خانه » همه » مذهبی » آئين حكومت داري از ديدگاه علي(ع)-(6)

آئين حكومت داري از ديدگاه علي(ع)-(6)

آئين حكومت داري از ديدگاه علي(ع)-(6)

مفصل ترين و با اهميت ترين عهدنامه امام علي (ع) عهدنامه يا فرماني است كه براي مالك اشتر سردار دلير و پاك اعتقاد خود- وقتي كه او را مأمور استانداري و فرماندهي ارتش مصر و مأمور جمع خراج و عمران و رفاه آن استان فرمود- صادر كرده است.

6331ee03 6777 4233 8962 3b8d0b1a7e64 - آئين حكومت داري از ديدگاه علي(ع)-(6)

sa3188 - آئين حكومت داري از ديدگاه علي(ع)-(6)
آئين حكومت داري از ديدگاه علي(ع)-(6)

 

نويسنده: محمدحسين مشايخ فريدني

 

فرمان امام علي(ع) به مالك اشتر
 

مفصل ترين و با اهميت ترين عهدنامه امام علي (ع) عهدنامه يا فرماني است كه براي مالك اشتر سردار دلير و پاك اعتقاد خود- وقتي كه او را مأمور استانداري و فرماندهي ارتش مصر و مأمور جمع خراج و عمران و رفاه آن استان فرمود- صادر كرده است.
در اين فرمان كبير كه جامع آراء سياسي و كشورداري آن حضرت است هرچه را كه يك مقام عالي رتبه ي مسئول در دولت اسلامي بايد بداند و برنامه ي كار خود قرار دهد براي مالك مرقوم داشته است. شرح اهميت اين فرمان و بيان اهميت مندرجات آن در اين مقالت مختصر، نمي گنجد. اين منظور را شارحين فرمان (مانند توفيق فكيكي، مؤلف الرّاعي و الرّعيه)، از نشريات بنياد نهج البلاغه- و سبط حسن هنسوي مؤلف منهاج نهج البلاغه به زبان اردو و ساير نويسندگان قديم و جديد به خوبي ادا كرده اند. نويسنده نيز تيمّناً چند سطري در آن باره مي نگارد تا از فيض همقدمي در ركاب اهل علم محروم نمانده باشد.
امام علي (ع) در اين فرمان مانند ساير خطبه ها و نامه ها، سخن خويش را با نام خدا و توصيه به طاعت و تقوي آغاز فرموده و مالك اشتر را به ضبط نفس و خودداري در برابر طغيان هوس امر مي كند و او را به نيكي و لطف و مهرباني نسبت به مردم سفارش مي فرمايد. همچنين او را به تواضع و اجتناب از گردنكشي مي خواند و به مروت و انصاف و عطوفت دعوت مي كند و از عواقب زشت غرور و ستمكاري برحذر مي دارد و مؤكداً خاطرنشان مي كند كه جزئيات كارهاي او از نظر وي دور نيست.
به مالك سفارش مي كند كه هميشه طرفدار حق باشد و مبادا با توجه به خواصّ و اشراف از حال توده ي مردم غافل بماند، بايد كه از عيب جويان بپرهيزد و كمبودهاي مردم را پرده پوشي كند و كينه كسي را به دل نگيرد و حرف سخن چين را نپذيرد و با بخيلان و آزمندان رايزني نكند و حرف سخن چينان بزدل را نشنوند. درباره مشاوران و وزيران و همكاران به مالك توصيه مي كند از وزيراني كه با نابكاران پيش از او همكاري داشته اند بپرهيزد و از آنان دوري كند و وزيري خردمند و پاك نهاد و آزموده و كارآمد برگزيند كه با ستمكاران يار نبوده و روي زخم بندگان خدا نمك نپاشد و حرف حق را گرچه تلخ است بي ملاحظه در روي او بگويد و كردار و گفتار ناپسند او را تصديق نكند و براي كاري كه نكرده است او را نستايد.
همچنين امام (ع)در اين فرمان، مالك را يادآوري مي كند كه هيچ چيز، چون نيكي كردن به خلق، كاستن عوارض و ماليات، پائين آوردن هزينه زندگي، زدودن رنج مردم، جلب اطمينان ايشان براي استواري اساس دولت مؤثر نيست. بايد كه در همه كار، سنت هاي درست پيشينيان را حفظ كند و بدعتهاي زيان آور نگذارد تا رشته هاي الفت استوار شود و كار رعيت به سامان رسد و بايد كه براي اصلاح امور ملك و ملت از رايزني و مشاورت دانشمندان و خردمندان بهره مند گردد.
امام علي (ع)در اين فرمان جامعه را تشريح كرده و به مالك فرموده است كه همه ي مردم از يك طيف و گروه نيستند و از نظر اهميت شغل و سنخيت و معرفت با هم اختلاف دارند و اين طبقات عبارتند از: سپاهيان خدا- نويسندگان بخشهاي عمومي و خصوصي- قضات دادگستري- ماموران دولت- پيشكاران دارايي و تحصيلداران خراج- بازرگانان و پيشه وران و صنعتگران، و طبقات مستمند و تهيدست.
بعد وظيفه هر طبقه از ماموران، و خصالي كه بايد داشته باشند و شرايطي كه براي انتخاب آنان لازمست، به تفصيل شرح مي دهد و مؤكداً براي كمك به بينوايان توصيه مي فرمايد. بعضي از رهنمودهاي آن حضرت درباره ي ارتش و قضات و مأموران دارايي و دبيران و نويسندگان در فصولي از اين مقاله سابقاً نقل شده است.
در بخشي از اين فرمان، برنامه ي شخصي «مالك» را ارشاد فرموده و گفته است كه بايد شخصاً و بدون واسطه با دادخواهان روبرو شود، به مردم مجال و ميدان بدهد كه او را ببينند و بي محابا با او سخن بگويند، با آنان تندي نكند، عطايي كه مي بخشد با روي گشاده بدهد، كاري را كه مطابق ميل او نيست از سر وا نكند. بعض گزارشها كه از مأموران مي رسد و دبيران از عهده ي تهيه پاسخ آنها بر نمي آيند، شخصاً جواب بدهد و نيازمنديهاي مردم را همان روز كه با خبر مي شود برآورد و كار امروز را به فردا ميفكند، كه فردا را نيز كاري باشد.
سفارش عمده ي امام علي (ع) به مالك درباره ي مواظبت در انجام وظايف ديني است. مي فرمايد: بايد كه بهترين بخش از اوقات تو صرف راز و نياز با خدا گردد و اداي واجبات ديني را با اخلاص كامل توام داري و نيايش را بي ريا بپا داري و اگر با مردم نماز مي گزاري آن را زياد به دارازا نكشي.
به مالك امر مي كند كه حتّي المقدور اوقات خود را در بين مردم بگذران تا از هر حق و باطل باخبر شوي و ايندو پيش تو بهم مشتبه نشوند، نبايد كه در كارهاي مهم به اطرافيان و خواصّ اعتماد كني كه بعض آنها گردنكش و بي انصافند. هيچيك از خويشان و نزديكان تو نبايد كه از تو زميني به تيول بدست آورد تا به رعيت احجاف نشود. بايد كه از عدالت گرچه به نظر تلخ برسد، روي برنتابي و اگر مردم در تو گمان ظلم برند بايد كه عذر خود را براي ايشان شرح بدهي و زنگار بدگماني را از دل ايشان بزدايي- اگر دشمن به تو پيشنهاد سازش و آشتي كند بايد كه بپذيري كه صلح موجب آسايش سپاهيان و رهايي تو از رنج و برخورداري كشور از آرامش و امنيت است. اما بعد از آشتي از كيد دشمن برحذر باش. مبادا غافلگير شوي و چون با دشمني پيمان بستي بر سر عهد خود باش كه هيچ چيز بهتر از وفاي به عهد نيست. مبادا به عهد خود وفا نكني و به زينهاري كه داده اي خلق را فريب بدهي چون خداوند زينهارش را براي بندگانش استوار و مطمئن قرار داده است. هرگز قرار داد مبهم و دو پهلو امضاء مكن و هرگز بعد از حرف جدي مخند… از ريختن خون ناحق حذر كن كه عمر را كوتاه و نعمت را زايل مي كند. در قتل عمد نزد خدا و نزد من مسئولي و هيچ عذر و بهانه اي نداري و در قتل خطا بايد خونبهاي مقتول را بپردازي. از تعريف و تمجيد متملقان بپرهيز و اگر بر رعيت احساني كردي منت مگذار و خدمتي كه براي مردم مي كني به رخ آنها مشك كه منت، اجر احسان را باطل مي كند.
در هيچ كاري شتاب مكن و وقتي فرصتي بدست افتاد سستي و اهمال جايز مدار و اگر در كاري گروهي ديدي، لجاجت و ستيزگي را كنار بگذار. هر كار را در وقت خود انجام بده و هر چيز را در جاي خودش بگذار. جلو خشم و تندي و دست يازي و زبان درازي خود را بگير و از دشنام دادن و هرگز گفتن حذر كن و در وقت غضب آنقدر خاموش بمان تا خشمت فرو نشيند. در پيروي از اين فرمان و اجراي دقيق آن بكوش و پند و اندرزي كه بتو داده شده بكار بند و هر وقت هوش يا فكر ناپخته اي در سرت پيدا شد، بياد اين سخن بيفت و جانب خرسندي را از كف رها مساز.
