در قرآن و روايات وارد شده است كه بستگان بهشتيان به آنها ملحق ميشوند. البته پدران و همسران و فرزندان و اقوامي كه صالح بودهاند. در قرآن آمده است: جنات عدنٍ يدخلونها و من صلح من آبائهم و ازواجهم و ذرياتهم؛[1] يعني سرانجام كار آنها، باغهاي جاويدان بهشت است كه هم خودشان وارد آن ميشوند و هم پدران و همسران و فرزندان صالح آنها. اين در حقيقت براي تكميل نعمتهاي الهي بر آنان است تا هيچ كمبودي حتي از نظر فراق افراد مورد علاقة خود نداشته باشند و از آنجا كه در بهشت كه سراي نوين و متكاملي است همه چيز تازه و نو ميشود، آنها نيز با چهرههاي تازه و نو و محبت و صميميتي افزون تر وارد ميشوند، محبتي كه ارزش نعمتهاي بهشتي را چند برابرميكند. گرچه در آية فوق تنها پدران و فرزندان وهمسران ذكر شده است، ولي در واقع همة بستگان در اين جمع هستند، چرا كه حضور فرزندان و پدران بدون حضور برادران و خواهران و حتي ساير بستگان ممكن نيست و اين مطلب با كمي دقت، روشن ميشود. زيرا هر گاه كسي بهشتي باشد، پدر صالح او نيز به او ملحق ميشود، و از آنجا كه پدر صالح، بهشتي است، همة فرزندان صالحش به او ميپيوندند و به اين ترتيب برادران صالح به هم ملحق ميشوند و با همين محاسبه ساير بستگان نيز در آن جمع حضور خواهند داشت.[2] مثلاً مادران، همسران پدرانند كه كلمة ازواج، شامل ايشان است و برادران و خواهران و عموها و داييها و اولاد آنها، همه جزو ذريات پدرانند كه كلمة آبائهم شامل آنان ميشود.[3]نكتة ديگري را كه در آخر بحث بايد ذكر كنيم اين است كه، گرچه در بهشت انسان با بستگان خود همنشين است، لكن پاداش نيكوكاران در بهشت متناسب با درجات ايمانشان است و اينگونه نيست كه درجاتشان هم يكسان باشد. همانگونه كه از آيات قرآن بر ميآيد. خداوند به برخي وعده آمرزش گناهان و ورود به بهشت،[4] به بعضي ثواب و پاداش باغهايي كه زير آنها آبها روان است. و به پارهاي بهترين ثواب كه همان بهشت عدن و ملاقات پروردگار است داده است.[5] در اين آيات به مراتب و درجات بهشت تصريح شده است: آيه 21 سوره اسراء، آية 4 سوره انفال، سوره آل عمران، آية 163، توبه، آيه20 و سوره نساء، آية 95.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسيرنور، ج 6، ص 180، محسن قرائتي، چ 4، 1379، چاپخانه قرآن كريم، ناشر،مركز فرهنگي درسهايي از قرآن.
2. مجمع البيان، ج 6، ص 289، شيخ طبرسي، ناشر مكتبه العلميه الاسلاميه.
3. تفسير تبيان، ج 6، ص 249، شيخ طوسي، چ و نشر دارالاندلس.
4. حجة التفاسير، ج 3، ص 263، ذيل آية مذكور، سيد عبدالحجت بلاغي، چ 1345 قم.
پي نوشت ها:
[1] . رعد/ 23.
[2] . مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، انتشارات دار الكتب الاسلاميه، چاپ يازدهم، 1371، ج 10، ص 195.
[3] . طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، 1363، انتشارات بنياد علمي و فكري علامه، ج 11، ص 532.
[4] . آل عمران/ 195.
[5] . جوادي آملي، عبدالله، معاد در قرآن، چاپ اوّل، 1381، ج 5، ص 341 ـ 344.