طلسمات

خانه » همه » مذهبی » آيا در قرآن لغاتي هست كه به زبان ديگري مثلا به زبان فارسي باشند

آيا در قرآن لغاتي هست كه به زبان ديگري مثلا به زبان فارسي باشند

قرآن پژوهان در پاسخ به اين سوال دو گروه شده اند:

 گروهي معتقدند كه در قرآن تنها واژگان عربي به كار رفته است. اين افراد با استناد به چند آيه از قرآن كه قرآن را عربي معرفي مي كند، معتقدند هر كس ادعا كند كه در قرآن جز به زبان عربى كلمه‏ اى وجود دارد، به خداوند افترا زده است‏. اين گروه به آياتي مانند آيه 3 سوره زخرف :«إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا»[1] و آيه 44 سوره فصلت :«وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آياتُهُ ءَ أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌ‏»[2] استناد كرده اند.
اما گروه دوم معتقدند در قرآن واژه هاي حبشي، فارسي، نبطي، سرياني و زبان هاي ديگر وجود دارد. اين گروه مي گويند: قرآن به زبان عربى مبين است و در آن واژه ‏اى نيست كه عربى نباشد، يا براى فهم آن به استعانت از زبان ديگرى نياز باشد. اين واژه‏ ها نيز كه در واقع واژگان معرب هستند(عربي شده) متعلق به زبان اعراب قديم است كه قرآن به زبان آنان نازل شده است. اعراب قديم پس از آن كه در نتيجه مراودات‏ بازرگانى و سفر به سوريه و حبشه با زبان‏هاى ديگر روبه‏ رو شدند، واژه ‏هاى بيگانه را گرفتند و برخى از آن‏ها را با حذف حروف، يا تخفيف آنچه در آن‏ها سنگين و دشوار بود، تغيير دادند، سپس اين واژه ‏ها را در اشعار و مكالمات خويش به كار بردند و در نتيجه اين واژه‏ ها به صورت واژه‏ هاى ناب عربى بيرون آمدند و در ادبيات استعمال شدند و در قرآن نيز به كار رفتند. گرچه اصلا وجود چند واژه بيگانه در قرآن، آن را قرآن غير عربى نمى ‏كند، همچنان كه وجود واژه ‏هاى عربى بسيار در يك قصيده فارسى آن را غير فارسى نمى‏ سازد. اينكه قرآن «عربى مبين» است، منظور تمام قرآن است، نه تك تك واژه‏ هاى آن. [3]

 ديدگاه اخير مورد قبول اكثر مفسران است و قابل قبول تر مي نمايد، چرا كه در قرآن واژه هاي بسياري ديده مي شود كه جزء لغات عربي نيست، بلكه از زبان هاي ديگر وارد حوزه زبان عربي شده و گاه با تغييراتي به يك واژه عربي تبديل شده است. به عنوان مثال واژه اباريق، در اصل فارسي بوده و مفرد آن ابريق است و به معناي راه آب يا ريختن آب به آرامي است. يا واژه ابلعي در آيه 44 سوره هود[4] به زبان حبشي است و به معناي «آنرا فرو ببر» است. و يا واژه اخلد در آيه 176 سوره اعراف[5] در زبان عبري به معناي اعتماد كردن و آرام گرفتن است.[6]  

بنابراين در قرآن مي توان واژه هايي به زبان هاي ديگر يافت كه طي مراودات اعراب با بازرگانان و مسافران وارد زبان عربي شده است. اما همه اين واژه ها قبل از نزول قرآن وارد حوزه زبان عربي شده بود و بنابراين عرب معناي آنها را متوجه مي شد.

پي نوشت: ———————–
[1] . كه ما آن را قرآنى فصيح و عربى قرار داديم.
[2] . اگر ما قرآن را أعجمى قرار مى‏ داديم، مى ‏گفتند چرا آيات آن را واضح قرار ندادند. قرآن اعجمى و عربى؟
[3] .ترجمه الاتقان في علوم القرآن، جلال الدين سيوطي، محمود دشتي، انتشارات دانشكده اصول الدين،1388، ج1،ص40-60؛ واژه هاى دخيل در قرآن، آرتور جفرى (ترجمه فريدون بدره‏اى)‏، انتشارات توس‏، تهران،1386،ص: 60-67
[4] . «وَ قِيلَ يَأَرْضُ ابْلَعِى مَاءَكِ» و گفته شد: «اى زمين، آبت را فرو بر! هود،44
[5] . «وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْض» و اگر مى‏ خواستيم، (مقام) او را با اين آيات (و علوم و دانشها) بالا مى‏ برديم اما او به پستى گراييد. اعراف،176
[6] . ترجمه الاتقان في علوم القرآن، جلال الدين سيوطي، محمود دشتي، انتشارات دانشكده اصول الدين،1388، ج1،ص45-46

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد