طلسمات

خانه » همه » مذهبی » آيا حديث نبوي «من اراد ان يجلس مع ا… فليجلس مع اهل التصوف» حقانيت تصوف را اثبات مي‎كند؟

آيا حديث نبوي «من اراد ان يجلس مع ا… فليجلس مع اهل التصوف» حقانيت تصوف را اثبات مي‎كند؟

اولاً: اين حديث در كتاب‎هاي معتبر شيعه مانند كتب اربعه، بحار، وسائل و … و كتاب‎هاي اعتقادي علمايي مانند شيخ مفيد، طوسي، صدوق و … و همچنين در كتاب‎هاي معتبر نزد اهل سنت مانند صحيح بخاري، صحيح مسلم، مسند احمد و …. وجود ندارد.
ثانياً:‌ بر فرض كه در كتابي غير معتبر اين حديث باشد مخالف رواياتي است كه از خود پيامبر اسلام صلي الله عليه واله و سلم و اهل بيت عليهم السلام بر عليه صوفيه وارد شده است: كه به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مي‎شود:
1. پيامبر اسلام صلي الله عليه واله و سلم فرمود: قيامت بر پا نمي‎شود تا آنكه گروهي در امت من پديد آيند نامشان صوفيه است و آنان يهود امت من هستند. آنان گمراه‎تر از كفار بوده و آنان اهل آتشند[1].
2. امام هادي ـ عليه السلام ـ فرمود: صوفيه همه از مخالفان مايند و راه و روش ايشان غير از راه و روش ماست و نيستند ايشان مگر نصاري و مجوسان اين امت[2].
ثالثاً: اين حديث ملازم انكار ضرورياتي از اسلام مي باشد زيرا اگر اين حديث صحيح باشد بايد از صوفيه پيروي كنيم و پيروي از مباني تصوف يعني انكار كردن ضرورياتي از دين اسلام كه در اين مقوله به چند مبناي تصوف كه مخالف اسلام است اشاره مي‎شود:
1. دفاع از شيطان: خداوند متعال شيطان را دشمن انسان‎ها دانسته و دستور دشمني با او را مي‎دهد و مي‎فرمايد:
«البته شيطان دشمن شماست پس او را دشمن بداريد او فقط حزبش را به اين دعوت مي‎كند كه اهل آتش سوزان باشند»[3].
و در جاي ديگر شيطان را متكبر و كافر مي‎داند: «شيطان از روي تكبر كافر شد و به آدم سجده نكرد»[4].
اما صوفيه  شيطان را سيدالموحدين دانسته، يا مي گويند كسي كه توحيد را از ابليس نگيرد زنديق است، يا ابليس در توحيد از حضرت موسي صادق‎تر بود، يا او سلطان العارفين ست كه بخاطر غيرت ديني به آدم سجده نكرد نه از روي تكبر و كفر[5].
2. وحدت اديان: قرآن كريم دين حق را اسلام مي‎داند كه فرمود: «دين در نزد خدا اسلام است»[6].
اما صوفيه تمام اديان حتي بت‎پرستي را هم باعث رسيدن به سعادت اخروي مي‎دانند و مي‎گويند هر كس هر مكتبي را كه قبول كرد،  بايد بر طبق مباني آن مكتب حركت كند تا از عذاب الهي در ايمن باشد[7].
3. انكار عملي فروع دين: امر به معروف و نهي از منكر، تولي و تبري جزو فروع دين هستند كه مورد تأكيد قرآن كريم است[8]. اما صوفيه با اين ادعا كه نبايد دين در بيرون از خانه دخالتي داشته باشد عملاً اين فروعات را انكار مي‎كنند. چون مي‎گويند اگر كسي خلاف شرع هم انجام داد نبايد او را نهي كرد و حتي يزيد و معاويه كه در زيارت‎ها از جمله زيارت عاشورا مورد لعن ائمه قرار گرفته‎اند[9]، بر طبق صلح طلبي اهل تصوف نبايد مورد لعن و نفرت قرار گيرند[10]. در حالي كه قرآن كريم برائت را از اركان مهم دين اسلام دانسته و سوره‎اي هم به اين نام نازل نموده است[11].
4. انكار جهاد: اگر به اين حديث مورد ادعا عمل كنيم بايد گفت كه مسئله جهاد بخصوص آن همه جهاد پيامبر اسلام مخالف مكتب صوفيه است چون اهل تصوف به بهانه جدائي دين از سياست هر گونه جنگ را ممنوع مي‎دانند حتي اگر تجاوزگري به كشور اسلامي حمله كرد كسي حق دفاع ندارد بلكه برود در گوشه‎اي به عبادت مشغول شود[12]. در حالي كه قرآن كريم در آيات متعددي پيامبر و مؤمنان را به جهاد دعوت مي‎نمايد:
«اي پيامبر با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنها سخت‎ بگير جايگاهشان جهنم است و چه بد سرنوشتي است»[13].

