خانه » همه » مذهبی » آزادی بیان ۴

آزادی بیان ۴




در شماره قبل،

محدودیت آزادی بیان در سیره معصومین و آموزه های دینی بررسی شد. این شماره به بررسی

نظر امام خمینی و شهید مطهری می پردازد و در شماره های آتی مسئله آزادی بیان از نظر

سایر اندیشمندان اسلامی و همچنین موارد دیگری مانند قانون، غرب و امثال آنها

پرداخته می شود. رأی و نظر شما، موجب پشت گرمی ماست.
 

 




2. اندیشمندان اسلامی




بسیاری از اندیشمندان  اسلامی در  لابلای متون فقهی و اندیشه های

دینی ، به تبیین ضوابط و محدوده آزادی بیان و اظهار عقیده پرداخته اند . در ادامه

به بررسی دیدگاه برخی از متفکران معاصر پرداخته می شود :

 




1-2 . امام خمینی (ره)


در اندیشه سیاسی

امام خمینی (ره) ، آزادی بیان و اظهار عقیده برای کلیه افراد، گروه ها و احزاب

سیاسی مجاز است و اختصاصی به طرفداران نظام اسلامی ندارد.
[1]

در سخنی از ایشان، «در جمهوری اسلامی، اقلیت های مذهبی و حتی کمونیست ها نیز در

بیان عقاید خود آزادند.»
[2]

آن چه که محدوده و قلمرو آزادی بیان را معین می کند همان «به خطر نیفتادن مصالح

ملت»است.


امام در پاسخ به

این سؤال که: در مورد آزادی بیان و عقیده، شما چه حدودی را در نظر دارید؟ آیا فکر

می کنید باید محدودیت هایی قائل شد یا نه؟ می فرماید: «اگر چنان چه مضرّ به حال ملت

نباشد، بیان همه چیز آزاد است، چیزهایی آزاد نیست که مضرّ ِبه حال ملت ما باشد.»
[3]

و در پاسخ به این پرسش که آیا فکر می کنید که گروه های چپ و مارکسیست آزادی فعالیت

خواهند داشت ؟ می فرماید: «اگر مضرِّ به حال ملت باشد جلوگیری می شود، اگر نباشد و

فقط اظهار عقیده باشد مانعی ندارد همه مردم آزادند مگر حزبی که مخالف با مصلحت

مملکت باشد.»
[4]

از دیدگاه امام ، مطبوعات می توانند با طرح نظرات افراد و گروه ها، به تقویب نظام

همت گمارند، چرا که«امور سیاسی بی مباحثه به مقصد نمی رسد».
[5]

لسان مطبوعات باید “لسان نصیحت”
[6]،

“لسان انتقاد” باشد. مرز آزادی مطبوعات “تضعیف جمهوری اسلامی”، “توطئه علیه انقلاب”

و “انتقام”
[7]

است.


توجه به اهمیت

رعایت مصالح مسلمانان و نظام جمهوری اسلامی، در گفتار و نوشتار امام راحل، جلوه ای

خاص دارد، آنجا که در باب آزادی قلم و مطبوعات می فرماید: «آزادی قلم و آزادی بیان

معنایش این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور قلمش آزاد است که بنویسد. برخلاف انقلابی

که مردم خون پایش داده اند، بنویسد. همچو آزادی صحیح نیست، قلم آزاد است که مسائل

را بنویسد لکن نه این که توطئه برضد انقلاب بکند… ما برای مطبوعاتی احترام قائل

هستیم که بفهمد آزادی بیان و آزادی قلم یعنی چه.»
[8]

و همچنین ؛


«آزادی بیان و قلم وعقیده برای همگان آزاد می‌باشد لکن مردم توطئه

را هرگز اجازه نمی‌دهند»
[9]

رهبر کبیر انقلاب در جایی دیگر می فرماید :


«روزنامه‌ها باید

باکسی صورت مخاصمه نداشته باشند، بلکه صورت ارشاد داشته باشند. مطالب را بگویند،

انتقادها باید باشد زیرا جامعه تا انتقاد نشود اصلاح نمی‌‌شود.»
[10]؛

«در

مملکت ما آزادی اندیشه هست،آزادی قلم هست،آزادی بیان هست ولی آزادی فسادکاری وتوطئه

نیست»
[11]،

از منظر حضرت

امام(ره)، مهم ترین قیود آزادی بیان عبارت است از:


1.

آزادی تا مرز فساد؛ یعنی، آنجا که از آزادی فساد خیزد، دایرة آن محدود به حدی

می شود که سلامت معنوی جامعه حفظ شود.


2.

آزادی در چارچوب اسلام و قوانین کشوری و مصالح جامعه؛


3.

آزادی تا مرز اضرار مردم؛


4.

آزادی تا مرز توطئه بر ضد نظام اسلامی.
[12]




 




2-2 .  استاد مطهری




 استاد

شهید مطهری

ارزش و جایگاه ویژه ای برای آزادی بیان قائل است تا آنجا که می
فرماید:

«من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار می
دهم

که خیال نکنید راه حفظ معتقدات اسلامی جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است. از اسلام

فقط با یک نیرو می
شود

پاسداری کرد و آن علم است و آزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه صریح و روشن با

آنها»
.[13]



انسان باید

آزاد باشد تا به رشد و تکامل برسد و این رشد و تکامل به سه چیز نیاز دارد: تربیت،

امنیت و آزادی. از این روی، در بیان آزادی می گوید:آزادی نبود مانع است . انسان های

آزاد، انسان هایی هستند که با موانعی که در جلوی رشد و تکاملشان هست مبارزه می

کنند. انسان هایی هستند که تن به وجود مانع نمی دهند بنابراین، کسی که به عنوان

آزادی در راستای گسترش فساد و رذایل اخلاقی تلاش می ورزد، مخالف آزادی است. کسی که

در راه نابودی ارزش های اجتماعی به تکاپو پردازد، گرچه آزادی را یدک بکشد، طرفدار

آزادی نیست. کسی که فحشا و زشتی ها را گسترش دهد، با آزادی میانه ای ندارد، چون این

تلاش ها در راستای رشد و تعالی و تکامل انسان نیست.


از این منظر آزادیِ تکامل آفرین

دارای ویژگی ها
یی

نظیر؛


1.




آزادی انسان از اسارت طبیعت ،

2. آزادی

انسانیتِ انسان از جنبه حیوانیت
،



3.




آزاد بودن انسان از محکومیت

انسانهای دیگر، می باشد.










[14]


بر این اساس استاد درباره محدوده آزادی بیان بر دو موضوع تاکید دارند :




الف.


آزادی باید در مسیر تکامل باشد.

ب.

آزادی بیان به معنای عام آن به دور از فریب و گمراهی باشد.




ازمنظر وی راى به آزادى فکر بدون راى

به آزادى بیان، سخنى ناصواب و ناپخته است . به همین جهت ایشان پس از تبیین آزادى

فکر به تبیین آزادى بیان و مطبوعات پرداخته و حدود آن را مشخص می نماید؛ «امّا

مسالة آزادی فکر به مسألة آزادی بیان نیز می‌انجامد. تجربه‌های گذشته نشان داده که

هر وقت جامعه از آزادی فکری (ولو از روی سوء نیت) برخوردار بوده، در نهایت به سود

اسلام تمام شده است. اگر در جامعة ما، محیط آزاد برخورد آرا و نظریات پدید آید که

صاحبان افکار مختلف بتوانند حرف خود را مطرح کنند و ما هم بتوانیم حرف خود را مطرح

کنیم، تنها در چنین زمینة سالمی است که اسلام رشد می‌کند. من مکرّر گفته‌ام که هرگز

از پیدایش افراد شکّاک در اجتماع که علیه اسلام سخنرانی کنند و مقاله بنویسند، نه

تنها متأثّر نمی‌شوم که خوشحال هم می‌شوم؛ زیرا کار این‌ها باعث می‌شود چهرة اسلام

بیش‌تر نمایان شود. در سال‌های اخیر، کسروی، توده‌ای‌ها و… علیه اسلام سخنانی

گفتند و واقعاً به طور غیر مستقیم به اسلام خدمت کردند؛ زیرا مسائلی که سال‌ها در

اثر عدم اعتراض و تشکیک در پردة ابهام قرار گرفته بود، دوباره مطرح شد و عُلما به

آشکار ساختن حقایق پرداختند. یک دین زنده هرگز از این حرف‌ها بیمی ندارد… ؛




البتّه باید توجّه کرد که برخورد آرا

و عقاید، غیر از اغفال و اغوا است. اغفال یعنی کاری توام با دروغ و تبلیغات نادرست.

بر همین مبنا است که خرید و فروش کتب ضلال در اسلام تحریم شده است؛ یعنی کتاب‌های

ضدّ دین و ضدّ اسلام دو دسته‌اند: برخی بر یک منطق و تفکّر خاص استوارند، یعنی

واقعاً کسی طرز تفکّر خود را عرضه می‌کند که در این‌جا محلّ آزادی بیان است و

مبارزه با این‌ها باید در قالب ارشاد و هدایت و عرضة منطق صحیح باشد؛ امّا گاه

مسألة دروغ و اغفال درمیان است؛ مثلاً اگر کسی آیه‌ای یا مطلبی تاریخی را به صورت

تحریف شده در کتابش آورد تا نتایج دلخواهش را بگیرد، آیا ممانعت از نشر این کتاب،

ممانعت از آزادی بیان است؟ آزادی ابراز نظر عقیده یعنی آن چه واقعاً بدان معتقد

است، بگوید نه این‌که به این نام دروغگویی کند و مثلاً زیر پوشش اسلام، افکار

مارکسیستی را تبلیغ و مردم را اغوا کند. من به دانشکدة‌ الهیات گفته‌ام که باید یک

کرسی به مارکسیسم اختصاص دهید؛ امّا نه این‌که استادی مسلمان آن را تدریس کند و با

حقّه بازی، مارکسیسم را نشأت گرفته از اسلام قلمداد نماید؛ بلکه استادی که خودش

واقعاً مارکسیست است باید بیاید. ما هم منطق خودمان را عرضه می‌کنیم و هیچ کس هم

مجبور نیست منطق ما را بپذیرد؛ امّا این که به نام آزادی بیان، افکار ضدّ دین را در

پوشش اسلام عرضه کنند، ممنوع است.»
[15]




استاد در بحث از آزادی بیان و قلم،

به حد و مرزهای آن اشاره می کند و از دو گونه کتاب و نوشته سخن به میان می

آورد:«کتابهایی که با استدلال و منطق به موضوعی پرداخته و منطقی بحث کرده است. این

کتابها، گاه با اسلام ناسازگاریهایی دارند و از آن جا که نویسندگان آنها، منطقی و

اهل دلیل و استدلال و در کار خود صادق هستند، در راه برخورد با آنها ارشادی و در

جهت راهنمایی است. اما گروهی ممکن است به دروغ و اغفال دست بزنند، آمارهای غیرواقعی

بدهند و هزاران دروغ به نام آزادی مطرح کنند و حتی به کسانی بهتان بزنند و سند علیه

آنها بسازند و …




اینجاست که مرزی روشن برای آزادی

جلوه می کند و آزادی بیان محدود می گردد: حالا در این جا باید بگوییم چون کشور ما

آزاد است، پس باید بگذاریم او حرفهای خودش را در میان مردم پخش کند و آیا اگر ما

جلوی دروغ و اغفال را بگیریم، مرتکب سانسور شده ایم؟ حرف ما این است که دروغ و

خیانت را باید سانسور کرد و نباید اجازه داد به نام آزادی فکر و عقیده آزادی دروغ

در میان مردم رایج بشود.»
[16]

و البتّه این موضوع «منحصر در کتب نیست؛ بلکه همان طور که کتب ضلال هست، نطق و

خطابه و فیلم ضلال هم هست که همگی مانند غذای مسموم می‌باشند و مقیاس ضلالتش از اثر

و نتیجه‌ای که عاید روح بشر می‌شود، معلوم می‌گردد و هم خود افراد موظّفند غذای روح

خود را کنترل کنند و هم مسئولین اجتماع از آن نظر که مدیر و مسئول جامعه‌اند، وظیفه

دارند مراقب  اغذیه روحی اجتماع باشند.»
[17]

 به عنوان آزادی نمی توان بت فروشی، صلیب فروشی و گسترش عقائد خرافی را روا دانست و

به عنوان آزادی از این گونه عقیده ها دفاع کرد؛ زیرا چنین اندیشه هایی ، سبب جمود و

رکود اجتماعی می شود و انسان را از رشد و تکامل و ترقی باز می دارد.
[18]






بر این اساس


شهید




مطهری
)ره)

ضمن تاکید بر ضرورت آزادی بیان


در

جامعه معتقد است




:


1.

آزادی بیان باید در مسیر هدایت ، رشد و تکامل فرد و جامعه باشد.


2.





ترویج فساد ، فحشا ، رذایل اخلاقی و نابودی ارزشهای اجتماعی مخالف آزادی بیان است.


3.

آزادی بیان و تضارب آرا و عقاید، غیر از اغفال ، اغوا ، تحریف ، بهتان ، خیانت و

دروغ  – که به گمراهی و ضلالت منتهی می شوند- است.


4.

بیان کننده باید در بیان مطالب خویش صداقت داشته باشد.


5.

طرح نظرات مخالفین در مراکزعلمی و تخصصی در راستای آزادی بیان و تکامل جامعه می

باشد.


6.

در مواجهه با سوء استفاده هایی که از آزادی بیان می شود ؛ هم افراد و هم مسئولین

اجتماع موظف بوده و باید کنترل و مراقبت به عمل آورند.


ادامه دارد

 


پی نوشت ها:










[1]






–  ر.ک :




آزادی در اندیشه امام خمینی(ره) ، عبدالوهاب فراتی ، فصلنامه حکومت اسلامی

.










[2]








صحیفه نور ، ج3, ص48.










[3]








همان, ج4, ص258.










[4]








همان, ص258.










[5]








همان, ج17, ص268 ـ 267.










[6]








همان, ج20, ص37.










[7]






همان, ج19, ص216.










[8]






بیانات امام درجمع کارکنان روزنامه کیهان,

58/2/26.










[9]








درجستجوی راه امام ازکلام امام دفتر17ص211.








[10]




صحیفه

نور، ج8  ، ص444 .










[11]




صحیفه

نور، ج5،ص432 .










[12]










صحیفة نور، ج 7، ص 232؛ ج 22، ص 283؛ و ج 6، ص 270؛ و ج 22، ص 169 .










[13]


– مرتضی مطهری ، پیرامون انقلاب اسلامی ، صص 81-82 .








[14]


– ر.ک:


مرتضی

مطهری ،
 نقدی بر

مارکسیسم ، مجموعه آثار، ج 13، ص 781 ؛ پیرامون انقلاب اسلامی، ص 77


؛

فلسفه تاریخ، ج 1،

ص 286 ؛


حلّ

پارادوکس آزادی در اندیشه شهید مطهری(ره) ،حسین سوزنچی ، مجله قبسات ، ش 30

و 31 .










[15]


– مرتضی مطهری ، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: چاپ

هفدهم، 1372.










[16]


– مرتضی مطهری ، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 77.










[17]


– مرتضی مطهری، آزادی معنوی ، 1378، صص27 ـ 35 .










[18]


– حد و مرزهای آزادی ، علی اکبر رحمتی ، روزنامه رسالت

، 13/6/1385 .

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد