زمان ظهور امام زمان (عج) نزد خداوند مشخص است. اما ديگران از آن اطلاع ندارند.لذا در روايات ائمة اطهار _ عليهم السلام _، تعيين كنندگان وقت ظهور تكذيب شده اند.
1. امام صادق _ عليه السلام _ : هر كسي براي ظهور امام قائم، زماني را تعيين كند، دروغ گفته است.[1]2. عبدالرحمن مي گويد: خدمت امام صادق _ عليه السلام _ بودم، مهزيار اسدي وارد شد. گفت: فدايت شوم، مرا از زمان ظهور حضرت قائم _ عليه السلام _ خبر بده، او كجا ظهور مي كند و تا چه زماني منتظر ظهور او باشيم؟ غيبت بسيار طولاني شد. حضرت فرمود: هركسي وقت ظهور را تعيين كند، دروغ گفته است. تعجيل کنندگان در امر ظهور خود را به هلاکت انداخته اند،تسليم شوندگان (وصابران در دوران غيبت)اهل نجات اند.[2]بنابراين زمان ظهور امام زمان (عج) مشخص نيست و كسي نمي تواند آن را تعيين كند.
اما در پاسخ اين سؤال كه، اگر در نزد خداوند زمان آن تعيين شده باشد و خداوند مي داند كه فلان روز و سال آن حضرت ظهور خواهد كرد، در اين صورت، دعا براي تعجيل چه معنا دارد؟ آيا دعا براي تعجيل اثر دارد يا نه بايد گفت:
عالم، و آن چه در آن است، بر قضا و قدر الهي استوار است. خداوند به علم ازلي، از تمام حوادث عالم آگاه است. ولي، اگر خداوند همه چيز را به علم ازلي مي داند، براي هر چيز، اسباب و عللي نيز قرار داده است كه امورات عالم بر اساس آن پيش مي رود. اسباب و علل وقتي بوجود آمد، معلول آن نيز ظاهر مي شود. چنان چه در روايات آمده است كه صلة رحم، صدقه و … عمر انسان را طولاني نموده، روزي انسان را زياد مي كنند. در حالي كه عمر همه انسان ها نزد خداوند مشخص است. از نظر علمي نيز ثابت شده است، اگر كسي احتياط و بهداشت را رعايت كند از عمر طولاني برخوردار مي شود. و در غير اين صورت به امراضي مبتلا مي شود كه موجب مرگ او مي گردد. در حالي كه خداوند به علم ازلي خود، از زمان مرگ تمام انسان ها آگاه است. پس، علم خداوند به زمان مرگ انسان ها، به معناي بي اثر بودن صلة رحم، صدقه، رعايت بهداشت و … نيست. بنابراين، در علم الهي گرچه همه مقدرات مشخص است، اما مشخص شدن مقدرات با توجه به اسباب و علل هاي آن ها است. و يكي از آن علل و اسباب، علل و اسباب معنوي، مثل دعا است. دعا از آثار و خاصيت هاي زيادي بهره مند مي باشد كه سبب شكل گيري بسياري از مقدرات و در مواردي موجب عوض شدن آنها مي شود. چنان كه خداوند فرموده است:
«وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ »نوح پيش از آن كه گرفتار شود، ما را خواند، ما دعاي او را مستجاب كرديم و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات داديم.[3]اگر يونس اهل تسبيح و راز و نياز نبود، تا روز قيامت او را در شكم ماهي نگاه مي داشتيم.[4] دعاي او را مستجاب كرديم و او را نجات داديم، مؤمنين را نيز اين چنين نجات مي دهيم.[5]در روايات هم به اين اثر دعا اشاره شده است:
امام صادق _ عليه السلام _ در اين باره فرموده اند: «ان الدعا يردّ القضا»[6]؛ دعا حكم الهي را بر مي دارد.
امام كاظم _ عليه السلام _ فرموده اند: شما را به دعا كردن سفارش مي كنم. قضا و قدر، جز اندازه و حكم الهي نيست. هرگاه دعا باشد، اين حكم و اندازه را تغيير مي دهد.[7]رسول اكرم _ صلّي الله عليه و آله _ فرموده اند: «لا يرد القدر الا الدعا … اندازه اي كه از طرف خداوند تعيين شده باشد، غير از دعا چيزي او را بر نمي دارد.[8]بنابراين، علاوه بر اينكه علم خداوند به زمان ظهور به معناي نفي اسباب و علل ظهور نيست، بلكه، علم خداوند به زمان ظهور همراه با علل و اسباب آن از جمله دعا تعلق گرفته است. دعا، نقش بسزائي در تغيير مقدرات الهي دارد و مي تواند مقدرات الهي را تغيير دهد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. النجم الثاقب، محدث نوري طبرسي.
2. مكيال المكارم، موسوي اصفهاني.
3. مهدي موعود، مجلسي، ترجمه دواني.
پي نوشت ها:
[1] . صافي گلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر في الامام الثاني عشر، ص 573.
[2] . همان.
[3] . انبياء/76.
[4] . صافات/146.
[5] . انبياء/88.
[6] . بحار الانوار، ج 90، باب 16، كتاب ذكر و دعا.
[7] . همان، ص 295.
[8] . الكافي، ج1، ص 2، ب47.