مطالب فرمان مالك اشتر در سرفصلهاي ذيل خلاصه مي شود:
1- شخصيت واليان و شرايط انتخاب ايشان.
2- لزوم استقلال دادگاه و دادرس.
3- اگر بين دادرسان در حكمي، اختلاف نظر پيش آمد چه بايد كرد؟
4- راه اصلاح مأموران دولت.
5- آموزش مأموران دولت و برنامه ريزي.
6- سازمانهاي اداري و طبقه بندي مشاغل دولتي.
7- طبقه بندي افراد جامعه از نظر وظايفي كه دارند و ويژگيهاي هر طبقه.
8- فرماندها و افراد ارتش.
9- تاثير ايمان و خداشناسي در پرورش روح سلحشوري.
10- جنگ و صلح.
11- معاهدات در اسلام و لزوم پايبندي وُلات به عهد خويش.
12- راه انتخاب مأمور واجد شرايط.
13- مسئوليت وزيران و كارمندان عالي رتبه.
14- عقد معاهدات از وظايف رئيس قوه ي مجريه است.
15- مبداء تفكيك قوي.
16- زيان نزديكان و دشمنان دوست نماي والي.
17- عوامل ايجاد اعتماد بين رئيس حكومت و مردم.
18- عدالت اجتماعي در فرمان مالك اشتر.
19- اساس سيادت ملت و سلطه آراء عمومي.
20- بهترين و غني ترين خزانه دولت كيسه ي افراد ملت است.
21- اهميت بازرگانان و صنعتگران در جامعه و در اقتصاد ملت ها.
22- احتكار و زيانهاي همگاني آن.
23- حفظ حقوق كارگران و طبقه نادار بهترين نگهبان امنيت اجتماعي است.
24- راه درمان فقر در اسلام.
25- برابري قوي و ضعيف در برابر قوانين اسلام.
26- روي نشان ندادن واليان، اعتماد مردم را از او سلب مي كند.
27- ريختن خون ناحق موجب ويراني كشور و زوال دولت است.
28- لزوم پيروي از سنت هاي پسنديده پيشين در حكمراني.
29- تعريف و تملق، بنيان حكومت را ويران مي كند.
30- حكومت جهاني اسلام و برابري همه ي افراد در برابر قانون (چه مسلمان و چه ذمّي).
از اين فرمان و ساير خطبه ها و كلمات علي عليه السلام نكات اساسي ذيل استنباط مي شود:
1- مقام انسان تا حدي والاست كه از او به «عالم اكبر» و «خليفه الله» تعبير شده است. او تنها يك «ماشين» يا يك «جانور گويا» نيست. بنابراين وظيفه ي زمامداران مسلمان در عين حال كه سنگين است وظيفه اي است روحاني و الهي.
2- واليان علاوه بر مقام رهبري سياسي و فرماندهي نظامي و پيشكاري دارايي بايد پاسدار شريعت و رئيس روحاني و امام جمعه و جماعت و «اُسوه» مردم در سادگي و قناعت و ايثار و عبادت باشند.
3- افراد مردم فقط براي فرمانبرداري و دادن ماليات آفريده نشده اند، بلكه در اداره ي كشور و حكومت با واليان شريكند و از مسئولان، حق اظهار نظر و چون و چرا و بازخواست دارند.
4- همه ي فرزندان آدم از نظر خلقت برابرند. ملاك برتري ايشان بر يكديگر، تنها تقوي و پرهيزگاري است.
5- كافِران هم پيمان (ذمّي) هم، با مسلمانان از لحاظ سياسي و اجتماعي حقوق مساوي دارند.
6- همه ي مسلمانان عالم از هر مليّت و اقليم و رنگ و نژاد باشند، با هم برابرند.
7- دنيا درنظر حضرت علي (ع) از دو قسمت خارج نيست يا دارالسّلم است و يا دارالحرب، شقّ ثالث ندارد.
8- امام علي (ع) علاوه بر وحدت سياسي و حقوقي، ميل داشت همه ي مسلمانان از لحاظ لساني و فرهنگي هم وحدت داشته باشند. علم نحو را براي بين المللي ساختن زبان عربي، وضع فرمود.
آنچه در اين مقاله گذشت گوشه اي از روش حكومتي علي (ع) و عدالت خدايي اين ولي خدا بود.
اميد است تا تمامي مسؤولين و دست اندركاران جمهوري اسلامي ايران اين كلمات و دستورها و فرمانهاي الهي را فرا راه خود قرار داده و با الهام از آن در راه تحقق بخشيدن به اهداف و خواسته هاي بحق خدايي آن حضرات در جامعه ي اسلامي ايران بكوشند تا اين كشور پايگاهي براي نشر اسلام، در تمامي جهان گشته و گامي در جهت برانداختن ظلم و ستم از صحنه روزگار باشد.
منبع: سالنماي النهج 1-5

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد