براي پاسخ سؤال مذكور لازم است، ابتدا تعريف صحيحي از كارآمدي و مؤلفههاي آن داشته باشيم و سپس به ارزيابي كارآمدي انقلاب اسلامي ميپردازيم.
كارآمدي و مؤلفههاي آن:
در فرهنگ علوم سياسي اين اصطلاح به كفايت، قابليت و لياقت، سودمندي و اثربخشي معنا شده است.[1] براي مثال كار آمدي را «قابليت و توانايي رسيدن به هدفهاي تعيين شده و مشخص»[2] تعريف نموده اند و هر حكومت به اقتضاي اهداف يا وظايفي كه قانون بر عهده او گذاشته يا خواستههاي مردم، تكاليفي به عهده دارد كه انجام بهينه اين وظايف نشان از كمال و توانائي آن حكومت دارد كه از آن به عنوان كارآمدي حكومت ياد ميشود، لذا ميتوانيم كارآمدي را موفقيت در تحقق اهداف با توجه به امكانات بدانيم كه سه شاخصه اهداف، امكانات و موانع را داراست. هر قدر يك نظام سياسي با توجه به سه شاخصه مذكور در تحقق اهدافش موفق باشد، به همان مقدار كارآمد است.
از اين نكته هم نبايد غفلت كرد كه ارزش اهداف هر نظام تابع جهانبيني آن نظام است، در نظامهاي سياسي غير الهي كه بر پايههاي جهانبيني مادي بنا شده است، مانند ليبراليسم كارآمدي را با مقدار رفاه و امنيت مادي و آزادي فردي برابر ميگيرند و هر نظام سياسي كه نتواند اين سه هدف را تأمين كند، نظامي ناكارآمد خواهد بود، اما در نظامهاي سياسي الهي كه بر پايه جهانبيني الهي بنا شده است، كارآمدي عبارتست از تأمين نيازها و مصالح معنوي علاوه بر تأمين نيازهاي مادي، لذا «كارآمدي هر نظام با توجه به جهانبيني و نظام ارزشي آن مشخص ميگردد»[3]
ارزيابي كارآمدي انقلاب اسلامي
با نگاهي گذرا به اهداف و ارزشهاي انقلاب اسلامي و مقايسه عملكرد كشور قبل از پيروزي انقلاب اسلامي و پس از آن هر ناظر منصفي به كارآمدي جمهوري اسلامي ايران اعتراف خواهد نمود، اهداف جمهوري اسلامي ايران در قانون اساسي كه مبين نهادهاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي جامعه ايران براساس اصول و ضوابط اسلامي است و در حقيقت «تبلور آرمانها، خواست ملت ايران و مبناي تمامي كارها و فعاليتهاي نظام است».[4] در ضمن اصل دوم و سوم بيان شده است كه محور آن عبارت است از اين كه «نظام جمهوري اسلامي بر پاية اصول و ارزشهاي اسلامي استوار است و دولت موظف است محيط مساعد را براي رشد فضايل اخلاقي بر اساس ايمان و تقوي و مبارزه با كلية مظاهر فساد و تباهي ايجاد نمايد و سطح آگاهيهاي عمومي در همه زمينهها را بالا ببرد، هرگونه استعمار و نفوذ اجانب را طرد نمايد، آزاديهاي سياسي و اجتماعي را در حدود قانون تأمين نمايد و عدالت اجتماعي را برپا نمايد و خودكفايي در علوم و فنون و صنعت و كشاورزي و امور نظامي و… را تأمين نمايد.»[5]مقام معظم رهبري هدف انقلاب اسلامي را چنين تبيين نمودهاند: «اساس كار در جمهوري اسلامي ايران، تحقق آرمان هاي اسلامي است».[6] بنابراين از جهت اهداف انقلاب اسلامي از آنجا كه مبتني بر اسلام است و اسلام در تمام ابعاد و شئون فردي، اجتماعي، مادي و معنوي برنامه دارد و سعادت دنيا و آخرت انسان را تضمين ميكند؛ اشكالي در كارآمدي جمهوري اسلامي ايران نيست نيز حضرت مي فرمايند: «ما معتقديم تنها مكتبي كه ميتواند جامعه را هدايت كند و پيش ببرد اسلام است و دنيا اگر بخواهد از زير بار هزاران مشكلي كه امروز با آن دست به گريبان است، نجات پيدا كند و انساني زندگي كند، انسان گونه بايد به اسلام روي بياورد»،[7] اما از جهت عملكرد نظام جمهوري اسلامي، مقايسه عملكرد انقلاب اسلامي پس از پيروزي با قبل از انقلاب اسلامي و بررسي كارنامة انقلاب اسلامي كافي است.
