در مورد حديث شريف «منزلت» ابتدا كلام خود حضرت را نقل ميكنيم و سپس به كلمات ديگران در اين مورد اشاره مي نماييم:
اميرالمؤمنين حضرت علي-عليه السلام- در جريان احتجاج با ابوبكر فرمود: تو را به خداوند سوگند ميدهم كه بگويي آيا رسول خدا -صلي الله عليه وآله- نفرمود: (يا علي) مَثَل تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسي است و آيا اين وزير بودن و همراهي رسول خدا فضيلت من است يا تو؟ ابوبكر در جواب گفت: رسول خدا فرمود كه اين فضيلت در مورد شماست.[1] همچنين حضرت علي-عليه السلام- در احتجاج با اصحاب شوري خطاب به آنها فرمود: شما را به خدا سوگند ميدهم آيا در بين شما كسي هست كه پيامبر به او فرموده باشد: «انت مني بمنزلة هارون من موسي الا انه لا نبي بعدي» تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسي، هستي الا اينكه پيامبري بعد از من نخواهد آمد؟ همه گفتند: نه.[2]نه تنها حضرت اين فضيلت را بيان فرمودهاند بلكه سعد بن ابي وقاص كه در باطن، از دشمنان علي-عليه السلام- بود و به مقامات معنوي و افتخارات بارز امام رشك ميورزيد، در مجلس معاويه وقتي كه معاويه به علي بن ابيطالب ناسزا گفت، با وجود سابقه عداوت و مخالفتهاي خود با امام، رو به معاويه كرد و گفت: به خدا سوگند اگر يكي از آن سه فضيلتي كه علي داشت من داشتم بهتر از آن بود كه آنچه آفتاب بر آن ميتابد، مال من باشد. روزي كه پيامبر علي را در مدينه جانشين خود قرار داد و به جنگ تبوك رفت، به علي چنين فرمود: موقعيت تو نسبت به من، همان موقعيت هارون است نسبت به موسي، جز اينكه پيامبري پس از من نيست.[3] اين حديث كه به «حديث المنزله» معروف است تمام منصبهايي را كه هارون داشت براي حضرت علي-عليه السلام- ثابت كرده جز نبوت.
مرحوم سيد عبدالحسين شرف الدين در المراجعات ميفرمايد: اين حديث از احاديث متواتر است و جماعت كثيري از صحابه آن را نقل كردهاند. همچون سعد بن ابي وقاص، معاويه، جابر، ابو سعيد الخدري، عبدالله بن عمر، عمر بن الخطاب، اسماء بنت عميس، ابوهريره، و… و نزديك به صد كتاب از اهل سنت[4] اين حديث را نقل كردهاند.[5] با اين وصف، حديث منزلت، حديث پيامبر اكرم(ص) است. بسيار روشن است كه امام علي(ع) خود را منصوب از سوي آن حضرت ميدانست.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ تاريخ تحليلي و سياسي اسلام، علي اكبر حسني.
2ـ ترجمه المراجعات، سيد شرف الدين.
3ـ فروغ ولايت، استاد سبحاني.
پي نوشت ها:
[1] . طبرسي، احتجاج، چاپ نجف اشرف، ج 1، ص 162 و 59.
[2] . همان، ص 197.
[3] . سبحاني، جعفر، فروغ ولايت، تاريخ تحليلي زندگاني اميرالمؤمنين -عليعليه السلام- ، انتشارات صحيفه، ص 114 و 115.
[4] . فضائل صحابه، باب 4.
[5] . شرف الدين الموسوي (قدس سره)، سيد عبدالحسين، المراجعات، تحقيق و تعليق حسين الراض، ص 324-330.