در ابتدا تفاوت كلي بين شيعه اماميه و اسماعيليه را ذكر نموده و سپس به پاسخ سؤال مي پردازيم:
علامه طباطبايي در بيان فرق ميان مذهب امامية اثناعشري و اسماعيليه گفته است:
فرق كلي ميان شيعه دوازده امامي و شيعه اسماعيلي اين است كه اسماعيليه معتقدند، امام به دور هفت گردش مي كند و نبوت در حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ ختم نشده است و تغيير و تبديل در احكام شريعت، بلكه ارتفاع اصل تكليف خاصه به قول باطنيه[1] مانعي ندارد، بر خلاف شيعه دوازده امامي كه حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ را خاتم الانبياء مي دانند و براي او دوازده وصي و جانشين قائلند و ظاهر شريعت را معتبر و غير قابل نسخ مي دانند و براي قرآن كريم هم ظاهر و هم باطن اثبات مي كنند.[2]هانري كوربن نيز در بيان تفاوت ميان عرفان شيعة اثناعشري و اسماعيلي مي گويد:
عرفان شيعه اثنا عشري به اقتران و تعادل ظاهر و باطن شرع معتقد است، اما عرفان اسماعيلي همه احكام ظاهري را داراي معاني مكتوم و حقيقت باطني مي داند. پس چون اين معاني باطني برتر از معاني ظاهري احكام است و ترقي روحاني پيروان، به درك آن معاني وابسته است، بنابراين ظاهر شرع به منزله قشري است كه بايد يك بار به طور قطع آن را درهم شكست. اين كار همان است كه تأويل اسماعيلي آن را انجام داد. به اين طريق كه احكام شريعت را به حقيقت آن احكام بازگرداند؛ يعني به ادراك معني حقيقي تنزيل يا شريعت رسانيد. بنابرعقيده آنان تكاليف و احكام شريعت براي معتقد پا برجايي كه بر مبناي معاني روحاني و باطني رفتار كند، محذوف است.»[3]
روايات و دلائل بر ردّ اسماعيليه
الف) روايات عام
رواياتي كه از پيامبر اكرم و ائمه معصومين – سلام الله عليهم اجمعين – صادر شده، كه خلفا و جانشينان بعد از او دوازده نفرند به صورت عام عقايد فرقه اسماعيليه را باطل مي شمارد و به طور نمونه سه مورد از آنها را ذكر مي كنيم:
1. حمويني در «فرائد السمطين» و سيد علي همداني در «مودة القربي» از ابن عباس روايت كرده اند كه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: من سيد پيامبرانم و علي سيد اوصياء است و اوصياي من دوازده نفرند كه اول آنها علي و آخرين ايشان قائم است.[4]2. خوارزمي در «مقتل الحسين» و «مناقب» و همداني در «مودة القربي» از سلمان روايت كرده اند كه گفت: وارد شدم بر پيغمبر در حالي كه حسين بر زانوي او بود، چشمهايش را مي بوسيد و دهانش را مي بوسيد و مي فرمود: تو آقا، پسر آقائي، تو امام پسر امام، برادر امام، پدر اماماني، تو حجت خدا، پسر حجت خدائي و پدر نُهُ حجتي كه از صلب تو هستند و نهمين ايشان قائم آنهاست.[5]3. جابربن يزيد از امام باقر از پدرش از جدش – عليهم السّلام – روايت ميكند كه رسول خدا به علي بن ابي طالب فرمود: اي علي من و تو، و دو فرزندت حسن و حسين، و نه نفر از اولاد حسين پايه هاي دين و استوانه هاي اسلام هستيم، هر كس از ما پيروي كند نجات يابد و هر كس از فرمان ما سرپيچد راهش به سوي آتش خواهد بود.[6]