براي اذعان به كارآمدي انقلاب اسلامي هرچند در برخي موارد و زمينهها نقصهايي وجود داشته است، اما به طور كلي روند حركت انقلاب اسلامي، به طور تكاملي و به سمت پيشرفت است، نظام جمهوري اسلامي پس از استقرار و طي حيات 25 ساله خود علي رغم محدوديتها، تحريمها، فشارهاي خارجي و داخلي، تحميل جنگ هشت ساله، توانسته است خدمات ارزشمندي را بر جاي گذارد. خدمات و دستاوردهايي كه نسبت به دوران قبل از انقلاب غيرقابل مقايسه است كه متأسفانه اين دستاوردها و تحوّلات مثبت كه داراي ابعاد و گستره بسيار وسيعي است. به واسطة تبليغات خصمانه رسانههاي بيگانه از يك سو و درگيريهاي جناحي و رقابتهاي ناسالم در صحنه سياسي از سوي ديگر، در حاشيه قرار گرفته است. در اينجا به چند نمونه از اين دستاوردها به طور اختصار اشاره ميكنيم: 1. برپايي نظام جمهوري اسلامي با تكيه بر مباني و اصول اسلام و خارج كردن اسلام از انزوا و احياء آن 2. از لحاظ بينالمللي پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، امواج بيداري اسلامي در سراسر جهان را به وجود آورد و به عنوان الگوئي براي نهضتهاي آزاديبخش مطرح شد به گونهاي كه غرب از نفوذ فرهنگ اسلام در ميان ساير كشورها به شدت نگران است و امروزه به اعتراف صريح نظريهپردازان غربي درگيري اصلي بين فرهنگ ديني انقلاب و نظام اسلامي با فرهنگ غربي است.
هانتينگتن نظريهپرداز آمريكائي ميگويد: «تقابل اصلي آينده جوامع بشري برخورد فرهنگ اسلامي و فرهنگ غربي است»[8] در واقع اين انقلاب با ساختار فرهنگي و ديني خود، فرهنگ استعماري غرب را زير سؤال برده است؛ به همين جهت نظام استكباري غرب به نابودي فرهنگ انقلاب و نظام مبتني بر آن همت گماشته است و نظام جمهوري اسلامي را با انواع فشارهاي سياسي، اقتصادي، تبليغاتي و … مورد هجوم قرار داده است.
3. از لحاظ اقتصادي در زمينة گاز قبل از انقلاب فقط پنج شهر بزرگ از نعمت گاز برخوردار بود كه اين رقم در سال 75 به 280 شهر رسيد و در پايان سال 80 به 392 شهر افزايش يافته است.
4. قبل از انقلاب اسلامي فقط، 3500 روستاي كشور از برق برخوردار بود، كه اين رقم با بيش از ده برابر افزايش در سال هفتاد و پنج به 35210 روستا رسيد. قبل از انقلاب اسلامي فقط 1/3 ميليون مشترك برق اعم از خانگي، عمومي، صنعتي و كشاورزي وجود داشت اين رقم در سال 1375 به 8/12 ميليون مشترك رسيد و در سال 1380 به 345/16 ميليون افزايش يافت. نكته حائز اهميت دارا شدن بسياري از روستاهاي كشور و دورترين نقاط، از نعمت برق است.
5. در سال 1357 ميزان توليد آب 5/1 ميليارد متر مكعب و تعداد انشعاب 7/2 ميليون بود اما اين رقم در سال 75 به 8/3 ميليارد متر مكعب و 4/6 ميليون انشعاب افزايش يافت.
6. آمار تلقنهاي كشور در سال 1357، 850 هزار شماره بوده است كه اين رقم در سال 1382 بالغ بر 599/ 13 ميليون شماره رسيده است.
7. ميزان توليدات پتروشيمي در سال 1357، 7/4 ميليون تن بود كه با وجود تخريب آن توسط رژيم بعثي عراق در جنگ تحميلي، تاكنون بالغ بر 5/12 مليون تن ظرفيت ايجاد شده است.
8. در سال 1357 مجموع راههاي اصلي و فرعي كشور حدود 36 هزار كيلومتر بوده است كه اين ميزان در سال 1375 به 74 هزار كيلومتر و در سال 80 به 90 هزار كيلومتر رسيده است و بسياري از روستاهاي دوردسترس نيز از نعمت راه ارتباطي بهرمند شدهاند.
9. از لحاظ فرهنگي در سال 55 نرخ جمعيت باسواد كشور 7/28 درصد بوده كه در سال 75 به 5/79 درصد و به بيش از 80 درصد در سال 1380 رسيده است.
10. در سال 57 تنها 15 دانشگاه در كشور وجود داشت كه اين ميزان در سال 75 به 50 دانشگاه رسيده است.[9]اين ها تنها نمونهاي از عملكرد و دستاوردهاي انقلاب اسلامي در طول حيات 25 ساله خود هست و با اقتدار بايد گفت كه انقلاب اسلامي كشوري را كه در تمام زمينهها و در كلية سطوح وابسته به غرب و قدرتهاي بزرگ بود، را به كشوري مستقل، آزاد و مطرح در جهان تبديل نمود. البته در كنار اين دستاوردها مشكلات و كاستيهايي هم وجود دارد از جمله، مشكلات اقتصادي، بيكاري، معضلات اجتماعي، باند بازيها، و جناح بنديهاي سياسي، تجملگرايي برخي مسئولان، عدم رسيدگي و توجه كافي به محرومان و مستضعفان… كه اين امور به عنوان موانع كارآمدي نظام جمهوري اسلامي مطرح هستند. كه البته نسبت به دستاوردهاي انقلاب ناچيز هستند اما بايد بواسطه مديريت و برنامهريزي صحيح برطرف شوند.
اما درباره اين سؤال كه گرايش مسئولين به دنيا و رفاهطلبي نشانه ناكارآمدي نظام است بايد گفت كه اصل اينكه گرايش برخي مسئولين به دنياطلبي سبب كاهش كارآمدي و مقبوليت نظام ميشود پذيرفته شده است، مقام معظم رهبري مي فرمايند: «اگر مردم احساس كنند كه بخشي از مسؤلان نظام به مسابقه رفاهطلبي و جمعآوري ثروت مشغولند، ايمان و اطمينان آنان به نظام كه پشتوانة اصلي حكومت محسوب ميشود ضربه ميبيند»[10] اما اين طور نيست كه اكثر مسئولين نظام دچار اين مشكل باشند بلكه اكثر مسئولين كشور و روحانيون افرادي مؤمن، شايسته و متعهّد هستند و تنها تعدادي از مسئولين دچار انحراف هستند لذا مقام معظم رهبري با انتقاد از برخي بزرگ نماييها در مورد فسادها و لغزشهاي موجود خاطرنشان كردند «تذكراتي كه دربارة پرهيز از ثروتاندوزي و مراقبت مسؤلان از خود و اطرافيانشان داده ميشود، به اين معنا نيست كه جمع كثيري از مسؤولان دچار اين مشكلات هستند بلكه هدف از اين تذكرات هوشياري و مراقبت بيشتر مسؤولان است».[11] «بنده خيليها را در مسؤوليتهاي مهم و حساس ميشناسم كه با صلاح كامل و بينظري و بيتوقعي دارند براي خدا كار مي كنند و چيزي نميخواهند، من گمان نميكنم در كمتر جايي از دنيا اين طور انسان هاي صالح و مؤمني را كه ما بحمدالله و المنه در اين جا داريم بشود، پيدا كرد».[12]بنابراين از ناكارآمدي بعضي از اجزاء نظام، نميتوان ناكارآمد بودن مجموعة نظام را نتيجه گرفت بلكه كارآمدي نظام وابسته به كارآمدي مجموعه اجزاء نظام است؛ پس نميتوانيم بگوييم چون برخي مسئولان نظام دچار انحراف شدهاند، پس كل نظام ناكارآمد است و تمامي تلاشها و نتايج مثبت را ناديده بگيريم.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . محمدجواد لاريجاني، حكومت، مباحثي در مشروعيت و كارآمدي.
2 . محمدعلي صنيعي منفرد، تثبيت و كارآمدي نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران، دانشگاه الزهراء، 1380.
3 . سيد ضياء مرتضوي، كارآمدي نظام جمهوري اسلامي ايران، حكومت اسلامي، شماره 14.
پي نوشت ها:
[1] . حييم، سليمان، فرهنگ حييم، تهران، فرهنگ معاصر، 1372، ص 178.
[2] . بخشي، علي آقا، فرهنگ علوم سياسي، تهران، انتشارات چاپار، 1379، ص 446.
[3] . مرتضوي، سيد ضياء، كارآمدي نظام جمهوري اسلامي ايران، حكومت اسلامي، شماره 14، ص 10.
[4] . آيت اله خامنه اي، سيد علي، مجلة پژوهش مجلس، ش 24، ص 7.
[5] . قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، اصل دوم و سوم.
[6] . خامنه اي، سيد علي، پيشين، ش 19، ص 7.
[7] . صحيفة نور، ج 4، ص 213.
[8] . نفوذ و استحاله، تهران، معاونت سياسي نمايندگي وليفقيه در قرارگاه ثارالله، 1378، ص 27.
[9] . روزنامه رسالت، 14/11/75.
[10] . كيهان، 21/8/81.
[11] . رسالت، 21/8/81.
[12] . كيهان، پيشين.