آن بزرگوار در موارد متعدد براي اثبات حقانيت خود به آيات مورد نظر استشهاد نموده است كه برخي از آن موارد را ذكر مي كنيم.
1ـ استشهاد امام «عليه السلام» به آيه: انما وليكم الله…
«ابن بابويه» (شيخ صدوق) با اسناد خود، از ابو سعيد ورّاق و او از پدرش و او از امام صادق «عليه السلام» و آن حضرت از پدر بزرگوارش و او از امام علي «عليه السلام» نقل كرده امام «عليه السلام» پس از آنكه ابو بكر به خلافت رسيد، فضائل خود را براي او بيان كرد و دلائل ولايت خود را براي او برشمرد و آنها را استناد داد، به رسول اكرم «صلي الله عليه و آله» از جمله فرمود:
«تو را به خدا سوگند مي دهم، آيا در قضيه زكات انگشتري، ولايت رسول خدا از طرف خدا براي تو مقرر شد يا براي من؟! گفت: براي تو».[1]شيخ طوسي از كتاب «مجالس» با اسناد خود، به ابوذر نقل كرده كه امير المؤمنين «عليه السلام» در «شوراي عمر» در مقابل عثمان، زبير، عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابي و قاص به آيه شريفه انما وليكم الله استشهاد نموده است. حضرت فرمود:
شما را به خدا سوگند مي دهم كه: آيا در ميان شما به جز من كسي هست كه در حال ركوع زكات (صدقه) داده باشد، و آيه ولايت درباره او نازل شده باشد؟! همه گفتند: نه»[2]2ـ استشهاد امام علي «عليه السلام» به آيه «غدير»:
ابن شهر آشوب مازندراني در كتاب «مناقب» از «ابو الحسن مدائني» روايت كرده است كه معاويه در نامه اي به امام علي «عليه السلام» نوشت:
اي ابوالحسن! من داراي فضيلت هاي بسياري هستم: پدر من در زمان جاهليت بزرگ قوم بود، و خود من در زمان اسلام پادشاه شده ام و همچنين رابطه خويشاوندي سببي و دامادي پيامبر را با خود دارم و من دائي مؤمنان هستم (چون برادر ام حبيبه همسر رسول اكرم «صلي الله عليه و آله» بوده) و نويسنده وحي مي باشم».[3]امام علي «عليه السلام» پس از خواندن نامه معاويه فرمود: پسر هند جگرخوار با اين فضائل مي خواهد بر ما افتخار كند! رو به دستيار خود كه جواني بود گفت: بنويس:
محمدالنبي اخي و صنوي
و حمزة سيد الشهداء عمي
و جعفر الذي يضحي و يمسي
تطير مع الملائكة ابن امي
و بنت محمد سكني و عرسي
منوط لحمها بدمي و لحمي
و سبطا احمد ولداي منها
فايكم له سهم كسهمي
سبقتكم الي الاسلام طرّاً
علي ما كان من فهمي و علمي
فاوجب ولايتة عليكم
رسول الله يوم غدير خم
فويل ثم ويل ثم ويل
لمن يلقي الالة غداً بظلمي
ترجمه:
1ـ رسول خدا «صلي الله عليه و آله» برادر من است، و نسبت من با او همانند نسبت دو ساقه مي ماند كه از يك ريشه روئيده شده باشند. و حمزه سيد و سرور شهيدان عموي من است.
2ـ جعفر طيار كه پيوسته با فرشتگان در حال پرواز روز و شب مي كند برادر من است.
3ـ دختر محمد «صلي الله عليه و آله» (فاطمه “س”) همسر و مايه آرامش و مونس است كه گوشت او با خون و گوشت من آميخته شده است.
4ـ دو نواده دختري رسول خدا (امام حسن و امام حسين «عليه السلام») فرزندان من هستند، پس كدام يك از شما از نعمت هاي خداوند، سهمي همچون من در اختيار داريد؟
5ـ افتخار من آن است كه در اسلام آوردن بر محمد «صلي الله عليه و آله» و آئين او از همه امت پيش قدم بوده ام اين به بركت فهم و دانشي بود كه از دوران كودكي داشتم.
6ـ رسول خدا «صلي الله عليه و آله» در روز «غدير خم» ولايت من را بر شما واجب كرد.
7ـ پس واي بر كسي كه فرداي قيامت خداوند را در حالي ملاقات كند كه بر من ستم نموده است (حضرت اين جمله را سه با تكرار فرموده است).
نوشته اند هنگامي كه معاويه جواب امام «عليه السلام» را خواند، دستور داد تا آن را پاره كنند،: اگر مردم شام آن را بخوانند به علي گرايش پيدا خواهند كرد.[4]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. امام شناسي، سيدمحمدحسين تهراني، ج 5، ص 239 و ج 3 ص 162.
2. پرسش ها و پاسخ هاي مذهبي، استاد جعفر سبحاني (نسل جوان) ج 4، ص 201 ـ 210.
3. سيري در نهج البلاغه، استاد مطهري، فصل پنجم.
پي نوشت ها:
[1] . غاية المرام، ص 108.
[2] . الميزان، ج 6، ص 17.
[3] . البته در اينجا معاويه دروغ گفته است، او نويسنده و جزء كاتبان وحي نبوده او تنها نويسنده نامه هاي رسول خدا «صلي الله عليه و آله» بود چون كه او در سال دهم هجرت مسلمان شده است. نگاه كنيد به شبهاي پيشاور/773.
[4] . ابن شهرآشوب، مناقب، چاپ سنگي، ج1، ص356، ومعجم الادباء، ج1، ص48، والبداية والنهاية، ج 8، ص8 و 9.