نتيجه و پاسخ:
با توجه به مخالفت‎هاي مباني تصوف با قرآن كريم و ضروريات دين اسلام معلوم مي‎شود كه، اين حديث را عده‎اي به دروغ به پيامبر اسلام نسبت داده‎اند زيرا چگونه متصور است پيامبري كه آورنده دين اسلام و قرآن كريم است مردم را به مخالفت با مباني اسلامي و قرآني دعوت كند و به صوفيه بايد گفت چرا اين دستور مهم پيامبر را علماي شيعه و سني در كتاب‎هاي معتبر نياورده‎اند و چرا بزرگان شيعه و سني مانند شيخ حر عاملي، شيخ عباس قمي، ابن ابي الحديد معتزلي و ده‎ها عالم ديگر بر رد صوفيه روايات جمع كرده‎اند آيا غير از اين است كه صوفيه در مقابل اين همه روايات و مخالفت علماي اسلام، حديثي را ساخته و به پيامبر نسبت داده‎اند تا مردم عوام را فريفته و دنباله رو مقاصد شوم خويش كنند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ناصر مكارم شيرازي، جلوه حق.
2. محمد خراساني سبزواري؛ شرح گلشن راز.
 
پي نوشت ها:
[1] . محمد حر عاملي؛ الاثنا عشريه، ص 16، بي جا، جيلاني، 1322 قمري.
[2] . احمد مقدس اردبيلي، حديقه الشيعه، ص 604، تهران، اسلاميه، بي تا.
[3] .  فاطر/ 6، ر.ك: بقره/ 168 و 208 ، انعام/ 142، اعراف/ 22، يوسف/ 5،  طه/ 15، و …
[4] . ر.ك: بقره/ 34، قصص/ 74، و  ص/ 75.
[5] . ابن ابي الحديد؛ عز الدين شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 107، در رد صوفيه، قم، دارالكتب العلميه، اول، 1378 قمري.
[6] .  آل عمران/ 19 و ر.ك:  آل عمران/ 85، مائده/ 3، انعام/ 125، زمر/ 22 و …
[7] . صلوة الشيعه، چاپ شده در ميراث اسلامي ايران، دفتر دوم، ص 355.
[8] . ر.ك: آل عمران/ 104 و 110 و 114، توبه/ 73، تحريم/ 9، فرقان/ 52، و …
[9] . عباس قمي، مفاتيح الجنان، زيارت عاشورا، ص 750، قم، فاطمه الزهرا، دوم، 1377.
[10] . محمد مدني؛ در خانقاه بيدخت چه مي‎گذرد، ص 38، قم، دفتر تبليغات، دوم، بهار 1381 شمسي.
[11] . برائت، و ر.ك: انعام/ 19 و 78، هود/ 54، شعرا/ 216، و …
[12] . محمد مدني، در خانقاه بيدخت چه مي‎گذرد، ص 41، قم، دفتر تبليغات، دوم، بهار 1381 شمسي.
[13] . توبه/ 73 و ر.ك: تحريم/ 9، فرقان/ 52، مائده/ 35، حج/ 78، و …

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد