یک. آثار فردى
:
1. لذت معنوى و انبساط روحى،
2. تغییر نگرش به امور معنوى و مادى،
3. آرامش روحى،
4. رضامندى از حق و خود مقصرانگارى،
5. احساس عزّت و غلبه،در خصوص این پنج مورد نگا: کیش پارسایان، ص 37 – 45.
6. توکل بر خدا،انفال (8)، آیه 2.
7. محافظت بر اداى فرایض، به خصوص نماز،مومنون (23)، آیه 9.
8. عفت و پاک دامنى،همان، آیه 5.
9. خشوع در نماز،همان، آیه 2.
10. روى گردانى از امور لغو و بیهوده،همان، آیه 3.
11. افزایش ایمان، هنگام شنیدن آیات الهى.انفال (8)، آیه 2.
دو. آثار اجتماعى:
1. تحکیم وحدت،
2. استقرار عدالت اجتماعى،
3. حسن مقابله با فساد و انحراف،در خصوص این سه مورد نگا: کیش پارسایان، ص 45 – 49.
4. تأمین نیازهاى مادى دیگران،توبه (9)، آیه 71؛ انفال (8)، آیه 3.
5. تواضع در برابر مردم،فرقان (25)، آیه 63.
6. پیشى گرفتن در امور خیر،مؤمنون (23)،آیه 59.
7. عدم طمع دوستى با کافران،مجادله (58)، آیه 22.
8. کوشش در امانت دارى،مؤمنون (23)، آیه 8.
9. وفاى به تعهدها و قرار دادها.همان.
چنان که در تبیین ماهیت ایمان از دیدگاه قرآن گفته شد، ایمان هم به حوزه عقل مربوط است و هم به حوزه قلب؛ چرا که ایمان بر دو عنصر استوار است: عنصر معرفت و یقین که مرتبط با ساحت عقل آدمى است و عنصر انقیاد و تسلیم که مربوط به ساحت قلب بشر است. ایمان معرفت و یقین توأم با تسلیم درونى است؛ یعنى، در ایمان، آدمى به آموزه هایى معرفت و یقین داشته و قلب و دل او نسبت به آنها تسلیم و در برابر آنها منقاد است.
یقین در قرآن:
یقین عبارت است از جزم به ثبوت محمول براى موضوع و جزم به امتناع سلب محمول از موضوع و قابل زوال نبودن جزم اول و دوم. بنابراین، در یقین چهار شرط است و با این شرطها، ظن و شک و حتى جهل از قلمرو یقین خارج مى شوند. چرا که در ظن و شک جزم به نبوت محمول و جزم به امتناع سلب محمول از موضوع وجود ندارد و در جهل نیز هر چند جزم به ثبوت موضوع براى محمول و جزم به امتناع سلب محمول از موضوع وجود دارد لیکن این هر دو جزم با شبهه یا با برهانى که برخلاف آن اقامه شود زائل مى گردد ولى یقین غیرقابل زوال است. قرآن کریم از ضرورتى که حاصل شرایط چهارگانه یقین است با عباراتى از قبیل «لا رَیْبَ فِیهِ» و مانند آن یاد مى نماید مثلاً مى فرماید:ذلِکَ اَلْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ ؛ در آن کتاب (قرآن) تردیدى در آن راه ندارد و هدایت براى متقین است (بقره/ 2). مفاد لاریب این است که قرآن ضرورتاً حق است و چون در آن کتاب دعوت به مبدء و معاد دعوى وحى و رسالت است، دعوى آن نیز ضرورتاً حق مى باشد. در جاى دیگر مى فرماید: رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ اَلنَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ ؛ پروردگارا تحقیقاً تو مردم را براى پاداشى در روزى که وقوع آن تردیدناپذیر است جمع مى نمایى (آل عمران/ 9) مفاد آن این است که فرا رسیدن روزى که پروردگار در آن بندگان را جمع مى نماید ضرورتاً حق است.
نگا:1. معرفت شناسى در قرآن، آیت الله عبدالله جوادى آملى، اسراء قم، چاپ اول 1378ش، ج 13، تفسیر موضوعى، صص 255 – 256. واژه یقین به معناى پیش گفته با مشتقات گوناگون در قرآن چندین نوبت تکرار شده است [نگا: رعد/ 2 – بقره/ 4 و 118 – مائده/ 50 – نمل/ 3 و 82 – روم/ 60 – لقمان/ 4 – سجده/ 24 – جاثیه/ 4 و 20 – طور/ 36 – حجر/ 99 – واقعه/ 95 – حاقه/ 51 – مدثر/ 47 – نساء/ 157 – انعام/ 75 – شعراء/ 24 – دخان/ 7 – ذاریات/ 20] رعد/ 2)
2- آنان که از تباه شدن در خیالات و پندارهاى بازیگرانه ذهنى و غرق شدن در جهالت ها خوددارى نموده و به مقام شامخ تقوا رسیده اند به آخرت یقین دارند، (بقره/ 4)
3- وصول به یقین بدون معرفت وکار و کوشش قابل تحقق نیست،(حجر/ 99)
4- بهره وران از یقین راه خویش را ادامه داده و باکى از موانع در سیر خود ندارند، (سجده،/ 24).
در این باره ر.ک: شناخت از دیدگاه علمى و دیدگاه قرآن، صص 493 – 499. ، آیت الله عبدالله جوادى آملى، نشر اسراء قم، چاپ اول پاییز 1378ش، ج 2، صص 205 و 206)