شيعيان، غلوکنندگان را کافر دانسته و مسلمان نميدانند تا چه رسد که او را شيعه و پيرو اهل بيت ^، بخوانند.
يکي از ترفندهاي تبليغاتي وهابيت، درباره پيروان مکتب اهل بيت ^ اين است که ابتدا يک تهمت را به شکلهاي گوناگون و از راههاي مختلف به شيعيان نسبت ميدهند و آنگاه درباره اينکه چرا شيعيان داراي فلان باور هستند، به بحث و گفتوگو مينشينند و کارشناس دعوت ميکنند! يکي از اين ترفندهاي تبليغاتي، ترويج اين نکته است که شيعيان درباره مقام ائمه ^ غلو ميکنند! آنها البته در تعريف غلو هم گاهي دچار اشتباه ميشوند و به عنوان مثال اتصاف اهل بيت ^ به علم غيب را نوعي غلو ميدانند. براي پاسخ به اين ادعا بايد گفت:
۱- شيعيان، غلوکنندگان و کساني که غير خدا را – هر که باشد – به حدّ خدايي ميرسانند، کافر دانسته و مسلمان نميدانند تا چه رسد که او را شيعه و پيرو اهل بيت ^، بخوانند. چگونه ممکن است متمسکين به ثقلين، امري که خلاف عقل و قرآن و سنّت است را باور داشته باشند؟
الف) قرآن ميفرمايد:
﴿لَقَدْ کَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ﴾ (مائده: 72)
«به تحقيق کافر شدند کساني که گفتند خداوند همان مسيح پسر مريم است.»
ب) اميرمؤمنان × ميفرمايد: «خدايا من از غلات (غلو کنندگان)، تبرّي ميجويم، همانگونه که عيسي بن مريم از نصارا، تبرّي جست. خدايا آنها را تا ابد، خوار و ذليل کن و هيچيک از آنها را ياري مکن».(1)
امام صادق × نيز در اين مورد فرمود: «بر جوانان خود از خطر غلات بترسيد که مبادا آنان را تباه سازند. زيرا غلات بدترين خلق خدايند. عظمت خدا را کوچک دانسته و براي بندگان خدا قائل به ربوبيّت هستند».(2)
ج) شيخ صدوق ميفرمايد: «اعتقاد ما در مورد غلات و مفوّضه آن است که اينان کافران به خداوند ميباشند».(3)
شيخ مفيد نيز ميفرمايد: «غلات گروهي از متظاهران به دين اسلام اند که اميرمؤمنان × و امامان از ذريّة او را به الوهيت و پيامبري نسبت دادهاند. آنان گمراه و کافرند و اميرمؤمنان × به قتل آنها فرمان داده است. ائمه ديگر نيز، آنها را کافر و خارج از اسلام دانستهاند».(4)
۲- آيا خبر داشتن از غيب و اشراف بر احوال انسانها مطلقاً به مفهوم غلوّ و خدا دانستن شخص عالم به غيب است؟ در اين صورت قرآن افراد زيادي را شريک خداوند قرار داده است!
الف) قرآن از قول حضرت عيسي × ميفرمايد:
﴿وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِکُمْ﴾ (آل عمران: ۴۹)
«من به شما خبر ميدهم درباره آنچه ميخوريد و آنچه در خانههايتان ذخيره ميکنيد.»
آيا اين خبر دادن از غيب نيست؟ آيا از نظر قرآن حضرت عيسي ×، خدا است؟! در آيه ديگري، به پيامبر | ميفرمايد: ﴿ذَلِکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْکَ﴾ (آل عمران: ۴۴) آيا پيامبر | که از غيب خبر داشت، خدا بود؟ حال اگر پيامبر | اين اخبار غيبي را در اختيار ديگران قرار دهد، اين، غلوّ و نسبت دادن اوصاف خداوند براي مخلوق است؟!
حقيقت اين است که وهابيون، نميتوانند فرق بين علم ذاتي و بيحدّ که از اوصاف خاصّ خدا است و علم ايتايي و لدني و محدود که خداوند به برخي بندگان خاص خود عطا ميکند را بفهمند.
در آيه ديگري ميفرمايد: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ …﴾ (جن: ۲۶ – ۲۷)
«داناي غيب اوست و هيچ کس را بر اسرار غيبش آگاه نميسازد مگر پيامبري را که از او خشنود باشد.»
ب) در متون معتبر اهل سنت، خبرهاي غيبي فراواني از قول پيامبر | نقل شده است. از جمله، درباره اوضاع امّت در آخرالزّمان، شهادت امام حسين × در کربلا و درباره حضرت مهدي #، که ذکر آنها باعث تطويل کلام ميشود. در اين زمينه، فقط به يک حديث بسنده ميکنيم:
مسلم و احمد بن حنبل از حذيفه نقل کردهاند که: «پيامبر به من علم گذشته و آينده تا روز قيامت را آموخت».(5)
آيا خبر داشتن حذيفه از علم غيب غلو نيست و خبر داشتن اهل بيت ^ غلو است؟!