خانه » همه » مذهبی » آيا زيارت عاشورايي که در مفاتيح الجنان آمده است، تعليم کرده ي معصوم غيرمعروف است؟

آيا زيارت عاشورايي که در مفاتيح الجنان آمده است، تعليم کرده ي معصوم غيرمعروف است؟

سلام عليکم،
محدث نوري & اين زيارت را از امام باقر × نقل کرده است. سند آن چنين است: المزار القديم، عن علقمة بن محمّد الحضرمي، عن أبي جعفر الباقر ×.(1) علاوه بر آن که امام صادق × نيز انشاء پدر بزرگوار شان را براي زيارت امام حسين × نزد سر امير المؤمنين × تاييد فرموده اند.(2)
اين زيارت را محمد رحيم بن محمد بروجردي غروي مشهدي شرح کرده است.(3) مرحوم محدث نوري & اين زيارت را همراه با برخي آداب غير معروف مسجد کوفه در کتابي با عنوان سلامة المرصاد براي استفاده مؤمنين در مشاهد شريفه منتشر کرد(4) که نشان گر اهتمام ايشان به اين زيارت مي باشد. از ديگر ناقلين اين زيارت، علامه ميرزا ابوالفضل تهراني & صاحب کتاب شفاء الصدور است.(5) و علامه سيد محسن امين & نيز در کتاب مفتاح الجنات في الأدعية و الأعمال و الصلوات و الزيارات آن را ذکر کرده است.(6) همان طور که شما بيان کرده ايد محدث قمي نيز اين زيارت را در مفاتيح الجنان آورده اند. ممکن است بگوييم آيت الله مکارم شيرازي کتاب المزار القديم را معتبر مي دانند؛ زيرا گرچه اين زيارت را در کتاب مفاتيح نوين نياورده اند، ولي با توجه به اين که ايشان برخي زيارات را از اين کتاب نقل کرده اند، معلوم مي شود اصل اين کتاب در نزد ايشان معتبر است چرا که در ابتداي مفاتيح نوين آمده است تمام دعا ها و زيارات و اذکار موجود در کتاب مفاتيح نوين، از منابع معتبر نقل شده است.(7)
در اين جا چند نکته لازم است تذکر داده شود:
1. مراد از مزار قديم چيست؟ آيا مزار قديم همان مزار کبير است؟
2. چرا در ميان موسوعه هاي روايي موجود، تنها مستدرک الوسايل، اين زيارت را نقل کرده است؟
3. نسخه هاي اين کتاب در کجا يافت مي شود؟ و آيا اين کتاب چاپ شده است؟
گرچه مؤلفان سي و سه مزار از کتب مزار ناشناخته هستند(8) اما در خصوص کتاب «مزار قديم» مورد بحث که لا اقل دو نسخه از آن موجود است،(9) چند احتمال ممکن است مطرح شود:
الف- مراد از آن همان مزار ابن المشهدي که در بحار و برخي کتب ديگر به المزار الکبير مشهور است.(10) اما اين احتمال با اندکي جستجو باطل مي شود؛ چرا که در هيچ جاي مزار ابن المشهدي چنين زيارتي نقل نشده است.
ب- برخي درباره مؤلف آن سکوت کرده اند و ترجيح داده اند به سده حيات او بسنده کنند و يا به ذکر يک آدرس ناقص اکتفا کرده اند و يا آدرس اشتباه داده اند.(11) به طور کلي هر جا در مستدرک، از المزار القديم نقلي به ميان آمده است. محققين در پاورقي آدرس را ذکر نکرده اند و به لفظ «المزار القديم» بسنده کرده اند. آري در يک جا اضافه کرده اند «مخطوط».(12)
ج- برخي او را متعلق به قرن ششم و معاصر مرحوم طبرسي، صاحب احتجاج دانسته اند.(13) برخي در مقام تعليل اين مطلب گفته اند زيرا او با يک واسطه از پسر شيخ طوسي نقل مي کند.(14) استاد رسول جعفريان صرفا به سده حيات مؤلف اکتفا کرده است.(15)
د- برخي مؤلف اين کتاب را قطب الدين راوندي دانسته اند(16) و برخي بين او و طبرسي صاحب کتاب احتجاج در ترديد هستند.(17) مرحوم محدث قمي در انتساب اين کتاب جازم نيست و فرموده ظاهرا اين کتاب از آنِ قطب الدين راوندي باشد.(18) از عالمان معاصر، مرحوم آيت الله ميرزا جواد تبريزي(19) از اين نظر طرفداري مي کنند. آيت الله صافي گلپايگاني نيز مي نويسند مؤلف اين کتاب ظاهرا قطب راوندي است.(20) پيش از اينان، محدث نوري & در خاتمه کتاب گرانسنگ مستدرک الوسائل اين مطلب را ذکر کرده است. اما بايد توجه داشت مرحوم نوري- همان طور که خواهيم ديد- هرگز به طور قطع مؤلف المزار القديم را يکي از اين افراد ندانسته است.
هـ- نظر محدث نوري: از آن جا که ايشان، خود، اين زيارت را از مزار قديم نقل فرموده است بنابراين دانستن نظر ايشان درباره کتاب مذکور، تعيين کننده خواهد بود.
1. محدث نوري در يکي از مواردي که زيارت عاشوراي غير معروفه را از کتاب مزار مذکور نقل مي کند در حاشيه طبع حجري چنين مي نويسد: «و لمّا کانت نسخة هذا المزار قليلة الوجود تقريباً نرفع کلفة الطلب عن الناظر الراغب في هذه الزيارة فأخرجنا تمامها في باب النوادر راجياً من الله تعالى ان يشارکنا في أجور المتوسلين بها»؛ از آن جا که نسخه اين مزار تقريبا کمياب است، ما مشقت بدست آوردن آن را از دوش خواننده مشتاق اين زيارت برداشتيم و تمام آن را در باب نوادر ذکر کرديم و از خدا اميد آن داريم که ما را در ثواب توسل کنندگان به اين زيارت شريک گرداند.(21)
2. در ابتداي حديث سوم از باب بيستم از ابواب مزار مي فرمايد: وفي مزار کبير للشيخ الطبرسي صاحب الاحتجاج أو للقطب الراوندي أو لبعض من عاصر هما: بإسناده عن أبي عبد الله محمّد بن حمّاد النجار الأعرج قال: حدّثنا أبو علي الحسين إبراهيم، عن عبد الله بن العباس بن موسى بن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن جدّه علي بن الحسين ( عليهم السلام )… . از اين رو ايشان مؤلف را شيخ طبرسي، صاحب احتجاج و يا قطب راوندي و يا برخي ديگر از معاصرين ايشان مي داند. در حاشيه نسخه مخطوط مستدرک تصريح کرده است که اين مزار کبير غير از مزار کبير ابن المشهدي است: يعبّر عنه بالمزار القديم(منه قده).(22)
3. ايشان در خاتمه مستدرک، به مناسبت بحث درباره وثاقت کتاب مزار ابن المشهدي تصريح مي کند که بر کتاب مزار قديمي دست يافته است که از بعضي اسانيد آن معلوم مي شود که مؤلف آن در طبقه ابن المشهدي و يا در طبقه شيخ طبرسي صاحب احتجاج است. سپس اضافه مي کند که نسخه اين کتاب، قديمي است و گمان مي رود که در عصر مؤلف نوشته شده باشد. سپس به ذکر چند نمونه از فوايدي مي پردازد که منحصرا بواسطه اين کتاب بدست داده مي شود. از جمله آن که برخي از اعمال مسجد کوفه – که در ظاهر به امام معصوم × منتسب نيست و از اين رو مرحوم مجلسي آن ها را در بحار نياورده است- در اين کتاب به معصوم اسناد داده شده است. ايشان مي فرمايد: از محتواي اين اثر معلوم مي شود که کتاب و نيز مؤلف آن در نهايت وثاقت هستند.(23)
4. محدث نوري، در جاي ديگر از همين کتاب، اذعان دارد که گويا قطب راوندي و يا صاحب احتجاج مؤلف مزار قديم هستند.(24)
5. ايشان مي گويد در اين کتاب اعمال مترتب و دعا هاي طولاني براي مواقف شريفه مسجد کوفه وجود دارد؛ غير از آن چه در دست مردم است و معمولا انجام مي شود.(25)
6. نيز ايشان در کتاب الفيض القدسي، قضاوتي درباره مؤلف اين کتاب ندارد و صرفا گزارش مختصري از محتواي کتاب ارايه مي دهد و مي گويد مؤلف به واسطه مهدي بن ابي الحرب از فرزند شيخ طوسي نقل مي کند و صاحب احتجاج نيز از او نقل مي کند:
کتاب المزار [قال المحقق: لم يطبع إلى هذا العصر.] کبير يقرب من مزار محمد بن المشهدي وفيه زيارات ودعوات لا توجد في غيره لم أعرف مؤلفه إلا أنه يروي فيه عن مهدي بن أبي حرب الحسيني الذي يروي فيه عن الشيخ أبي علي ابن الشيخ أبي جعفر الطوسي ره ويروى عنه صاحب الاحتجاج.(26)
بايد توجه داشت که نمي توان اين بيان را نظر نهايي محدث نوري دانست. چنان چه خواهد آمد، از عبارات ايشان معلوم مي شود کتاب فيض قدسي را قبل از تکميل مستدرک و نوشتن خاتمه المستدرک تاليف کرده اند. بنابراين از مجموع کلمات ايشان مي توان فهميد که مؤلف اين مزار، از عالمان شيعي امامي بوده است (بزرگاني چون قطب راوندي، طبرسي-صاحب کتاب احتجاج، و يا يکي ديگر معاصرين اين محدثين در قرن ششم). از اين رو ايشان اين کتاب را مدح کرده است و آن را در نهايت اعتبار مي داند، هم چنان که مؤلف آن را نيز در نهايت اعتبار مي داند.
خ- نظر مرحوم علامه ميرزا ابوالفضل تهراني:
علامه ميرزا ابوالفضل تهراني & در کتاب گرانسنگ شفاء الصدور في شرح زيارة العاشور پس از نقل اين زيارت از کتاب مزار قديم، مختصري درباره اين کتاب توضيح مي دهد. ايشان مي نويسد: «پوشيده نماند که اين کتاب مزار قديم -علي الظاهر- همان نسخه عتيقه اي است که در مشهد مقدس رضوي يکي از اجلّه فقهاي عصر-سلّمه الله- ديده و اين نسخه زيارت را از او نقل کرده و در جزئي جداگانه و هديه بعض اعاظم فقهاي عصر-رحمه الله- کرده و اصل آن نسخه عتيقه فعلا در مشهد مقدس علوي موجود است. و از آن نسخه نسخ ديگر استکتاب شده و بنده زيارت را از نفس آن نسخه نقل کردم؛ و الله الموفِّق.»(27) ظاهرا منظور ايشان از «يکي از اجلّه فقهاي عصر» مرحوم محدث نوري است. از کلام ايشان معلوم مي شود نسخه موجود در مشهد به نجف منتقل شده است و يا آن که نسخه موجود در نجف اصل است و نسخه مشهد از روي آن نوشته شده است. ايشان اشاره اي به مؤلّف کتاب ندارند و صرفا به نسخه شناسي کتاب مي پردازند. گويا تحقيق درباره مؤلّف- شايد به دليلي که در پايان به آن اشاره خواهيم کرد- چندان دغدغه ايشان نبوده است.
در پاسخ به سؤال دوم بايد گفت:
ظاهرا مرحوم مجلسي به نسخه اين کتاب دسترسي نداشته اند. از اين رو ايشان زيارت مصافقه را از برخي اصحاب نقل مي کنند در حالي که اين زيارت در المزار القديم به صورت مرسل از امامان معصوم ^ نقل شده است.(28) نيز شواهد ديگري در اين راستا وجود دارد.(29)
البته مرحوم محدث نوري در کتاب الفيض القدسي في ترجمة العلّامة المجلسي‌ که در پايان موسوعه بحار الانوار چاپ شده است، به اين مطلب اشاره کرده است که مرحوم مجلسي به کتاب هاي ديگري دسترسي پيدا کرده که در بحار از آن ها نقل نکرده است بلکه صرفا در مقدمه کتاب خود از آن ها ذکري به ميان آورده است. نيز کتاب هاي ديگري را يافته بود که [متاسفانه] به آن ها دسترسي پيدا نکرد و اجل نيز به او مهلت نداد که مستدرکي بر بحار بنويسد. سپس ايشان مي نويسد اگر نبود اين که مشغول تاليف مستدرک الوسائل هستم، خود اين کار را به عهده مي گرفتم. گرچه ايشان اميدي ندارد اجل مهلت دهد تا پس از مستدرک به اين مهم بپردازد ولي اين قول را مي دهد که اگر خدا عمرش داد مستدرک بحار را بنويسد.(30) سپس ايشان به ذکر آن کتب- که به گفته ايشان اکثرا موجود هستند- مي پردازد و در ضمن آن ها به کتاب مزار قديم نيز اشاره مي کند. عبارت ايشان قبلا گذشت.(31)
در پاسخ به سؤال سوم نيز بايد گفت:
متاسفانه – همان طور که در برخي نقل ها اشاره شد- اين کتاب تحقيق و چاپ نشده است. از کلام محدث نوري معلوم مي شود که در زمان ايشان، اين کتاب کمياب بوده است(32) در زمان حاضر نيز بيش از دو نسخه آن در ايران موجود نيست.(33) به اميد آن که متخصصين فن، تحقيق، مقابله، و مقدمه نويسي آن را بر عهده گيرند و به زودي آن را منتشر نمايند.
در پايان بايد به چند نکته اشاره کرد:
نخست آن که بر فرض که مؤلّف اين کتاب از علماي بزرگ شيعه باشد -چنان که برخي بزرگان بر اين عقيده اند- اما باز اين زيارت از لحاظ سندي مرسل است، چرا که مؤلف اين کتاب (که متعلق به قرن ششم هجري است)، مستقيما اين زيارت را از علقمه بن محمد الحضرمي، از اصحاب امام باقر × و امام صادق × (34) نقل مي کند. گرچه بنا بر تحقيق، علقمه مورد اعتماد است(35) اما بقيه راويان در سند ذکر نشده اند. البته اگر ثابت شود علقمه کتاب روايي داشته که از فرط شهرت، مؤلف المزار القديم را از ذکر سند بي نياز مي کرده است، مي تواند به صحت سند اين زيارت حکم کند. ولي اثبات چنين ادعايي بسيار مشکل و يا نا ممکن است.
دوم- بر فرض آن که اين زيارت از لحاظ سندي چندان اعتباري نداشته باشد، مي توان استحباب و يا مشروعيت و ثواب هاي مترتب بر آن را با اخبار من بلغ توجيه کرد. از اين رو کسي که با اعتقاد، اين زيارت را بخواند تمام ثواب هاي وعده داده شده را بدست خواهد آورد،(36) خصوصا با توجه به آن که مضامين آن با ساير روايات و زيارات منافاتي ندارد و بسياري از عالمان و بزرگان نيز آن را نقل کرده اند و در معرض عامه مردم قرار داده اند تا سفارشي باشد براي قرائت اين زيارت شريف.
موفق باشيد. التماس دعا.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد