اقدامات علمي امامان شيعه بويژه امام باقر و امام صادق ـ عليه السّلام ـ سبب استمرارمكتب شيعه وغناي فرهنگي گرديد كه بعدها شيعه را به نام مكتب جعفري شهرت يافت. اين فرايندنتيجه تلاش بيش از نيم قرن(از سال 94 ـ 148) اين دو امام شيعه مي باشد، انتخاب چنين موضعي در جامعه سياسي آن روز، كه امويها و بعد از آن عباسي ها براي بقاي حكومت خويش هر مخالف و مخالفتي را به شدّت سركوب مي كردند،بهترين روش براي بقاي اسلام اصيل سيره پيامبربود؛ائمه شيعه در اين برهه، هدف تلاش اصلي خويش را بيان معارف ديني واقعي اسلام قرار دادند، و كار اصلي و اساسي خود را، كه امروز نتيجه آن را به خوبي مشاهده مي كنيم تدوين فرهنگ مذهبي قرار دادند و اين بدان معنا نبود كه امامان شيعه هيچوقت عليه زورگويان حاكم موضع گيري نكردند، تقريباً همه شيعيان و حتي امويان به خوبي مي دانستند كه رهبران شيعه صاحبان اصلي خلافت هستند،به همين خاطر مي بينيم که ائمه درزندان ويا تحت مراقبت شديد حاکمان بودند؛درحصربودن ائمه بهترين دليل برحقانيت آنان برخلافت بود؛ و آنگونه که در كلماتي از امام باقر ـ عليه السّلام ـ نقل شده، تحليل آنان اين است كه خلافت حق آنها و حق پدرانشان بوده است و قريش آن را به زور از دست آنها خارج كرده ؛ از اين رو شيعيان خود از همكاري با حكام جز در مواردي كه به طور استثنايي و بنا به دلايل خاصي تجويز مي شد، خود داري مي كردند.[1]در مورد ادعاي امامت در خاندان اهل بيت، ادله و شواهد تاريخي زيادي به طور وضوح بر آن دلالت دارد و اين مسأله براي اغلب مردم روشن بوده و همه مي دانستند كه امامان شيعه خلافت را حق منحصر به فرد خود مي دانند. ائمه بر بطلان كار خلفاي حاكم و عدم مشروعيّت آنها تأكيد داشتند، و لزوم برقراري امامت راستين در جامعة اسلامي را براي مردم مطرح مي فرمودند.[2]تاکيد مكرر امام صادق ـ عليه السّلام ـ به مسئله ي ولايت وجايگاه واهميت آن دراسلام، چنانکه در حديثي كه مي فرمايد: اسلام روي پنج اصل استوار است نماز، زكات، حج، روزه و ولايت؛ اين رويکرددرباره ي ولايت وقرار دادن آن در كنار نماز و روزه و حج و زكات مقاصد امام وموضع او را نشان مي دهد؛ اين نكته داراي اهمّيت و شايان توجه است كه اصولاً مسأله ولايت به جاي اينكه در رديف اصول عقيدتي دين قرار گيرد از جمله اعمال عبادي و اصول عملي شمرده شده و تأكيد ائمه بر اين است كه ولايت در عمل نشان داده شود، و التزام به ولايت ائمه اين است كه تنها از ايشان اطاعت شود و زمام امور دين و دنيا به آنها وانهاده شود، و والي و حاكم و فرمانرواي بر مردم ايشان باشند؛ چنانكه امام صادق ـ عليه السّلام ـ به لفظ والي تصريح فرموده و مشخص ساخت، كه مراد از اين ولايت اين است كه امام در منصب دين و دنيا در رأس قرار گيرد و اهميّت مسأله امامت در نزد ائمه تنها در بُعد اعتقادي آن نيست، بلكه جنبة سياسي و اجتماعي آن نيز همانند جنبة اعتقاديش مهم و مورد توجه بوده است.[3]امامان شيعه هيچگاه نمي خواستند از حقوق حقّه و الهي خويش در اداره و رهبري جامعه چشم پوشي كنند، امّا رسيدن به چنين حقوقي مستلزم ايجاد موقعيّت مناسب بود.[4]مي توان نتيجه گيري كرد كه امامان شيعه معتقدند كه حكومت و رهبري ديني و دنيايي جامعه به عنوان نيرومندترين ابزار اصلاح امّت، بايد در اختيار صالحان(امامان معصوم) قرار گيرد آنان علاوه براينکه ازسوي خدا منصوب بودند؛ شايسته ترين انسانها به خلافت بودند،از اينروي تلاش داشتند به حقوقشان که همانا حق مردم نيز بودبرسند؛ امّا شرايط را ازاول (سقيفه وشوري)طوري منحرف کردند که هيچ وقت مناسب براي احقاق حقوقشات در امر ولايت و رهبري سياسي و اجتماعي امّت اسلامي نگرديد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تاريخ سياسي اجتماعي ائمه، ؛نويسنده: علي اكبر حسني.
2. سيره الائمه اثني عشر،؛نويسنده: هاشم معرف الحسني.
3. سيره پيشوايان، ؛نويسنده: مهدي پيشوائي.
4. حيات فكري و سياسي امامان شيعه، ؛نويسنده: رسول جعفريان.
پي نوشت ها:
[1] . جعفريان، رسول، حيات فكري و سياسي امامان شيعه، قم، انتشارات انصاريان، چاپ ششم، 1381، ص316.
[2] . همان، ص 318.
[3] . همان، ص 368 و ترابي، احمد، امام باقر ـ عليه السّلام ـ مشهد، آستان قدس رضوي، چاپ اوّل، 1373، ص124.
[4] . كاظمي پوران، محمد، قيامهاي شيعه در عصر عباسي، مشهد، آستان قدس رضوي، چاپ اوّل، 1373، ص237.