1. بی گمان، شایسته و بلکه بایسته ترین ویژگی ایمانی، توکل یا تکیه گاه مطمئن خود قرار دادن خداوند در همه امور (1) و نیز اظهار دوستی و محبت نسبت به معصومین (ع) به ویژه صاحب غیبت الهیه، وارث انبیاء و ائمه، یعنی وجود مقدس ولی عصر (عج) می باشد که توسل، نمودی از این محبت را تشکیل می دهد (2).2. به بایستگی حقیقت توکل، در آیات (3) و روایات بسیاری اشاره شده است، به عنوان نمونه در سخنی از امام باقر (ع) آمده است: «کسی که بر خداوند تکیه کند، مغلوب نمی شود و هر کس به خدا پناه آورد، شکست نمی خورد» (4) نیز امام صادق در این باره فرمودند: «هر گاه یکی از شما بخواهد که خواسته اش برآورده شود باید از همه مردم ناامید شود و بداند که برآوری نیاز ها، تنها به دست خداوند است» (5).
البته درباره توکل، نکات فراوانی گفتنی است که تنها به دو مورد از آنها اشاره می شود:
الف. چرایی و پایه عقلی توکل، باور به این مطلب می باشد که همه جهان هستی زیر سلطه خداوند جای دارد (ربوبیت الهی)؛ از این رو، هر گونه انرژی، توان وسایل در اختیار انسان، همه و همه از آن خدا بوده و از سوی او به وی واگذار شده است. پس نه تکیه تنها به نیروی خود درست می باشد، آن گونه که دانش روان شناسی به عنوان «اعتماد به نفس» از آن یاد می کند و نه چشم دوختن به دیگران، چرا که انسان را سربار جامعه بار آورده و اندک اندک، احساس مقدس بی نیازی از سایرین را در او از میان می برد (6).
ب. با وجود این نکته پیش گفته، توکل به معنای دست کشیدن از تلاش نمی باشد، زیرا بر پایه حکمت الهی، هر پدیده ای می بایست از راه اسباب و زمینه های عادی خودش محقق شود؛ خواه سبب مادی و طبیعی و خواه، اسباب غیر مادی و خارق العاده. دلیل این امر نیز آن می باشد که انسان، در گیر و دار همین تلاش ها و گزینش اسباب، در بوته آزمایش قرار گرفته و به تکامل خود که در گرو انجام وظایف بندگی است، دست یابد، بدین سان، توکل کننده نباید از کار و تلاش، غفلت نماید. چنان چه کسانی که اهل توکل نیستند، این گونه اند، ولی تفاوت این دو گروه در پیوند قلبی آنان است: توکل کننده به انگیزه فرمانبری دستور خداوند و با تکیه و امید داشتن به او تلاش می کند، ولی شخص غیر موحد و غیر متوکل، روزی خود را تنها در کارش می جوید و یا در دست دیگران که به او مزد می دهند. توکل کننده به کسی جز خدا امید ندارد و حتی اگر دستش از همه اسباب کوتاه شود، در امید او رخنه ای پدید نمی آید و به آن چه نزد خدا می باشد امیدوارتر است، زیرا ممکن است مال او از میان برود و یا ربوده شود، ولی آن چه در خزانه خداست از بین نمی رود (7).
3. استجابت دعا، حتی چنان چه با توسل به ائمه (ع) انجام نشود، به شرایطی پیوسته است که پرداختن به آنها پاسخ را به درازا می کشاند (8). در نگاهی کوتاه برخی از مهمترین شرایط مزبور عبارتند از: خواستن از روی اخلاص و با ایمان به توانایی مطلق خداوند، پالایش دل از گناه به هنگام دعا و مانع زدایی، بسنده نکردن به دعا و بهره گیری از اسباب عادی در کنار دعا، با شرط مصلحت خواستن و … .
4. گاهی با وجود همه شرایط، ولی به دلیل نبود مصلحت، دعا برآورده نمی شود، زیرا خداوند بر مصالح بندگان خود آگاهی دارد. به عنوان نمونه، در این باره گفته می شود که مادر، با وجود همه دلسوزی و مهربانی به فرزند خود، به همه خواسته های او پاسخ مثبت نمی دهد.
5. افزون بر نکته پیش گفته، گاهی با وجود شرایط و مصلحت، ولی از آن رو که خداوند دوست دارد ندای بنده اش را بشنود و حالت راز و نیاز در او تداوم یابد، درخواست او را عملی نمی سازد. پیداست این ویژگی نیز برای بالندگی معنوی دعا کننده، سودمند می باشد و چه بسا سود آن از برآوده شدن نیازش، بیشتر.
6. کسی که فروغ ایمان به خداوند و یقین به تأثیر گذار اصلی بودن او بر فضای زندگی او پرتو افکن می باشد، بسته به اندازه چنین شناختی و افق چنین نگرشی، راهکار منطقی در گره گشایی امور خود را دل بستگی و تکیه گاه قرار دادن این سرچشمه توانائی ها می داند. آن گاه، پس از روی آوری به چنین جایگاه برجسته ای و نیز انجام سایر وظایفی که در پی آن بر دوش اوست و در فرازهای پیشین پاسخ نیز تا اندازه ای به آنها اشاره گردید، به هر تقدیری که خداوند برایش در نظر گرفت، رضایت می دهد. چنین رویکردی، بالاترین مرحله ایمان را تشکیل می دهد، زیرا بندگان برجسته خدا ایمان دارند که تقدیرات الهی، همه و همه از روی حکمت است؛ از این رو، پس از انجام وظیفه نخست، یعنی توکل و دعا، در برابر رویدادهای سخت و ناخوشایند، افزون بر پایداری و خویشتن داری، بدانها رضایت می دهند. این حقیقت در این سخن خداوند آمده است که فرمود: «محبوب ترین کارها نزد من توکل است و پس از آن، رضایت الهی به آن چه تقدیرم کرده» (9).
———————–
پی نوشت ها
1. استاد محمد تقی مصباح یزدی، راهیان کوی دوست، ص 13، مؤسسه آموزشی و پژوهش امام خمینی، قم، 1382.
2. محمد شجاعی، مقالات، ج سوم، طریق عملی تزکیه، صص 111 و 117، سروش، تهران، 1372.
3. به عنوان نمونه ر.ک: آل عمران، آیه 122، مائده، آیه 23، انفال، آیه 2، مزمل، آیه 9، فرقان، آیه 58، نمل، آیه 79، زمر، آیات 36 و 38، انعام، آیه 14، طلاق، آیه 3 و … .
4. مستدرک الوسایل، ج 2، ص 288، به نقل از استاد محمد تقی مصباح یزدی، پیشین، ص 19.
5. مصباح الشریعه، ص 134، به نقل از: همان.
6. استاد محمد تقی مصباح یزدی، همان، ص 16.
7. همان، صص 29-26.
8. برای آگاهی بیشتر و کامل از مباحث دعا در آیینه روایات ر.ک: کلینی، اصول کافی (با ترجمه فارسی)، ج 4، صص 393-210.
9. استاد محمد تقی مصباح یزدی، پیشین، صص 42-33.
البته درباره توکل، نکات فراوانی گفتنی است که تنها به دو مورد از آنها اشاره می شود:
الف. چرایی و پایه عقلی توکل، باور به این مطلب می باشد که همه جهان هستی زیر سلطه خداوند جای دارد (ربوبیت الهی)؛ از این رو، هر گونه انرژی، توان وسایل در اختیار انسان، همه و همه از آن خدا بوده و از سوی او به وی واگذار شده است. پس نه تکیه تنها به نیروی خود درست می باشد، آن گونه که دانش روان شناسی به عنوان «اعتماد به نفس» از آن یاد می کند و نه چشم دوختن به دیگران، چرا که انسان را سربار جامعه بار آورده و اندک اندک، احساس مقدس بی نیازی از سایرین را در او از میان می برد (6).
ب. با وجود این نکته پیش گفته، توکل به معنای دست کشیدن از تلاش نمی باشد، زیرا بر پایه حکمت الهی، هر پدیده ای می بایست از راه اسباب و زمینه های عادی خودش محقق شود؛ خواه سبب مادی و طبیعی و خواه، اسباب غیر مادی و خارق العاده. دلیل این امر نیز آن می باشد که انسان، در گیر و دار همین تلاش ها و گزینش اسباب، در بوته آزمایش قرار گرفته و به تکامل خود که در گرو انجام وظایف بندگی است، دست یابد، بدین سان، توکل کننده نباید از کار و تلاش، غفلت نماید. چنان چه کسانی که اهل توکل نیستند، این گونه اند، ولی تفاوت این دو گروه در پیوند قلبی آنان است: توکل کننده به انگیزه فرمانبری دستور خداوند و با تکیه و امید داشتن به او تلاش می کند، ولی شخص غیر موحد و غیر متوکل، روزی خود را تنها در کارش می جوید و یا در دست دیگران که به او مزد می دهند. توکل کننده به کسی جز خدا امید ندارد و حتی اگر دستش از همه اسباب کوتاه شود، در امید او رخنه ای پدید نمی آید و به آن چه نزد خدا می باشد امیدوارتر است، زیرا ممکن است مال او از میان برود و یا ربوده شود، ولی آن چه در خزانه خداست از بین نمی رود (7).
