خانه » همه » مذهبی » آيا سبّ دشمنان اسلام جايز است؟

آيا سبّ دشمنان اسلام جايز است؟

سوره انعام، آيه 108: («وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُون»)؛ و آنهايى را كه جز خدا مى‏ خوانند دشنام مدهيد كه آنان از روى دشمنى [و] به نادانى، خدا را دشنام خواهند داد. اين گونه براى هر امتى كردارشان را آراستيم. آن گاه بازگشت آنان به سوى پروردگارشان خواهد بود، و ايشان را از آنچه انجام مى ‏دادند آگاه خواهد ساخت.
خداوند در اين آيه به روشني سبّ و دشنام به دشمنان را نهي كرده، بيان مي كند اين رفتار باعث مي شود كه آنها نيز از روي تعصب حريم مقدس خداى متعال را مورد هتك قرار دهند و به همين دليل اين كار جايز نيست.[1] زيرا هر گروهي كار خود و باورهاي خود را صحيح مي داند و توهين به طرز فكر اشتباه آنها تنها باعث بازگشت اين توهين به مقدسات ما مي گردد. حضرت على (ع) به جمعى از يارانش كه پيروان معاويه را در ايام جنگ صفين دشنام مى‏ دادند فرمود: «إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ‏ وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ[2]»؛ من خوش ندارم كه شما ناسزاگو باشيد، اگر شما به جاى دشنام، اعمال آنها را برشمريد و حالات آنها را متذكر شويد (و روى اعمالشان تجزيه و تحليل نمائيد) به حق و راستى نزديكتر است و براى اتمام حجت بهتر”.

بنابراين طبق اين آيه و روايت دو نكته برداشت مي شود:

اول اينكه مومن هرگز نبايد بر زبان ناسزا جاري سازد؛ حتي اگر اين دشنام را به خرافي ترين و بدترين دين نسبت مي دهد. در واقع خداوند رعايت اصول ادب و نزاكت در بيان را بر مسلمانان لازم مى ‏شمارد.[3]

دوم اينكه اين روايت راه بهتري را پيش روي مسلمانان قرار مي دهد و آن اينست كه  به جاي دشنام دادن به آنها كه تنها باعث كينه ورزي و مقابله به مثل مي شود، اشتباهات و اعمال ناپسند آنها را بيان كرده، تحليل نماييم تا راه اشتباه و طرز تفكر غيرصحيح آنها براي همه روشن شود و براي خود آنها نيز حجت تمام گردد.

پي نوشت:
[1] . الميزان في تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، 1417ق، ج‏7، ص: 314
[2] . نهج البلاغه(للصبحي صالح)، شريف رضي، انتشارات هجرت، قم،ص323؛ بحار الانوار، بيروت،دار احياء التراث العربي، ج32، ص561
[3] . تفسير نمونه، ج‏5، ص: 394؛ دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374ش

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد