شيخيه از پيروان شيخ احمد احسائي متوفي قرن سيزده «هـ. ق» هستند که اين فرقه توسط شاگردش سيد كاظم رشتي تاسيس گرديده است.
شيخ احمد احسائي در جواب ملا محمد حسين اناري كه پرسيده است: آيا فضولات ائمه اطهار عليهم السلام از خون، بول و غائط فقط به خود ائمه اطهار عليهم السلام نجس است و به ديگران پاك است يا اينكه براي ديگران نيز نجس است؟
مي نويسد: مشهور اين است كه هم بر خود ائمه اطهار عليهم السلام و هم بر ديگران نجس است اما اصل اين است كه خون، بول و… معصومين پاك است. چرا كه نجاست بر اثر معاصي است و معصومين از گناه پاكند و اگر مشهور مي گويد نجس است به اين علت است كه مبادا مردم از پاكي خون امام، پاك بودن خون ساير انسان ها را نيز نتيجه بگيرند وگرنه مشهور هم نجس نميدانند.[1]البته قبل از شيخيه نيز برخي از غلات چنين ادعايي را داشتند حتي در عقايد فرقهي غاليه به نام منصوريه آمده است: خداوند هيچ چيزي را حرام و نجس نكرده بنابراين خون، بول و… و مردار همه انسانها پاك است كه اين فرقه از پيروان ابو منصور عجلي كوفي مي باشند كه در زمان امام باقر و صادق عليهما السلام زندگي مي كردند.[2]بايد گفت شيخيه بر اثرانحرافاتي كه از مسير ولايت پيدا كردند به ناچار دچار باورهايي شدند كه با مباني اسلام و به خصوص شيعه اثني عشري مخالف است به طوري كه در همه رساله هاي مراجع تقليد: خون و بول… از نجاسات شمرده شده است اما براي روشن شدن بيشتر مطلب به دلايل مستندي از آيات و روايات نيز اشاره مي شود:
1.قرآن كريم:
خداوند در قرآن كريم صريحا خوردن خون را حرام دانسته و مي فرمايد: خداوند گوشت مردار، خون، گوشت خوك و… را حرام كرده است.[3]هر چند طبق تفاسير مراد از حرمت خون، خوردن آن است، اما با بررسي ديگر روايات معلوم مي شود كه تمام خوردني ها ي حرام در اين سه آيه نجس نيز مي باشند.[4]در آيات ديگر وقتي در نماز پاك بودن را شرط دانسته مي فرمايد: اگر مسافر باشيد يا مريضي و يا قضاي حاجت كرده ايد و آبي براي غسل و پاك كردن خود نداريد، تيمم كنيد.[5]در بررسي و تفسير «غائط» آمده: معني لغو ي آن جاي گودي است كه در قديم عرب ها هنگام قضاي حاجت مي رفتند تا كسي آنها را نبيند و مراد آيه مطلق غائط است يعني بول و مدفوع را شامل مي شود.[6]بنابراين بول و مدفوع نجس است.
2.روايات:
روايات در مورد نجس بودن خون، بول و غائط انسان حتي معصومين ـ عليهم السّلام ـ فراوان است از جمله: امام صادق عليه السلام فرمودند: لباسي كه با بول نجس شده باشد با آب قليل دو بار و با آب جاري با يك بار شستن پاك مي شود.[7]رسول گرامي صلي الله عليه و اله و سلم فرمود: از همه نجاسات به خصوص بول خودداري كنيد و دور باشيد.[8]امام باقر عليه السلام فرمود: رسول گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ را كسي حجامت كرد و خوني كه از آن حضرت گرفته بود به خيال اينكه خون معصوم حلال است، خورد. وقتي پيامبر متوجه شدند، فرمودند: اين كار بر تو جايز نبود و نبايد مي خوردي.[9]بنابراين خون، بول و مدفوع تمامي انسانها حتي انبيا و ائمه اطهار عليهم السلام نجس است نه اينكه كسي بگويد ائمه اين روايات را گفتند تا مردم عادي از فضولات غير معصومين اجتناب كنند چنانچه از حجامت رسول گرامي صلي الله عليه و اله و سلم حرمت خون معصومين روشن مي شود و نيز در روايتي آمده است: وقتي امام حسين عليه السلام را در ايام كودكي خواستند مانع شوند تا بر لباس پيامبر اسلام صلي الله عليه و اله و سلم بول نكند، آن حضرت فرمود: مانع بول كردنش نشويد زيرا اين لباس با آب كشيدن پاك مي گردد و سپس آبي خواست و جاي بول را شست.[10]پس نهي و جايز ندانستن خوردن خون پيامبر و نيز شستن لباس توسط رسول اكرم صلي الله عليه و اله و سلم به خاطر بول كردن امام دليل روشن و غير قابل انكاري است كه مي رساند شيخيه در اين مورد زياده روي كردند و خيال كردند اين فضيلتي براي معصومين است. البته روايات نجس دانستن خون، بول و… در كتب روايي بيشتر از آن است كه قابل توجيه و رد باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. خرافات شيخيه و كفريات ارشاد العوام، محمد خالصي كاظمي، يزد، دفتر نشريات ديني
2. اين است شيخيگري، خ ليقواني.
3. الموجز، حاج زين العابدين خان كرماني [از رهبران شيخيه كه احكام را آورده است]
پي نوشت ها:
[1] . احسائي، احمد؛ مجموعه رسائل (23رساله)، رساله در جواب ملا محمد حسين اناري،ص 324، كرمان، سعادت، دوم، بي تا.
[2] . صفري فرو نشانه، نعمت الله؛ غاليان، ص 101، مشهد، آستان قدس رضوي، اول، 1378 هـ ش.
[3] . بقره/ 173- مائده/3- نحل/ 115.
[4] . مكارم، ناصر؛ نمونه، ج1، ص 428 و ج4 ص 258، تهران، دارالكتب الاسلاميه، بي تا.
[5] . نساء/ ناصر؛ نمونه، ج3 ص 399 و ج 4 ص 288.
[6] . مكارم، ناصر؛ نمونه، ج 3 ص 399 و ج4 ص 288.
[7] . شيخ حر عاملي، محمد؛ وسائل الشيعه، ج3، ص 397، باب 2، قم، ال البيت، 1409 هـ ق.
[8] . محدث نوري، حسين؛ مستدرك الوسائل، ج1، ص 269، باب 18، قم، ال البيت، 1408 هـ ق.
[9] . شيخ صدوق، محمد؛ من لا يحضره الفقيه، ج3، ص 160، حديث 5 358، قم، جامعه مدرسين، 1413هـ ق.
[10] . حر عاملي، محمد؛ وسائل الشيعه، ج3، ص 405، باب 8، حديث3990 و 3991، قم ال البيت، 1409 هـ ق.