3. استجابت دعا، حتی چنان چه با توسل به ائمه (ع) انجام نشود، به شرایطی پیوسته است که پرداختن به آنها پاسخ را به درازا می کشاند (8). در نگاهی کوتاه برخی از مهمترین شرایط مزبور عبارتند از: خواستن از روی اخلاص و با ایمان به توانایی مطلق خداوند، پالایش دل از گناه به هنگام دعا و مانع زدایی، بسنده نکردن به دعا و بهره گیری از اسباب عادی در کنار دعا، با شرط مصلحت خواستن و … .
4. گاهی با وجود همه شرایط، ولی به دلیل نبود مصلحت، دعا برآورده نمی شود، زیرا خداوند بر مصالح بندگان خود آگاهی دارد. به عنوان نمونه، در این باره گفته می شود که مادر، با وجود همه دلسوزی و مهربانی به فرزند خود، به همه خواسته های او پاسخ مثبت نمی دهد.
5. افزون بر نکته پیش گفته، گاهی با وجود شرایط و مصلحت، ولی از آن رو که خداوند دوست دارد ندای بنده اش را بشنود و حالت راز و نیاز در او تداوم یابد، درخواست او را عملی نمی سازد. پیداست این ویژگی نیز برای بالندگی معنوی دعا کننده، سودمند می باشد و چه بسا سود آن از برآوده شدن نیازش، بیشتر.
6. کسی که فروغ ایمان به خداوند و یقین به تأثیر گذار اصلی بودن او بر فضای زندگی او پرتو افکن می باشد، بسته به اندازه چنین شناختی و افق چنین نگرشی، راهکار منطقی در گره گشایی امور خود را دل بستگی و تکیه گاه قرار دادن این سرچشمه توانائی ها می داند. آن گاه، پس از روی آوری به چنین جایگاه برجسته ای و نیز انجام سایر وظایفی که در پی آن بر دوش اوست و در فرازهای پیشین پاسخ نیز تا اندازه ای به آنها اشاره گردید، به هر تقدیری که خداوند برایش در نظر گرفت، رضایت می دهد. چنین رویکردی، بالاترین مرحله ایمان را تشکیل می دهد، زیرا بندگان برجسته خدا ایمان دارند که تقدیرات الهی، همه و همه از روی حکمت است؛ از این رو، پس از انجام وظیفه نخست، یعنی توکل و دعا، در برابر رویدادهای سخت و ناخوشایند، افزون بر پایداری و خویشتن داری، بدانها رضایت می دهند. این حقیقت در این سخن خداوند آمده است که فرمود: «محبوب ترین کارها نزد من توکل است و پس از آن، رضایت الهی به آن چه تقدیرم کرده» (9).
———————–
پی نوشت ها
1. استاد محمد تقی مصباح یزدی، راهیان کوی دوست، ص 13، مؤسسه آموزشی و پژوهش امام خمینی، قم، 1382.
2. محمد شجاعی، مقالات، ج سوم، طریق عملی تزکیه، صص 111 و 117، سروش، تهران، 1372.
3. به عنوان نمونه ر.ک: آل عمران، آیه 122، مائده، آیه 23، انفال، آیه 2، مزمل، آیه 9، فرقان، آیه 58، نمل، آیه 79، زمر، آیات 36 و 38، انعام، آیه 14، طلاق، آیه 3 و … .
4. مستدرک الوسایل، ج 2، ص 288، به نقل از استاد محمد تقی مصباح یزدی، پیشین، ص 19.
5. مصباح الشریعه، ص 134، به نقل از: همان.
6. استاد محمد تقی مصباح یزدی، همان، ص 16.
7. همان، صص 29-26.
8. برای آگاهی بیشتر و کامل از مباحث دعا در آیینه روایات ر.ک: کلینی، اصول کافی (با ترجمه فارسی)، ج 4، صص 393-210.
9. استاد محمد تقی مصباح یزدی، پیشین، صص 42-33.