آيا اذاني که اهل سنت معتقد به آن هستند، اذان تحريف شده مي باشد؟

با بررسي دقيق ادله اي که در مورد اذان نزد اهل سنت است، به اين نتيجه مي رسيم که دست تحريف و جعل در اين شعار مهم مسلمين رخ داده که درپي غصب خلافت با کاري پيوسته و حمايتهاي گسترده روي داده است.
فقرات اذان از نظر اهل سنت:
اذان نزد پيروان مکاتب فقهي اهل سنت اختلافي است. حنفيه و شافعيه و حنبليه معتقدند که فقرات اذان به اين صورت است:
اللّه أکبر اللّه أکبر
اللّه أکبر اللّه أکبر
أشهد أن لا إله إلّا اللّه
أشهد أن لا إله إلّا اللّه
أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه
أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه
حيّ على الصّلاة
حيّ على الصّلاة
حيّ على الفلاح
حيّ على الفلاح
اللّه أکبر
اللّه أکبر
لا إله إلّا اللّه
اما مالکيه تکبير اذان را دو بار مي دانند نه چهار بار. همچنين اهل سنت در اذان نماز صبح بعد از «حي علي الفلاح» دو مرتبه «الصلاة خير من النوم» مي گويند. همچنين حنابله اذان را واجب کفائي دانسته ولي ديگر فرق اذان را مستحب موکد مي دانند.[1] تشريع اذان:
اهل سنت نيز براي تشريع اصل اذان از آيات و روايات و اجماع استفاده مي کنند؛[2] که اختلاف آنها با تشيع در برخي رواياتي است که در سبب تشريع اذان گفته اند که مردم مدينه براي آگاه شدن از وقت نماز مشکل داشتند و پيامبر | با ايشان به مشورت پرداخت. پيشنهاد ناقوس و بوق و دف و روشن کردن آتش و نصب کردن پرچم، به پيامبر | داده شد که علامت نصاري و يهود و روميان و مجوسيان بود. ولي پيامبر | آنها را قبول نکرد و در حالي که پيامبر | با مشورت به نتيجه اي نرسيده بودند، عبدالله بن زيد در روياء و يا بين خواب و بيداري فرشته اي را ديد که به او اذان و اقامه را ياد داد. سپس او اين جريان را به پيامبر | بازگو کرد و ايشان دستور دادند تا بلال آن را فرابگيرد و براي اعلام وقت نماز بگويد.[3] با اين حال اين همان حديثي است که در سيره حلبيه از کتب اهل سنت توسط محمد بن حنفيه و کتاب المستدرک علي الصحيحين به نقل از امام حسن مجتبي × تکذيب شده است.[4] امام حسن × فرمودند: اذان برتر از اين حرفهاست. جبرئيل در آسمان اذان را دو مرتبه و اقامه را يک مرتبه مي گفت و پيامبر | مي آموخت.[5] متقي هندي در کنز العمال از زيد بن علي × از پدرانش ^ از اميرالمومنين علي × نقل مي کند که فرمودند: به رسول خدا | در شب معراج، اذان آموخته شد و نماز بر او واجب گشت.[6] در روايتي متناقض با ديگر روايات در منابع اهل سنت، بعد از بحث مسلمانان درباره حل مشکل، عمر بن خطاب اذان و اقامه را پيشنهاد مي کند و پيامبر | به بلال دستور مي دهد تا آن را در اوقات نماز بگويد.[7] در روايتي ديگر اين خواب را هم عبدالله بن زيد ديده و هم عمربن خطاب!![8] جعل و دستبرد در اذان:
فقره «الصلاة خير من النوم» در اذان صبح توسط عمر جعل شد و فقره «حي علي خير العمل» از اذان حذف شده است. علتهاي مختلفي براي اين مطلب ذکر شده، از جمله اينکه عمر فکر کرد که اگر اين فقره در اذان باشد مردم به جهاد نخواهند رفت و موجب تضعيف لشگر اسلام مي شود. به همين دليل روزي عمر آن را منع کرد[9] و گفت: اي مردم! سه چيز در زمان پيامبر | بود که من از آن نهي کرده و حرام مي کنم و بخاطر آن شکنجه مي کنم و آن سه عبارتند از متعه زنان، حج تمتع، «حي علي خير العمل».[10] در حالي که حلبي و …نقل مي کند که عبدالله بن عمر و امام زين العابدين × و بسياري از صحابه و تابعين «حي علي خير العمل» مي گفتند.[11] در مورد اضافه کردن «الصلاة خير من النوم» نيز گفته شده که موذن براي اذان صبح نزد عمر آمد اما عمر خواب بود. موذن او را بيدار کرد و گفت: «الصلاة خير من النوم». عمر نيز دستور داد تا آن را در اذان صبح قرار دهد.[12] انگيزه تحريف در اذان:
در تشريع اذان نزد اهل سنت با تناقضات بسياري که حاکي از جعل است روبرو مي شويم. گاهي پيامبر | اذان را از عبدالله بن زيد و گاهي ابي بن کعب و گاهي از عمر آموخته است. سبب آن نيز مشکل مردم براي آگاه شدن از اوقات نماز بيان شده و گفته اند: اديان ديگر براي آگاه شدن از اعمال عبادي نشانه اي دارند و به همبن دليل پيشنهاد ناقوس و بوق و… را براي آگاهي مردم از وقت نماز به پيامبر | دادند. در برخي از روايات آمده که در اين پيشنهادات با پيامبر | به نتيجه نمي رسند و در برخي روايات نيز امر به ناقوس کرده!! در برخي روايات آن حضرت به عمر بن خطاب دستور تغيير برخي فقرات اذان را مي دهد. اما با اين حال در کتب اهل سنت رواياتي وجود دارد که با مطالب گذشته مخالفت دارد و مطالبي همانند روايات شيعي بيان شده. به هرحال تناقضات وقتي به وجود مي آيد که جعل و دروغ پردازي گسترده اي رخ داده باشد. به نظر مي رسد که تشريع اذان يقينا به عنوان يکي از فضائل مهم پيامبر | در معراج و اميرالمومنين علي ×، مطرح بوده تا جائي که در روايات «حي علي خير العمل» به محب فاطمه ÷ و اهل بيت ^ و ولايت تطبيق داده شده که اين مسائل براي دشمنان ولايت قابل تحمل نبوده و بلافاصله دست به تحريف و جعل روايات زدند تا اين فضائل فراموش شود؛ بلکه آن فضائل را براي خود مصادره کنند. متأسفانه تحريف و جعل ايشان به قدري گسترده بوده است که شئون پيامبر | را نيز هدف قرار داده اند و با اين کار علاوه بر آن هدف شوم، به عادي سازي امور تشريعي نيز پرداخته اند و اين مطلب را در اذهان قرار داده اند که تشريعيات امري است که هر انسان عادي مي تواند در آن دخالت کند و به همين دليل عمر بن خطاب در دوران حکومتش تغيراتي را در تشريعات الهي به وجود آورد.[13]