تنبيه و تشويق دو روش تربيتي است كه براي رعايت مقررات و حفظ انضباط، بايد در آموزشگاه ها و محيط تربيتي به كار گرفته شود. در قرآن مجيد اين دو روش به عنوان دو عامل عمده براي تربيت انسان ها به كار برده شده است.
از مجموع مباحث و نظرات روانشناسان در باب آموزش و يادگيري كودكان چنين استفاده ميشود كه آنان غالباً بر تقويت مثبت و پاداش در مقابل اعمال و رفتارهاي مطلوب تكيه كردهاند و تنبيه را به عنوان آخرين روش در تغيير رفتار، آن هم به شكل ساده مورد توجّه قرار دادهاند.[1] و اين سخن به نظر اسلام نزديك است زيرا در روايات اسلامي روش اولية برخورد با رفتارهاي نامناسب متربي محبت، اكرام، عفو و رحم و اغماض است و اگر با اين روشها، غرض حاصل نشد و خوش رفتاري با متربي سودمند واقع نگرديد؛ بايد از روش تنبيه به عنوان روش ثانوي استفاده كرد، وبه عنوان آخرين راه حلي است كه در متون اسلامي تجويز شده است.[2]در همين رابطه علي (عليه السلام) فرمودند: «كسي كه خوش رفتاري و ملايمت، او را به اصلاح وادار نكند، مجازات بجا و خوب، اصلاحش خواهد كرد.»[3] و در جاي ديگر فرمودند: «هرگاه نرمي و ملايمت با كسي وي را به درشتي و تندي وادارد، برخورد شايسته همين است كه با او تندي كنيم، چرا كه در برخي از موارد دارو و درمان، خود نوعي درد است و متقابلاً درد، خود نوعي درمان.»[4] در اين زمينه علي ( عليه السلام) تشبيه جالبي دارد. آن حضرت ميفرمايند: «گرچه برخورد ملايمتآميز معمولاً ابزار اصلاح رفتار ديگران است، همانند دارويي كه براي درمان دردي مورد استفاده قرار ميگيرد. لكن در مواردي همين دارو، درد آفرين است و نتيجة منفي خواهد داشت. در اين موارد، تندخويي و درشتي كردن، وسيلة مهار كردن رفتار آن فرد خواهد بود كه دارو برايش مفيد واقع نشده، يعني رفتار تند مربي به منزلة نوعي تنبيه است وي را به خود آورده، مهار خواهد كرد.» از اين روايات استفاده ميشود كه در تربيت اسلامي تشويق مقدم بر تنبيه است چون راه و روشهايي كه در تربيت اسلامي براي كنترل افراد و واداشتن آنان به انجام وظيفه وجود دارند عبارتند از محبت، تفاهم، گفتار نرم و ملايم، ارشاد و هدايت و نصيحت و مدارا، تذكر و موعظه و در صورت عدم سودمندي اين روشها مسألة تنبيه و عقوبت مطرح است و دليل ديگر اين است كه عامل تشويق، عاملي بسيار قوي براي برانگيختن فرد است. حاصل تشويق ممكن است فايدة چنداني براي متربي نداشته باشد ولي همين كه حسّ خودپسندي او را اقناع كند و به او اطمينان ميدهد كه عملش عاقلانه و مورد تأييد بوده باعث دلگرمي و نشاط او ميشود و سوّم اينكه: از طريق دوستي و محبت، فرد را به سر شوق آوردن بهتر ميتوان با او كنار آمد و يادگيريهايي كه از طريق زور و استبداد باشد ناپايدار است و زود از بين ميرود.
خواجه نصير الدين طوسي يكي از دانشمندان اسلامي دربارة تربيت كودك و تشويق آن چنين ميگويد: «چون كودك كاري نيك بكند و خوي نيك بر وي پديد آيد، وي را بر آن بستايد و چيزي دهد وي را كه بدان شادشود و اندر پيش مردمان بر وي ثنا گويد… و برخلاف آن توبيخ و سرزنش صريح ننمايند كه بر قبح اقدام نموده است بلكه او را به تغافل نسبت دهند تا بر تجاسر اقدام نكند…»[5]ابن خلدون فصلي را دربارة تشويق كودكان در كتاب خود آورده و ميگويد: «… از تندخويي با فرزندان خود پرهيز نماييد زيرا تندخويي و فشار در آموزش براي شاگردان زيانبخش است. به ويژه در ملكة استعداد خردسالان و نوآموزان تأثيرات بد ميبخشد… و نشاط آنان را از بين ميبرد و ايشان را تندخوي بار ميآورد و وادار به دروغ و خيانت ميكند…»[6]از اين تحقيق مختصر بر ميآيد كه ثواب و پاداش و تشويق اگر بجا و به موقع مورد استفاده قرار گيرد يكي از اركان مهم تعليم و تربيت است. و يك مربي بصير و باهوش، جنبههاي مثبت يعني ايجاد شوق دلپذير را بر جنبههاي منفي كه محصول عامل تنبيه و مجازات است ترجيح ميدهد چون اثرات تشويق به مراتب بيشتر از تنبيه است، بد نيست اينجا قضيهاي عيني را نقل كنيم تا گواه بر تأثير مثبت تشويق باشد. استاد محسن قرائتي ميفرمودند: «سفري به همدان رفتم و گذارم به مركز دهستاني افتاد، براي اقامة نماز به مسجد رفتم ديدم مسجد از جوانان پر شد، خيلي تعجب كردم (البته آقاي قرائتي بدون اطلاع قبلي رفته بودند)؛ علّت آن را جويا شدم، برايم نقل كردند كه در زمان گذشته يكي از اهالي متدين اين منطقه باغ گردويي داشته است و آن را وقف كرده بوده تا هر كودكي كه براي نماز به مسجد بيايد چند گردو به عنوان تشويقي بدهند و همين عامل باعث شده كه جوانان اين محل به آمدن مسجد عادت كنند.» مدرك اين سخن شايد كلام زير باشد:
در وقف نامة يكي از عالمان بزرگ كه حدود يك قرن پيش ميزيست، آمده است كه فرمود، آنچه از من بجا مانده آن را گردو بخريد و در مسجد نگهداري كنيد تا آنگاه كه كودكاني همراه با والدينشان به مسجد ميآيند، به آنها هديه دهيد تا عشق و علاقه به خدا، مسجد و معنويت از ابتدا جوانه زند و در بزرگسالي هم اهل مسجد و معنويت شوند.[7]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ چرا تنبيه؟ عبدالله مجوزي، انتشارات انجمن اولياء و مربيان.
2ـ جايگاه روشهاي تنبيه در تعليم و تربيت، مؤسسه تحقيقاتي و انتشاراتي فيض كاشاني.
3ـ اسلام و تعليم و تربيت، ابراهيم اميني، ج 2، انتشارات انجمن اولياء و مربيان.
4ـ اسلام و تعليم و تربيت، محمد باقر حجتي، ج 2، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
5ـ چگونه ميتوان تربيت كرد، مجيد رشيدپور، انجمن اولياء و مربيان.
پي نوشت ها:
[1] – براهيني، محمد تقي، و ديگران، زمينة روانشناسي، تهران، رشد، ج 1، ص 384.
[2] – بيريا، ناصر و ديگران، روانشناسي رشد با نگرش به منابع اسلامي، تهران: رشد، ج 1، ص 384.
[3] – آمدي، عبدالواحد، غررالحكم و درالكلم، با تصحيح مهدي رجايي، تهران: اسلاميه، ص 602.
[4] – محمدي ريشهري، محمد؛ ميزان الحكمه، تهران: دارالحديث، ج 4، ص 161.
[5] – غزالي، محمد بن محمد؛ به كوشش حسين خديوجم، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، ج 2، ص 28.
[6] – ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمة ابن خلدون، ترجمة محمد پروين گنابادي، تهران: بنگاه نشر و ترجمه، ج 2، ص 1143.
[7] – به نقل كتاب: شرفي، محمد رضا، مراحل رشد و تحول انسان، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، ص 240.