آنچه در مقدمه لازم است براي روشن شدن اذهان گفته شود اين است كه در طول تاريخ قدرتهاي استبدادي اموال عمومي و بيتالمال را مثل ارث پدري و حق خويش پنداشته و آن را مثل شتران حريص كه به علفهاي سبز بهاري حجومآور ميشوند، بلعيدهاند و از هر عمل نامشروع براي بالا كشيدن اموال مردم باكي نداشتند. انواع فسادهاي سالي؛ مثل رباخواري را ترويج داده و رشوه را در جامعه رواج داده و رانتخواري و گرفتن مالياتهاي گزاف از مردم از جمله مفسدههاي فراگير استبدادگران، تاريخ ايران بوده است. دود اين آتشها اول به چشم خودشان رفته و آثار سوء آن متوجه خانوادهي خودشان شده و اين قانون الهي و مكافات عمل آنهاست، مكافاتي بسيار خواركننده و ذلتبخش «عاقبت شومي» است كه تمام مستبدان بدان گرفتار آمدهاند.[1]خاندان پهلوي «پدر و پسر» از جمله جباران تاريخ استبدادي ايران بودهاند كه سرانجامي جز تبعيد و آوارگي و خواري نداشتهاند.
درباره فساد اخلاقي خاندان پهلوي، سخنان زياد گفته شده و كتابهاي زيادي نوشته شده است. بسياري از اين گزارشات از سوي درباريان و نزديكان آنها و برخي نيز از طرف سران ساواك كه محرم اسرار آنها بودهاند، به طور مستند در صفحات تاريخ به عنوان لكه ننگي از آن خاندان برجاي مانده است.[2]براساس برخي از اسناد، دربارة همسران رضاخان چيزي كه نشانگر ارتباط نامشروع آنها باشد، براي ما قطعي نشد؛ اما دختران او و دختران و همسران محمدرضا هيچ پايبندي به چهارچوب شرعي نداشته و غرق فساد و بيبندوباري بودهاند. خصوصاً همسر اخير او فرح و خواهرش اشرف و برخي از دختران محمدرضا روي تمام سياهرويان تاريخ را در بيبندوباري سفيد كردهاند؛ لذا اگر منظور از زنان درباري اين طيف از زنان باشد، مطالبي گزارش شده كه به اطلاع ميرسد، قبل از همه بايد بدانيد كه رضاخان و پسرش از جمله مروجين فساد و بيبندوباري در ايران بودهاند و ارتباطات نامشروع آنها و اعمال زشت رضاخان در زير پا نهادن ارزشها، مهمترين عاملي است كه خاندان او را گرفتار انحطاط و سقوط كرد، او به طور علني با قانون كشف حجاب راه فساد را هموار نمود و مبارزه با مظاهر ديني را علني كرد.[3]حسين فردوست در اين باره ميگويد: «… اگر دوران فرح را اوج فساد و چپاول و غارتگري دربار بخوانم، سخن گزافي نگفتهام…» و درباره اشرف چنين ميگويد: «… او روابط بيبندوباري و از نظر فساد كم مانندي را شروع كرد…».
فردوست كه بيشتر با ستر و پوشش درباره مفاسد درباريان سخن گفته محمدرضا و خواهر و همسر او را بزرگترين مروج فسادهاي اخلاقي دانسته است.
يكي از درباريان دربارهي فساد خانهاي پهلوي چنين گزارش مي دهد: موقعي كه كارتر به ايران آمد شب در كاخ نياوران مجلس سور به پا شد، كارتر چند روز با فرح رقصيد و ما شاهد بوديم كه كارتر (رئيسجمهور وقت آمريكا) با فرح بود و در حضور شاه كارهاي بيعفتي انجام ميداد… و محمدرضا شاهد اين موضوع بود و ميخنديد و براي آنها دست تكان ميداد. من از كساني هستم كه از نزديك اين موضوعات را ميديدم و حالا هم با زحمت و فشار به حافظه دار، خاطراتم را مرتب ميكنم، تا مردم متوجه بشوند؛ چرا ريشه دو هزار ساله شاهنشاهي ايران خشك شد و عامل آن چه كسي بود…».[4]درباره ابتذال اخلاقي و انحرافات آنها افرادي چون احمدعلي مسعود انصاري و ديگران مطالب زيادي گفتهاند كه قابل بيان نيست، درباره ارتباط اشرف خواهر شاه و فرحناز دخترش با خوانندههايي مثل داريوش و ستار، مطالب فضاحتباري نوشتهاند كه تاريخ را به لجنزار گنديده تبديل نموده[5] بنابر نقل مؤلف، اكثر حاكمان جهان و سلاطين و درباريان داراي انحرافات اخلاقي سوء بودند.[6] خصوصاً خاندان پهلوي كه هم كاسة مفسداني چون ملك حسين و كارتر بودند… كارتر كه در حضور شاه جرائت و اختيار داشت با فرح مجلس رقص و پايكوبي برگزار كند، معلوم است كه در خلوت چه خاكي بر سر اين بانوي ايران ميكرده است. لعنة الله عليهم اجمعين .
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. من و فرح پهلوي، نويسنده:اسكندر دلدم
2. ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، نويسنده:حسين فردوست.
پي نوشت ها:
[1] . با مراجعه به علل انحطاط تمدنها و انقراض سلسلههاي پادشاهي در تمام جهان يكي از علل عمده گرفتاري و فساد اخلاقي و اقتصادي و تحميل مالياتهاي سنگين به مردم بوده است، ر.ك: علل سقوط تمدنها، از زيمون آرون، تاريخ تمدن ويل دورانت.
[2] . براي نمونه كتابهاي نوشته شده توسط، مسعودي انصاري، احمدعلي، تحت عنوان «من و خاندان پهلوي» و فردوست، حسين، كتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوي» و خاطرات اشرف پهلوي با عنوان «من و برادرم» ميتوانيد مراجعه كنيد.
[3] . رازي، عبدالله، تاريخ ايران، تهران، اقبال، 1317، ص 902-898 و مدني، سيدجلالالدين، تاريخ سياسي معاصر ايران، قم، مدرسين، چاپ سوم، بيتا، ج1، ص243.
[4] . دلدم، اسكندر، من و فرح پهلوي، تهران، به آفرين، چاپ دوم، 1380، ج 2، مقدمه خط سرپرست خدمه كاخهاي سلطنتي صاحب اختيار.
[5] . همان، ص458.
[6] . همان، ص 404.