وقتی صدام، شروع جنگ
ایران و عراق را اعلام کرد، به این موضوع نیاندیشیده بود که روزی ممکن است برخی
جوانان ایرانی از دستاوردهای دفاع از مرز و بوم خویش سوال کنند. آن روز صدام در
اندیشه کشور گشایی و قهرمان عرب شدن بود و سربازان عراقی روی دیوار شهرهای ایرانی
می نوشتند «آمده ایم که بمانیم» و فکر می کردند این جنگ ناخواسته برای ایران و
ایرانی تنها ویرانی داشته باشد.
بدیهی ترین اثر جنگ
در همه جای دنیا، ویرانی، بی خانمان شدن انسان های بی گناه، کشته شدن انسان های
مظلوم و یتیم شدن کودکان معصوم است. در ایران نیز این اثرات به جا ماند و بعد از
جنگ -هنوز هم که هنوز است- نتوانسته ایم برخی مشکلات اقتصادی آن را جبران کنیم. اما
در قبال مشکلات ایجاد شده چه چیزی به دست آورده ایم؟
در ابتدا ذکر این
نکته ضروری است که ما آغازگر جنگ نبوده ایم. ما تنها از مرزهای خویش دفاع کرده ایم.
اگر تنها دستاورد این جنگ ناخواسته حفظ مرزهای جغرافیایی کشور و زیر بار زور نرفتن
بود، برای ما کافی بود. چرا که ما اختیار شروع این جنگ را نداشته ایم و باید تا
جایی که امنیت بین المللی خویش را تضمین کنیم، دفاع را ادامه می دادیم. بنابراین
همین که به این نتیجه (یعنی یافتن امنیت بین المللی) رسیده ایم کافی است که بگوییم
حداقل نتیجه را گرفته ایم.
ما در چه شرایطی دفاع
کردیم؟
اگر شرایط آن روز
ایران درست در نظر گرفته شود، تحلیل وقایع و نتایج دفاع، واقعی تر خواهد بود.
سال 59، کمتر از 2
سال از پیروزی انقلاب و ایجاد نظام جمهوری اسلامی ایران می گذشت که اکثر این مدت
نیز به درگیری با تجزیه طلبانی که به تحریک خارجی ها شورش کرده بودند سپری شده بود.
ترور و ناامنی در کشور زیاد بود و ارتش به دلیل وجود برخی از بقایای رژیم سابق قابل
اعتماد نمی نمود. از نظر صدام و دیگر قدرت های خارجی، قوی ترین قدرت نظامی منطقه
سرنگون شده بود و این خود باعث تحریک صدام بود تا خود را ژاندارم منطقه کند. ایران
درگیر ساخت حکومتی جدید بود که نه تنها در دنیا سابقه نداشت، بلکه با به خطر
انداختن منافع جهان خواران، مخالفت شدید آنها را برانگیخته بود. طبیعی بود که نظام
نوپای ایران بسیار آسیب پذیر بنماید چرا که حتی هنوز نهادهای مختلف نیز جایگاه خویش
را به درستی نیافته بودند. در این شرایط عراق با حمایت کامل بین المللی وارد جنگ با
ایران شد.
در طول جنگ نیز عراق
همواره از حمایت کشورهای منطقه و قدرت های جهانی برخوردار بود و در مقابل ایران زیر
فشار سیاسی، اقتصادی کشورها و سازمان های بین المللی بود. هر بار که ایران موفق به
وارد کردن خسارتی به دولت عراق می شد، نه تنها این خسارت از جانب آمریکا و دیگر
حامیان صدام جبران می شد، بلکه امکانات کامل تری در اختیار ارتش بعث قرار می گرفت.
به نحوی که عراق به عنوان یک کشور توسعه نیافته که در آغاز جنگ فاقد فن آوری
پیشرفته نظامی بود، در طول جنگ از انواع سلاح ها و ادوات نظامی پیشرفته که دارای
جدیدترین فن آوری ها بودند، بهره مند شد. فرانسه در بهمن ماه سال 59 اقدام به فروش
هواپیماهای میراژ به عراق کرد. و بعدها نیز هواپیماهای سوپراتاندارد و موشک های
اگزوسه را در اختیار این کشور قرار داد. روس ها میگ 25 را به صدام فروختند. بعد از
عملیات کربلای 5 سلاح های شیمیایی با بهترین کیفیت به عراق داده شد. در سال 66 عراق
توانست باموشک های دور برد اسکادبی تهران را هدف بگیرد. علاوه بر آن سایر کشورها
نیز در مقاطع مختلف انواع مهمات، خودرو، تجهیزات مخابراتی و حتی سرباز جنگی در
اختیار عراق قرار دادند. کشورهای منطقه قبل از شروع جنگ قول حمایت سیاسی و کمک 30
میلیارد دلاری به صدام دادند و در راه نهادینه کردن این حمایت شورای همکاری خلیج
فارس را در اسفند ماه سال 59 با شرکت شش کشور عربی حاشیه خلیج فارس (عربستان، کویت،
امارات، بحرین، عمان و قطر) شکل دادند. عربستان درآمد فروش نفت از منطقه بی طرف
خفجی را به میزان 350هزار بشکه در روز در اختیار عراق قرار داد و زمانی که عراق نمی
توانست نفت صادر کند، به جای عراق نفت می فروخت و درآمد آن را در اختیار صدام می
گذاشت.
در عوض حمایت های بی
دریغ از عراق، ایران تحت فشار شدید نظام جهانی بود.هزینه های تولید و صدور نفت از
طریق انهدام منابع و پایانه های نفتی و افزایش حق بیمه نفتکش ها افزایش یافت.
کشورهای صادر کننده نفت با تخلف از تعهدات و افزایش صدور نفت باعث کاهش قیمت آن
شدند به طوری که قیمت نفت در سال 59 حدود بشکه ای 41 دلار بود اما تا اواخر جنگ به
بشکه ای 15 دلار رسید. البته در سال 65 که یکی از سال های بحرانی جنگ بود(سال
عملیات کربلای5 و بعد از عملیات والفجر8)، نفت به بشکه ای 8 دلار هم رسید. بنابراین
جریان فروش نفت ایران محدود شد و قدرت خرید کشور کاهش یافت. ایران از سوی اکثر
کشورهای جهان تحریم همه جانبه شد. ما حتی در خرید سیم خار دار نیز با مشکل مواجه
شدیم چه برسد به تهیه ادوات پیشرفته نظامی. امنیت شهرهای ما با موشک های عراق تهدید
می شد اما هیچ فشار بین المللی بر عراق وارد نمی شد تا این روند را متوقف کند.
عراق در این شرایط به
ما حمله کرد. واقعیت محسوس این بود که قدرت های جهانی از عراق حمایت می کردند و این
مسئله عراق را بر شعار خود (آمده ایم که بمانیم) مطمئن تر می ساخت. ولی ما تسلیم
این واقعیت های محسوس نشدیم و توانستیم به نحوی قدرت نوپای جمهوری اسلامی را در
عرصه جهانی به نمایش بگذاریم. در پایان این جنگ طولانی نابرابر که به حق جا دارد آن
را جنگ جهانی سوم بدانیم، ما توانستیم تمامیت ارضی خویش را حفظ کنیم و تسلیم زور
نشویم. وقتی شرایط زمان جنگ تحمیلی را بدانیم، تصدیق می کنیم که حداقل دستاورد دفاع
مقدس، تسلیم ظلم جهانی نشدن و حفظ حدود کشور بود. ایران واقعیتی بود که دنیا نمی
خواست آن را تحمل کند، اما پایمردی جوانان ایرانی، جهان را وادار به قبول این امر
کرد. حالا ما آمده ایم که بمانیم و بعد از چندین سال که از جنگ تحمیلی می گذرد، ملت
ها و دولت های دنیا به ایران به عنوان یک قدرت اثر گذار نگاه می کنند.
دستاوردهای دفاع مقدس
به همین نکته خلاصه نمی شود. از این به بعد طی مقالاتی، دستاوردهای مهم دفاع مقدس
را یک به یک تحلیل می کنیم.
آمارها از کتاب پاسخ
به ابهامات- مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ استخراج شده است.