طلسمات

خانه » همه » مذهبی » آيا داستان عاشق شدن حضرت داود پيامبر به زن يكي از سرداران نظاميش حقيقت دارد؟

آيا داستان عاشق شدن حضرت داود پيامبر به زن يكي از سرداران نظاميش حقيقت دارد؟

آنچه در قرآن كريم در اين مورد آمده است بهترين جواب اين شبهه است كه با مقدمه‌اي كوتاه به طرح پاسخ مي‌پردازيم.
حضرت داود يكي از انبياي بزرگ الهي است كه خداوند او را به عنوان خليفة خويش در روي زمين ناميده است. «يا داود انا جعلناك خليفةً في الارض…»[1] اي داود ما تو را در زمين خليفه خود قرار داديم، پس حكومت كن در بين مردم…. نام اين پيامبر الهي شانزده بار در قرآن به نيكي ياد شده و خداوند او را يكي از پيامبراني معرفي مي‌كند كه داراي كتاب آسماني به نام «زبور» مي‌داند.[2] و از جمله انبيايي مي‌داند كه علم لدّني[3] به او عطا شده است. بنابراين او پيامبر خدا و خليفه الهي و داراي جايگاه رفيع در نزد پروردگار است و امين وحي و صاحب اسرار و علم لدني و حجت الهي بر خلايق بود. كسي كه در پيش خداوند از چنين جايگاهي برخوردار است، سزاوار اين گفتار شنيع و نحيف و سبك نيست كه به او بسته شود، و آيا توهين به نبوت نيست كه درباره او چنين گفتاري نقل شود؟
اصل داستان در تورات تحريف شده آمده ،وازاين راه وارد منابع و فرهنگ اسلامي بويژه منابع اهل سنت ، شده که بسيار توهين‌آميز است. در اين منابع تحريف شده (كه توسط برخي از احبار يهود چنين كاري انجام گرفته  و قرآن كريم نيز به تحريف قوم يهود اشاره مي‌كند.[4])  آمده است كه شوهر آن زن مردي نظامي بوده است كه داود در محراب خود كبوتري زيبا ديد و خواست او را بگيرد تعقيب كرد و به دنبال او به پشت بام رفته و چشمش به زني افتاد كه در حال استحمام بود. زيبايي زن او را حيرت آورد و بعد از تحير عاشق او شده و درباره او تحقيق انجام داد، معلوم شد كه شوهرش از نظاميان داود و در جبهه جنگ حضور دارد و به فرمانده سپاه دستور داد كه او را هميشه در پيشاپيش نظاميان و از محافظان تابوت سكينه موسي قرار دهد، و چنين شد و آن مرد در جنگ كشته شد و زنش به تصرف داود آمد و فرزندي به نام سليمان از او متولد شد.»[5] به دلايل متقن اين داستان كذب محض و دروغ و تهمت به پيامبري عظيم الشأن است.
 1. داود پيامبر چگونه در حال نماز بود و از نماز غفلت ورزيد و فكرش به خاطر يك كبوتر از خداوند سلب و به آن پرنده جلب شد.
2. داود پيامبر چقدر غفلت داشته است كه همسايه‌اش را نمي‌شناخته و فرماندهان سپاهش را نمي‌شناخته و چگونه از اعزام آنها به ميدان نبرد آگاهي نداشته و…
3. در قرآن آمده است كه داود شخصاً فرماندهي نظامي را عهده‌دار مي‌شد و در ميادين جنگ حاضر مي‌شد.
4. آيا از شأن يك پيامبر و خليفه الهي بعيد نيست كه دنبال يك پرنده نمازش را قطع كند؟ يعني نماز براي او اينقدر بي‌اهميت بوده است، و مناجات با خداوند برايش اينقدر سهل بوده است، از داودي كه در مناجات خود به قدري سوزناك با خدا راز و نياز مي‌كرد كه تمام كائنات و هستي با او همصدا مي‌شدند و كوهها و ساير موجودات از سوز مناجاتش تحت تأثير قرار مي‌گرفتند، چنين رفتاري صادر شود و به اين آساني اين عرصه حال (محراب) را به هم بزند. آيا خداوند اين چنين فردي را با خطاب «خليفه» ياد مي‌كند، و آيا اصلاً چنين فردي صلاحيت دارد كه خلافت الهي را عهده‌دار شود؟ اين تحريف توسط عالمان يهود كه براي توجيه رفتار زشت خود بدان متمسك شده‌اند، در تورات انجام گرفته و توسط عده‌اي جاعل و محرّف وارد متون اسلامي شده است كه هم با ظاهر آيات قرآن متناقض است و هم از شأن يك پيامبر كاملاً بعيد است و هر عاقلي اين گونه داستانها را مسخره‌آميز دانسته و به ديدة انكار مي‌نگرد و قبول نمي‌كند.
علما و صاحب‌نظران بزرگ و مفسران و دانشمندان شيعه چنين داستاني را خرافي دانسته و مردود شمرده‌اند. مرحوم طبرسي فرموده است: اگر يك فرد عادي مرتكب چنين عملي شود از درجه عدالت و شهادت سقوط و متهم به خيانت مي‌شود. چه رسد به اينكه اين بافته‌ها را در حق يك پيامبر كه امانت اولين و مهمترين شرط رسالت است در حق او گفته شود، خيانت به ناموس ديگران و هوسراني و هواپرستي…[6]مرحوم علامه طباطبايي (ره) داستان تورات را از اين شنيع‌تر دانسته و بسيار سبك شمرده و از شأن پيامبر الهي بعيد مي‌داند. آن استاد فرزانه حديثي از امام رضا ـ عليه السّلام ـ نقل مي‌كند كه امام در مناظره با ابن جهم به  او فرمود: پدران شما چنين ظلمي در حق پيامبر بزرگ الهي روا داشته‌اند و او را سبك شمارنده نماز قلمداد كرده‌اند.[7]مرحوم شيخ الطائفه، طوسي نيز آن را قول مردود و جعلي دانسته و اين رفتار را از مردم پست و بي‌منزلت بعيد دانسته چه رسد به پيامبري مثل داود كه خداوند درباره انبياء فرموده: «الله يصطفي من الملائكة رسلاً و من الناس»[8] «و لقد اخترناهم علي علم علي العالمين»[9] خداوند چگونه فردي را كه عاشق زنان مردم مي‌شود به عنوان پيامبر و امين سرّش نموده است و كسي را كه به خاطر هواپرستي راضي به كشته شدن يك انسان مي‌شود او را به عنوان يك پيامبر انتخاب كند.[10]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تاريخ انبياي، عماد زاده.
2. قصص القرآن، جزايري.
3. تاريخ انبيا، راوندي.
4. تاريخ انبيا، رسولي محلاتي.

پي نوشت ها:
[1] . ص/26.
[2] . نساء/163.
[3] . نمل/15.
[4] . من الذين هادو يحرفون الكلم عن مواضعه؛ نساء/46؛ قوم يهود تحريف مي‌نمايند جاي كلمات را و آيه مائده/13.
[5] . به نقل از طباطبائي، محمدحسين، الميزان، ج 17، ص 17 ـ 313.
[6] . طبرسي، مجمع البيان، بيروت، 1412، ج 7 ـ 8، ص 607.
[7] . طباطبايي، محمدحسين، تفسير الميزان، ج 17، ص 314 ـ 315.
[8] . حج/75.
[9] . دخان/32.
[10] . طوسي، تفسير تبيان، بيروت، دار احياء التراث، ج 8، ص 554 و 555.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد