپا در عصر مدرن، از ويژگي هاي مرتبط و خيره کننده اي در عرصه هاي گوناگون برخوردار باشد. در اين عصر، جامعه اروپا، به لحاظ ...

ادامه مطلب »

جهان بيني مدرنيسم غربي را توضيح دهيد و چه نقدهايي بر آن وارد است؟

يکي از مباحثي که بايد در بررسي ويژگي هاي مدرنيسم غربي به آن پرداخت، جهان بيني آن است که همواره از سوي سنّت گرايان مورد انتقاد قرار گرفته است. مدرنيست ها، بي آن که به محدوديّت هاي علم جديد توجه کنند، از آن جهان بيني اي ساخته اند، که مهم ترين مشخّصات آن عبارتند از:[1]1. جهان بيني علمي مدرنيسم، متّکي ...

ادامه مطلب »

دين در جوامع مدرن امروزي چه جايگاهي دارد؟

براي روشن شدن نقش و جايگاه دين در دنياي مدرن لازم است ابتدا تعريف جامعه مدرن و دين و سپس مؤلفه‌هاي هر يك از آن دو تبيين و مشخص شوند تا با توجه به آن مباني، كاربرد دين را در جامعه مدرن بررسي كنيم. وقتي از جامعة مدرن يا انسان مدرن سخن به ميان مي‌آيد، ذهن آدمي ناخود آگاه متوجه ...

ادامه مطلب »

عصر رنسانس در چه دوره‌اي به وجود آمد؟ بنيان‌گذاران آن چه كساني بودند و چه اهدافي را پيش گرفته‌اند؟

رنسانس كه در فارسي از آن با تعابير مختلفي نظير «عصر نوزايي»، «تجديد حيات»، «احياء»، «تولّد جديد»، «حيات مجدد» و «تجددّخواهي» ياد مي شود[1]، اصطلاحاً دوره‌اي را گويند كه در اواخر سده‌هاي مياني و آغاز سدة چهاردهم به وجود آمد و تا سدة شانزدهم ادامه يافت. در واقع رنسانس «نه يك دورة زماني بلكه يك شيوة زندگي و تفكر بود ...

ادامه مطلب »

آيا دين و جهان آخرت نقشي در زندگي انسان مدرن دارد؟ آيا با عبور از مدرنيسم به سمت پست مدرنيسم غرب احساس نياز به دين خواهد كرد يا همان سير قهقرايي خود را ادامه مي‌دهد؟

ابتدا لازم است مفاهيم بكار رفته در اين پرسش را تبييني كوتاه بنمائيم.

ادامه مطلب »

منظور از پست مدرنيسم (Postmodernism) يا (پسانوگرايي) چيست؟

پست مدرنيسم يا «پسانوگرايي» مرکب از يک پيشوند «پسا» (Post) و «نوگرايي» (Modernism) مي باشد، که در مجموع حکايت از گرايش مکتب فکري اي دارد که بيانگر نوعي گذر و عبور از يک مرحله به مرحله بعد مي باشد; به تعبير ديگر، گذر از مدرنيسم به پست مدرنيسم (مرحله بعد از مدرنيسم). اما در معرفي و بيان مراد از پست ...

ادامه مطلب »

ويژگي ها و ديدگاه هاي (پست مدرنيسم) چيست؟

بسيار مشکل و شايد غيرممکن است که معنا و مدلول پست مدرنيسم را به طور خلاصه ذکر کنيم؛ نه صرفاً براي آن که اختلاف نظرهاي فراواني بين نويسندگان پست مدرن وجود دارد، بلکه علاوه بر آن، به اين دليل که برخي از پست مدرنيست ها اساساً منکر داشتن هرگونه آموزه يا تئوري هستند. به تعبير برخي، شايد هرگونه تصور و ...

ادامه مطلب »

رابطه پست مدرنيسم با مسيحيت را بيان کنيد.

با توجه به اين که پست مدرنيسم داراي اصولي چون نفي توانايي شناخت حقيقت و ديگر اصولي از اين دست مي باشد، ولي مسيحيت (و چنان که پيش تر گفتيم هر ديني) قائل به نوعي حقيقت ثابت مي باشد، مي توان در نگاه اول چنين گفت که پست مدرنيسم، مسيحيت را نيز بسان ساير اديان به کنار مي زند. اما ...

ادامه مطلب »

رابطه پست مدرنيسم و دين چگونه است؟

همچنان که پيش تر گفتيم، ماهيت پست مدرنيسم به نحوي است که برداشت هاي گوناگوني از آن شده است. از همين رو، در مورد ارتباط دين و پست مدرنيسم نيز برداشت هاي متفاوتي وجود دارد. از نظر برخي از نظريه پردازان پست مدرن، چه بسا فلسفه پست مدرنيسم به منزله مرگ خدايان و نابودي دين تلقي شده است؛ اما از ...

ادامه مطلب »

رابطه پست مدرنيسم و اسلام را چگونه ارزيابي مي کنيد؟

در مورد ارتباط بين اسلام و پست مدرنيسم، آنچه روشن مي باشد، اين است که در اسلام نيز برخي از مفاهيم از جايگاه بسيار قطعي و مسلم و مقدسي برخوردارند، به نحوي که هيچ گونه ترديدي در مورد پذيرش اصول آموزه هاي آن نيست. در حالي که، همچنان که پيش تر بيان شد، يکي از اصول اساسي جريان پست مدرنيسم، ...

ادامه مطلب »

دموكراسي را كاملا توضيح دهيد. آيا مي توانيم آن را نقض كنيم؟ توضيح دهيد

اين سؤال در حقيقت از دو سؤال تشكيل شده است، سؤال اول اين است كه واژه دموكراسي كاملاً توضيح داده شود. و توضيح كامل اين واژه در اين مجال، به طوري كه همه مطالب در اين باب بيان شود، مقدور نيست امّا به طور اجمال بايد گفت: دموكراسي democracy واژه اي يوناني است و از ريشه دموس، demos به معناي ...

ادامه مطلب »

آيا دين و دموكراسي باهم سازگارند؟

پاسخ: بهتر است در آغاز منظور خود را از دين بيان كنيم و پس از آن به سراغ برداشتمان از دموكراسي برويم تا ببينيم كه آيا در هر صورت، اين دو كاملا با هم ديگر جمع مي شوند، يا تنها در بعضي موارد؟ و آن موارد كدام هستند؟ مثلاً به قول هانتينگتون، “آيين كنفوسيوس سنتي، غيردموكراتيك و حتّي ضددموكراتيك است.”1 ...

ادامه مطلب »

آيا واقعاً در جامعة ما عدالت اجتماعي وجود دارد؟ عدالت بايد در همة عرصه ها حضور پيدا كند، اين حرف در جامعة ما در حد يك شعار باقي مانده است؟

عدالت واژه اي دوست داشتني ولي غريب و مهجور است. در ميان جوامع، بسيار كم شاهد چنين موضوعي هستيم. هر كس و هر گروه، هر نحله و هر قومي آن را، آن گونه كه خود مي خواهند تفسير و توضيح مي دهند، نه آن چنان كه بايد امّا مشكل اصلي، تنها تفاسير مختلف و قرائت هاي گوناگون در اين زمينه ...

ادامه مطلب »

عدالت اجتماعي در حكومت علوي به چه معناست؟

تبيين عدالت اجتماعي در حكومت علوي نياز به فرصت بيشتري دارد، امّا در اين جا در حد پاسخ به يك سؤال ابتدا عدل را تعريف و سپس عدالت اجتماعي در حكومت علوي را به تصوير خواهيم كشيد!از ديدگاه امام علي ـ عليه السّلام ـ عدل پايه و زيربنائي است كه پايداري جهان به آن بستگي دارد «العدل اساس به قوام ...

ادامه مطلب »

لطفاً منابعي براي فهم معنا و تعريف دقيق عدالت و عدالت اجتماعي از نظر قرآن را برايم معرفي كنيد؟

عدالت از لحاظ لغوي از ريشه (عدل)‌ گرفته شده و (عدل) در لغت به معني داد و دادگري مي باشد و همچنين به معني مساوي بودن. همسنگ و همتراز بودن هم آمده است[1].عدل: مقابل ظلم است. راغب در مفردات مي گويد: عدالت و معادله، لفظي است كه معناي مساوات را اقتضاء‌ مي كند. مانند عدل شدن اين كفه ترازو با ...

ادامه مطلب »

سكولاريسم يعني چه؟ در مورد چيستي و معادلهاي عربي و فارسي آن توضيح دهيد.

واژه سكولاريسم (secularism) از ماده «secular» اخذ گرديده است اين واژه نيز از (seculum) كه لاتيني است، مشتق شده است و به معناي گيتي و دنيا بويژه دنيا در برابر مسيحيت (دين) تعريف مي‌شود.[1]براي واژه سكولار (secular) معادل‌هاي متفاوتي در زبان فارسي ذكر شده است. از جمله ، بشري، زميني (غير معنوي)، دنيوي، غير مذهبي، اين دنيايي، عرفي و اين ...

ادامه مطلب »

ابعاد سكولاريسم را تبيين و نقد فرماييد.

سكولاريسم ابعاد و وجوه مختلفي دارد. كه در اينجا به مهم‌ترين ابعاد آن مي‌پردازيم.1ـ بُعد نهادي: سطحي‌ترين و ظاهري‌ترين بعد سكولاريسم که معنايي كاملاً كليشه‌اي دارد، بُعد نهادي است که به جدايي ميان نهاد دين و نهاد دولت حكم مي‌كند و دولت را به‌عنوان نهادي مستقل از نهاد دين در نظر مي‌گيرد.جامعه شناسان معمولاً نهاد را الگوهاي رفتاري مي‌دانند كه ...

ادامه مطلب »

لائيزم يعني چه؟ وتفاوت آن با سکولاريسم در چيست ؟

واژه لائيك (Laic) به معناي «جدا از دين» يا «دين جدا» و واژه لائيزم يا لائيسيزم (Laicism) به معناي دين جداگري يا دين جدائي و واژه لائيتي آن به معناي عامه مردم، مردم غير روحاني و مردم ساده است.[1]در اكثر فرهنگ هاي تخصصي واژه لائيسيزم به معناي يكسان و يا دست كم بسيار نزديك به سكولاريسم به كار رفته است.برخي ...

ادامه مطلب »

چرا حقوق سكولار پذيرفتني نيست؟

براي پاسخ به پرسش مذكور ابتدا لازم است تعريفي از حقوق سكولار ارائه شود تا سپس چالش‌هاي حقوق سكولار يا دلائل رد حقوق سكولار وضوح و روشني بيشتر پيدا كند.براي آشنايي با حقوق سكولار كافي است به معناي سكولاريسم توجه شود زيرا حقوق سكولار ريشه در سكولاريسم دارد سكولاريسم مكتب يا انديشه‌اي است كه به جدايي دين از دنيا و ...

ادامه مطلب »

عقلانيت غرب با سكولاريسم چه ارتباطي دارد؟

سكولاريزم به معناي جداانگاري دين از دنيا و تقدس‎زدايي و دنياگرايي بكار مي‎رود البته گاهي به معناي مبتني كردن امور بر خرد آدمي و عقلانيت نيز به كار رفته است چنانكه در فرهنگ علوم اجتماعي ذيل دنياي عرفي[1] آمده است.«فرهنگ هنگامي دنيايي است كه پذيرش آن مبتني بر ملاحظات عقلي و سودگرايانه باشد»[2]. هر چند برخي گاه از سكولاريسم به ...

ادامه مطلب »

آيا سكولاريسم در جامعة ما قابل اجرا است و اگر نيست چرا؟

در پاسخ به اجرايي شدن و يا عدم اجراي سكولاريزم در جامعة ما بايد گفت :1. استقبال جوامع اروپايي از نظرية سكولاريسم و رواج بهت انگيز آن، و حاشيه نشين شدن و بلكه در بند شدن دين، بيش از آنكه مستند به دليل و انديشه باشد، متكي به علت و انگيزه و برخواسته از عملكرد سران كليسا و رفتار خشن ...

ادامه مطلب »

سابقة حكومت اسلامي در اسلام چگونه بوده است؟ و با توجه به نظريات مختلفي كه در رابطه با حكومت اسلامي و اختيارات آن مطرح است اگر به جاي امام خميني (قدس سره) فقيه ديگري قيام مي‌كرد كه ولايت فقيه را به اين وسعت قبول نداشت آيا اين نظرية ولايت فقيه باز هم به عنوان نظرية ناب اسلامي براي ما حجت بود؟

براساس اعتقاد شيعه كه مبتني بر جهان‌بيني توحيدي و مطابق با عقل و نقل است، حاكميت در اصل، از آن خداست و تمام جهان و سراسر هستي ملك مطلق خداست. خالق و پروردگار جهان آفرينش تنها خداست و اوست كه حق امر و نهي و حكومت دارد. «ذلكم الله ربكم لا اله الا هو خالق كل شيء فاعبدوه»[1] و حاكميت ...

ادامه مطلب »

دين و سياست چه ارتباط‎هايي با هم دارند؟

شكي نيست شناخت دين و سياست بهترين روش براي كشف و يافت ارتباط آنهاست و ما نيز در اين نوشتار به همين شيوه عمل مي‎كنيم . مفهوم دينواژة دين داراي تعاريف بسيار متفاوتي است كه بيان همة آنها در اينجا لازم به نظر نمي‎رسد به همين جهت تنها به ارائة معناي دين در عرف قرآن و متفكران مسلمان اكتفا مي‎كنيم:1. ...

ادامه مطلب »

راجع به جدايي و عدم جدايي دين از سياست توضيح مختصري بيان فرمائيد ؟

به اين بحث از زواياي متفاوت مي‌توان نگاه كرد مثلاً آيا جوامع بشري بسوي جدايي دين از سياست و حاكميت غير ديني سير مي‌كند؟ اين مسئله ناظر به واقعيت خارجي است و داراي پرسشهاي خاص خود است از اين بحث به عرفي شدن (سكولاريزاسيون) تعبير مي‌شود و در آن به شاخصه‌هاي عرفي شدن و اينكه آيا اين فرايند امري محترم ...

ادامه مطلب »