کتابشناسی یا ارجاعات این مقاله ناقص است. میتوانید با اصلاح نحوهٔ ارجاع به منابع بر طبق شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیشیعه کمک کنید. |
آوه یا آبه، شهری است بین قم و ساوه، دارای پیشینه تاریخی قابل توجه. اگر چه پیشینه این شهر به تاریخ قبل از اسلام برمیگردد و هنوز آثار آن موجود است ولی آنچه بعد از اسلام این شهر را حائز اهمیت کرده، حضور سادات در آن است.
آوه پیش از حمله سلطان محمود غزنوی شهر بوده است، اما با حمله مغول به این شهر، به ویرانهای تبدیل شد و روستایی از آن باقی ماند. در سال ۱۳۹۱ شمسی، دوباره شهر شد.
محتویات
علت نامگذاری
درباره علت نامگذاری شهر باستانی آوه چندین نظریه وجود دارد، ولی بعضی آن را یک کلمه فارسی باستانی میدانند که ریشه هندواروپایی دارد.[۱] برهان قاطع آوه را برگرفته از آب میداند.[۲] اما دیاکونوف میگوید آوه برگرفته از آوهنه به معنای روستا است.[۳]
پیش از اسلام
به نظر بعضی از مورخان اولین دهکدهای که در ساوه بنا نهاده شد، روستای آوه بوده است و بیب بن جودرز آن را بنا نمود.[۴] تپههای باستانی آوه متعلق به دوران سیلک[۵] و نشان از تمدن و فرهنگ باستانی مردم منطقه پیش از ورود آریائیان دارد.
پیش از آریائیان به این شهر اباخینه و یا اباکینه میگفتند.[۶]
هنگام تولد حضرت مسیح، سه تن از ایران برای دیدن او به بیت لحم میروند[۷] که به عقیده بعضی، یکی از این سه نفر از اهالی آوه بوده است.[۸]
پس از اسلام
پس از ورود اسلام به قلمرو ساسانیان، مردم آوه نیز مسلمان میشوند و در سالهای آخر قرن اول مذهب تشیع را انتخاب میکنند.[۹]
نام آوه در بسیاری از تحرکات سیاسی اجتماعی شیعیان نمایان است و حاکی از آن است که مردم امامی مذهب آن، حضور فعالی در عرصههای اجتماعی-سیاسی دارند.
در زمان ظهور و سقوط حکومتهای مقارن طاهریان، صفاریان و علویان طبرستان شاهد حضور انقلابیون شیعی آوه در قیامها هستیم و در این مدت چند تن از بزرگان و معاریف شهر نیز در این نبردها به شهادت میرسند.
از آبادانی تا ویرانی
نویسنده حدودالعالم میگوید: ساوه و آوه شهرکهاییاند انبوه و آبادان و با نعمت بسیار و خرم و هوای درست و راه حجاج خراسان. [۱۰] اما افول این شهر از زمان غزنویان شروع شد؛ به جهت مذهب شیعی، مردم آوه در تنگنای سیاسی و مذهبی قرار گرفتند. محمودغزنوی پس از گرفتار شدن مجدالدوله به قلعههای ساوه وآوه حمله کرد و بسیاری از باطنی مذهبان را به دار آویخت.[۱۱] پس از آن آوه به روستایی تبدیل میشود. عبدالجلیل قزوینی در این باره میگوید: اما شهر آبه اگر چه شهری است به صورت کوچک، بحمدالله و المنه بقعهای بزرگوار است از شعار مسلمانی و آثار شریعت مصطفوی و سنت علوی[۱۲] اما در سال ۶۱۷ق پس از حمله مغول همان روستا به ویرانهای مبدل شد و تمام نقاط مهم شهر از جمله مساجد جامع و مدارس علمیه و دیگر مناطق زیبای آن با خاک یکسان گردید و دهها هزار نفر کشته شدند.[۱۳]
شیعه در آوه
درعموم منابع قدیم، آوه یکی از شهرهای مهم شیعهنشین و مردم آن به عنوان شیعیانی متعصب وصف شدهاند.[۱۴]
اهمیت آوه در ارتباط تنگاتنگ آن با تشیع است. پس از هجرت سادات و امامزادگان به سوی آوه، این شهر به مهد تشیع تبدیل شد و بسیاری از فقهای بزرگ امامی مذهب، از این شهر به خدمت تشیع درآمدند. در دوره آل بویه آوه در زمره مراکز مهم و اصلی شیعه بود.[۱۵]
در برههای از تاریخ، اهمیت این شهر برای شیعیان تا بدان جا بوده که آن را شیعهخانه میخواندند.[۱۶]
قزوینی حدیثی از پیامبر(ص) نقل میکند که در شب معراج نظرم بر بقعهای افتاد سفید و نورانی، پرسیدم از جبرئیل که این کدام بقعه است؟ گفت: این بقعه را آبه خوانند، رسالت تو و ولایت آل تو بر وی عرضه کردند، قبول کرد. باری تعالی از وی مردانی را آفریند که متابعت تو و فرزندان تو را میان بسته دارند، مبارک بادا بر آن شهر و بر اهلش ولایت و مروت شما. [۱۷]
امام هادی (ع) در وصف مردم آوه میفرمایند: اهل قم و آبه آمرزیده شدهاند. [۱۸]
امام حسن عسکری(ع) نامهای به اهل آوه مینویسند و آنان را میستایند.[۱۹]
در بین دشمنان تشیع آوه مورد غضب بوده واهل آن را رافضی و غلات میدانستند.
یاقوت حموی از شخصی نقل میکند که اشعاری در مذمت مردم آوه سروده و ترجمه آن چنین است:
شاید کسی بپرسد مردم آوه را دشمن میداری
و حال آنکه آنان چهرههای سرشناس در امور دیوانی و کتابت هستند
پاسخ میدهم باید به تو بگویم که فردی مانند من
هر آن کس که دشمن صحابه باشد را دشمن میدارد.[۲۰]
حمدالله مستوفی میگوید: مردم آنجا سفیدچهره و شیعه اثنا عشریاند و در آن مذهب به غایت متعصباند، و با هم اتفاق نیکو دارند.[۲۱] تعصب آنان در تشیع زبانزد خاص و عام بوده است.[۲۲]
مراسم شیعی در قرون اولیه
شاید در قرون اولیه اسلامی کمتر شهری را پیدا میکنیم که نسبت به تعظیم شعائر شیعی اقدام کرده باشند، ولی مردم آوه از دیرباز به این مطلب همت میگماشتهاند. بعضی از این مراسم عبارتند از:
- مناقبخوانی: از جمله مراسم شیعی که در مراکز شیعیان حضوری قوی داشته است.[۲۳]
- مراسم عاشورا: مراسم عاشورا که مختص شیعیان بوده، در این شهر برگزار میشده است.[۲۴]
- عید غدیر: مراسم عید غدیر نیز از سنتهای بسیار قدیمی مردم آوه بوده که در دیگر جاها کمتر دیده میشده است.[۲۵]
- نماز جمعه: اگر چه نماز جمعه از شعائر اسلام است و مختص شیعه نیست ولی برگزاری نماز جمعه در این شهر نشان از نماز جمعه مختص شیعیان دارد.[۲۶]
- شعار به رنگ سفید: شیعیان آوه برای خود پرچم سفیدی ترتیب داده بودند که یادآور پرچم سفید امام علی (ع) بود. آنان، در انگشت دست راست انگشتری میکردند که سنت بود و به این ترتیب خود را از سایر گروهها متمایز میکردند. شیعیان این منطقه پس از یک دوران طولانی اختفا و اختناق، زمینه مساعدی برای تبلیغ و گسترش افکار و آرمانهای اعتقادی و اجتماعی خود یافته بودند.
مدارس علمیه و امامزادگان آوه
- مدارس علمیه
عبدالجلیل قزوینی از دو حوزه علمیه بزرگ آوه نام میبرد که با استقبال بسیار زیاد شیعیان همراه بوده و نشان میدهد که آوه از نظر علمی نیز حائز اهمیت بوده است:[۲۷] مدرسه عزالملکی و مدرسه عربشاهی.
- امامزادگان دارای بقعه
- فضل بن موسی بن جعفر(ع)
- سلیمان بن موسی بن جعفر(ع)
- عبدالله بن موسی بن جعفر(ع)
- امامزاده سید محمد معروف به امامزاده پیغمبر
- مقبره سادات سجادی معروف از نوادگان امام سجاد(ع) که به دست عبدالعزیز بن دلف در آوه به شهادت رسید.[۲۸]
- امامزادگان بدون بقعه
- دو امامزاده از نوادگان امام علی(ع) .[۲۹]
- احمدبن عیسی بن علی بن حسین بن اصغر بن امام سجاد(ع) که به دلیل تنگی معیشت به آوه آمدند.[۳۰]
- ابوجعفر بن احمد بن حسن (ناصر اطروش)، بن علی بن حسن بن علی بن عمر اشرف بن امام سجاد(ع) .[۳۱]
- فرزندان ابوجعفر بن قاسم بن محمد بن عمر بن یحیی بن حسین (ذوالدمعه) بن زید الشهید بن امام سجاد علیهالسلام.[۳۲]
- محمد بن احمدالاعربی بن محمد بن حسن بن عمر بن امام سجاد(ع).[۳۳]
- محمد بن احمد بن محمد بن حسن بن علی بن عمر بن علی حسن بن علی بن امام سجاد (ع).[۳۴]
- ابوجعفربن محمداکبر، بن عبدالله مفقودبن حسن بن علی اصغر بن امام سجاد (ع)، وی ابتدا در مدینه میزیسته ولی زیدیان طبرستان او را دعوت کرده و اولی به امامت دانستند، او نیز همراه برادرش علی عازم طبرستان شد، ولی کار داعی بالا گرفت لذا ابوجعفر به آوه نقل مکان کرد.[۳۵]
- علی بن محمد السکران بن عبدالله بن حسین بن علی اصغر بن امام سجاد(ع).[۳۶]
- ابوعلی حسن بن الحسن الاعرج بن ابوعبدالله بن حسین بن علی بن عمر بن علی اصغر بن امام سجاد (ع).[۳۷]
- علی بن علی الخزری بن علی اصغر بن امام سجاد (ع).[۳۸]
- محمد الخزری الثانی بن زبیریه بن علی بن علی الخرری بن علی اصغر بن امام سجاد (ع).[۳۹] و گروه بسیاری از فرزندان و نسل وی در آوه میزیستهاند.[۴۰]
- ابوالحسین بن حسن بن ابراهیم العسکری بن موسی ابی السبحه بن ابراهیم بن امام موسی کاظم(ع).[۴۱]و سه فرزندش به نامهای حسین، علی و ابراهیم.[۴۲]
- محمد الممتع بن ابوالحسین محمد بن الحسین ابوطالب الکوفی بن ابراهیم العسکری بن موسی ابی سبحه بن ابراهیم بن موسی الکاظم(ع).[۴۳]
- ابوعبدالله اسحاق بن ابراهیم العسکری بن موسی ابی سبحه بن ابراهیم بن امام کاظم(ع) .[۴۴] و گروه بسیاری از فرزندان و نسل وی.[۴۵]
تعداد کامل امامزادگان و ساداتی که به آوه نقل مکان کردند دقیقا مشخص نیست و بسیار بیشتر از این است که در اینجا بیان شد.
بزرگان و دانشمندان
آوه به دلیل امن بودن برای شیعیان، به مهد پرورش علما، فقها و شخصیتهای بزرگ شیعی تبدیل شده بود.
علمای مذهبی آوه
- فاضل آبی، شیخ عزالدین ابومحمدحسن بن ابوطالب از فقهای برجسته شیعه در قرن هفتم.[۴۶]
- جریر بن عبدالحمید آبی محدث نامدار قرن دوم.[۴۷]
- امام رضی الدین محمدآبی علوی از علما، فقها و محدثین و مشایخ اجازات و شیوخ روایات در قرن هفتم بوده است، وی را دوست سید بن طاووس دانستهاند[۴۸] نسب ایشان به امام زین العابدین میرسد.[۴۹]
- حمد بن حسین آبی از فقها و محدیثین قرن چهارم، وی را از اساتید شیخ صدوق دانستهاند.[۵۰]
- علامه تاج الدین آوی، از علما و فقهای مشهور شیعه در قرن هفتم و هشتم، وزیر اولجایتو، همان که در شیعه شدن الجایتو نقش ممهمی داشت.[۵۱]
- ابوعبدالله محمد بن محمود آوی، از علمای شیعی.[۵۲]
- علاءالدین آوی از علمای شیعی معاصر ابن بطوطه.[۵۳]
- ابوطالب مناقبی، از فقهای نامدار آوه.[۵۴]
- ابو محمد افطسی آوی فقیه و نقیب سادات، در عصر ایلخانان، از شاگردان خواجه نصیر طوسی.[۵۵]
- حسن بن محمد افطسی از علمای شیعه قرن هشتم.[۵۶]
- طاهر بن موسی آوی از علمای شیعه در قرن پنجم، استاد علامه کراچکی.[۵۷]
- داعی بن زید حسینی، از فقهای مشهور سادات در قرن پنجم، از شاگردان سید مرتضی و شیخ طوسی.[۵۸]
- رضی الدین محمد افطسی، از فقهای جلیل القدر قرن ششم.[۵۹]
- رضی الدین مرعشی، از فقهای صالح و پرهیزکار.[۶۰]
- محمد بن حسین دیناری ادیب، فقیه، اصولی در قرن ششم، صاحب کتاب ندبة الوالد علی المولود.[۶۱]
- محمد بن هلال آوی از علمای شیعی در قرن هشتم هجری از شاگردان فخرالمحققین.[۶۲]
- ابن یوسف آوی، از علمای مشهور به کرامت در قرن هفتم، چندین کتاب در علوم و معارف شیعی به نام وی منسوب است.[۶۳]
- سید ابوالفضل حسینی آوی، متکلم و حاکم وفقیه نامدار.[۶۴]
- تقی الدین اوحدی از علمای شیعی در قرن یازدهم.[۶۵]
- شیخ نظام الدین احمد بن محد بن عدالغنی فقیه آوی از دانشوران بنام شیعه.[۶۶]
- قاضی تاج الدین آوی از فقهای مشهور در قرن ششم.[۶۷]
- مولانا عضدالدین آوی از علمای شیعی در زمان ایلخانان، یکی از همراهان علامه حلی. [۶۸]
- خواجه رشیدالدین آوی از علما و فقهای مشهور شیعی قرن هشتم، شاگرد علامه حلی، علامه حلی وی را ستوده است.[۶۹]
- ابوعبدالله آوی از فقهای شیعی قرن هفتم که علامه حلی وی را ستوده است.[۷۰]
- نظام الدین حسین آوی، از علمای بزرگ شیعه در قرن هشتم که نقیب الاشراف نجف (بالاترین مقام مذهبی شیعیان عراق) بوده است.[۷۱]
- کمال الدین حسینی آوی، فقیه قرن هشتم، در بحار وی را رضی نامیدهاند، و در روضات لقب مرتضی را به او نسبت دادهاند.[۷۲]
- شیخ بن بلکو آوی از فقها و علما و مجتهدان معروف شیعه در قرن هشتم وی از شاگردان علامه حلی بوده و علامه وی را ستوده است.[۷۳]
- صدرالدین محمد آوی از علمای شیعه در قرن هشتم.[۷۴]
- سید فخر الدین بابا از اجله فقها در قرن ششم.[۷۵]
- شیخ موفق الدین حسن، خواجه آبی از علمای قرن ششم.[۷۶]
هنرمندان آوی
- ابوسعد آبی فقیه، شاعر، تاریخنگار و دولتمرد امامی مذهب در قرن پنجم.[۷۷] وی شاگر شیخ صدوق بوده است.[۷۸]
- صاعد بریدی آوی، فاضل و ادیب مشهور شیعی و از معاصران شیخ منتجب الدین بوده است.[۷۹]
- ابوالحسین علی، ادیب و شاعر شیعی آوی.[۸۰]
- علی نقی آوی از هنرمندان و خوشنویسان.[۸۱]
شخصیتهای بزرگ آوی
- شمس الدین محمد آوی از نزدیکان سلطان علی موید پادشاه خراسان که شهید اول، اللمعة الدمشقیة را به درخواست وی نوشت.[۸۲]
- نصیر الدین سعد الملک آوری از وزرای سلجوقیان.[۸۳]
- ابوصلت آبی که نامهای به امام زمان(عج) نوشت و حضرت جواب دادند.[۸۴]
- خواجه سعد الدین محمد آوی، از وزرایی که علامه حلی رساله سعدیه خود را برای وی تصنیف کرد.[۸۵]
- ابوالهیجاء آوی از امرای عصر ایلخانان. [۸۶]
- دهخدا عبدالصمد بزرگ، از دولتمردان بزرگ شیعی.[۸۷]
- ابوعبید یوسفی آوی از دولتمردان بزرگ شیعی که مسجد جامع بزرگ آوه به دست وی ساخته شده بود.[۸۸]
- مجدالدین صاعد آوی، فقیه و از امرای آل بویه.[۸۹]
- ابومنصور آوی از وزرای مجدالدوله دیلمی.[۹۰]
منابع مطالعاتی
برای آگاهی بیشتر به دو کتاب زیر مراجعه شود:
- جغرافیای تاریخی آوه مهد تشیع در ایران، محسن الویری، تهران، نشر امید دانش.
- آوه دومین کانون تشیع درایران، حسن جلالی عزیزیان، مشهد، بنیاد پژهش های اسلامی.
نگارخانه
پانویس
- ↑ آوه دومین پایگاه تشیع در ایران، ص۱۶.
- ↑ برهان قاطع، ج، ۱صص۱-۲.
- ↑ آوه دومین کانون تشیع در ایران، ص۲۴.
- ↑ تاریخ قم، ص۷۹.
- ↑ Roman Ghirshman Fouille desialk…,p.9.
- ↑ آوه،دومین کانون تشیع درایران، ۵۴،ص.
- ↑ انجیل متی ۲/۲-۱.
- ↑ Labourt, Op.Cit/16.
- ↑ آوه، دومین کانون تشیع درایران، ص.۷۹
- ↑ حدود العالم، ص۱۴۲.
- ↑ مروری بر جغرافیای تاریخی ساوه، ص۱۱۸؛ روضه الصفا، ص۶۰۱.
- ↑ النقض، ص.۱۹۹
- ↑ آوه، دومین کانون تشیع درایران، ص۹۶.
- ↑ یاقوت ج۱، ص۵۰، قزوینی، آثار البلاد، ص۲۸۳.
- ↑ فقیهی، ص.۴۵۱
- ↑ حسینی قمی، ص۶۷.
- ↑ النقض، ص۱۹۹-۲۰۰.
- ↑ سفینه البحار، ج۱، ص۵۵.
- ↑ منالقب آل ابی طالب، ج۴، ص۴۲۵.
- ↑ قزوینی، آثار البلاد، ص۲۸۴.
- ↑ نزهه القلوب، ص۶۰.
- ↑ دانشنامه ایران واسلام،ج۱، ص۲۵۷.
- ↑ النقض، ص۷۷.
- ↑ النقض، صص ۱۹۹-۲۰۰.
- ↑ النقض، ص۱۹۹-۲۰۰.
- ↑ النقض، ص۱۹۹-۲۰۰ و ص۳۹۵.
- ↑ النقض، ص۲۰۰.
- ↑ الویری، ص57
- ↑ خلاصه البلدان، ص۱۴۹.
- ↑ خلاصه البلدان، ص۱۳۹.
- ↑ کمونه، ص۲۹.
- ↑ ابن طباطبا، ص۱۰۶.
- ↑ خلاصه البلدان، ص۱۳۹.
- ↑ مقاتل الطالبین، ص۶۸۷.
- ↑ ابن فندق، ص۴۹۲.
- ↑ فخر رازی، ص۱۷۹.
- ↑ ابن عنبه، الفصول الفخریه، ص۱۹۱.
- ↑ فخر رازی، ص۱۷۵.
- ↑ مروزی ازوقانی، ص۸۲.
- ↑ جغرافیای تاریخی آوه، ص۵۸.
- ↑ حسینی قمی، خلاصه البلدان، ص۲۷۰.
- ↑ حسینی قمی، ص۲۷۰.
- ↑ فخر رازی، ص۸۵.
- ↑ ابن طباطبا، ص۸۵؛ ابن عنبه، ص۱۳۷.
- ↑ جغفرافیای تاریخی تشیع، ص۶۴-۶۵.
- ↑ اعیان الشیعه، ج۲، ص۸۵؛ الذریعه، ج۱۸، ص۳۵؛ طبقات اعلام الشیعه، قرن سابع، ص۳۸.
- ↑ طبقات کبری، ج۷، ص۳۸۱؛ تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۵۳.
- ↑ آوه دومین کانون تشیع در جهان، ص۱۵۳.
- ↑ ریاض العلما، ج۵، ص۱۵۷؛ ریحانه الادب، ج۱، ص۶۵؛ اعیان الشیعه، ج۹، ص۴۰۵.
- ↑ اعیان الشیعه، ج۲، ص۵۶۷.
- ↑ دایره المعارف تشیع، ج۱، ص۶؛ فصول الفخریه، ص۱۸۸.
- ↑ مرآت البلدان، ج ص۱۱.
- ↑ سفرنامه ابن بطوطه، ج۲، ص۲۱۴و۲۱۵.
- ↑ النقض، صص۱۰۹-۱۱۰.
- ↑ دین و دولت در ایران عهد مغول، ج۲، ص۱۲۱.
- ↑ طبقات الشیعه، قرن ثامن، ص۴۹-.۵۰
- ↑ طبقات اعلام الشیعه، قرن خامس، ص۹۶.
- ↑ طبقات الاعلام الشیعه، قرن خامس، ص۷۵.
- ↑ طبقات الشیعه، قرن سادس، ص۲۶۴.
- ↑ ریاض العلماء، ج۳، ص۱۴۴.
- ↑ طبقات الشیعه، قرن سادس، ص۲۶۰.
- ↑ طبقات الشیعه، قرن ثامن، ص۲۰۸.
- ↑ طبقات الشیعه، قرن هفتم، ص۳۷.
- ↑ النقض، ص۲۱۱.
- ↑ طبقات الشیعه، قرن حادی عشر، ص۵۰.
- ↑ ریاض العلما، ص۱۸۴.
- ↑ طبقات الشیعه، قرن سادس، ص۱۸۸، ریاض العلماء ج۴، ص۹۸.
- ↑ ذیل جامع التواریخ رشیدی، ص۱۰۴.
- ↑ ریاض الدین، ج۴، ص۲۰۴-۲۰۵.
- ↑ طبقات الشیعه، قرن السابع، ص۲۶.
- ↑ سفرنامه ابن بطوطه، ج۱، ص۲۲۱-۲۲۲
- ↑ طبقات الشیعه، قرن ثامن، ص۸۰.
- ↑ طبقات الشیعه، قرن ثامن، ص۵.
- ↑ طبقات الشیعه، قرن هشتم، ص۲۰۳.
- ↑ ریاض العلماء، ص۱۳۰.
- ↑ ری باستان، ص۲۹۸.
- ↑ ریاض العلماء، ج۵، ص۲۱۹.
- ↑ آوه دومین کانون تشیع در ایران، ص۱۴۶.
- ↑ اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۶۸.
- ↑ ستارگان فروزان، صص۱۷۶-۱۷۹.
- ↑ سیری کوتاه در تاریخ تفرش وآشتیان، ص۳۱۲.
- ↑ طبقات الشعیه قرن ثامن، ص۱۷۵.
- ↑ النقض، ج۲، ص۱۵۹.
- ↑ رجال کشی، ص۴۶۶.
- ↑ گنچینه آثار قم، ج۱، ص۳۶۵.
- ↑ النقض، ص۲۲۲.
- ↑ النقض، ص۲۲۰.
- ↑ النقض، ص۲۲۰.
- ↑ منتجب الدین، ص۱۰۰.
- ↑ دایره المعارف تشیع، ج۱، ص۶.
منابع
- آقابزرگ تهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، قم، اسماعیلیان.
- آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، بیروت، دارالکتاب العربی.
- ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، دارالکتب علمیه.
- ابن طباطبا، مهاجران آل ابی طالب، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ش۱، چ۱۳۷۲.
- ابن عنبه، الفصول الفخریه، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۳ش.
- ابن فریغون، حدودالعالم من المشرق الی المغرب، تهران، طهوری.
- ابن فندق، لباب الانساب، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ط۱، ۱۴۱۰ق
- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، تحقیق سیداحمدصفر، دراالبازاللنشرو التوزیع، بیتا.
- احسان یارشاطر، دانشنامه ایران واسلام، تهران، ترجمه و نشر کتاب.
- افندی، عبدالله، ریاض العلما، به کوشش محمود مرعشی، احمدحسین، بیتا.
- الویری، محسن، جغرافیای تاریخی آوه، امید دانش، ۱۳۸۰ش، چاپ اول.
- جلالی عزیزیان، حسن، آوه دومین کانون تشیع در ایران.
- حسینی قمی، صفی الدین محمد بن محمدهاشم، خلاصه البدان، قم، حکمت، بیتا.
- خرمشاهی، بهاءالدین، دایره المعارف تشیع، تهران، نشر طاهر محبی.
- فخر رازی، شجره المبارکه، کتابخانه ایه الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۹.
- فقیهی، علی اصغر، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، تهران، صبا، ۱۳۶۷ش.
- قزوینی، نصیرالدین الوالرشیدعبدالجلیل، آثار البلاد، بیروت، دارالبیروت، ۱۴۰۴ق.
- قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، تصحیح جلال الدین همدانی، تهران، توس.
- کمونه، حسین، آرامگاههای خاندان پاک پیامبر و بزرگان صحابه و تابعین، بنیادپژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۷۱.
- مدرس تبریزی، ریحانه الادب، تبریز.
- مروزی، ازورقانی، الفخری فی الانساب الطالبین، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۹ق.
- مستوفی، حمدالله، نزهه القلوب، تهران، طهوری.
- محمد بن خواوندشاه، تاریخ روضه الصفا، تهران، کلاله خاور.
- یاقوت حموی، شهاب الدین، مراصدالاطلاع علی اسماءالامکنه والبقاع، قاهره، دارالحیاءالکتب العربیه.