تفكر يک شخص يا معطوف به حال است يا معطوف به گذشته و يا معطوف به آينده؛ در هر سه صورت، تفكر بايد به انسان كمك كند كه او را در مسير تكامل تحريك کند و سرعت بخشد؛ اما چون اين سؤال در رابطه با تفكر معطوف به گذشته است، در اين نوشتار بيشتر به اين بعد از فكر اشاره مي شود.
تفكر معطوف به گذشته:
تفكر نسبت به گذشته بايد سازنده باشد نه بازدارنده. به غيبتي كه قبلاً شده ميتوان از اين دو جهت (سازندگي و بازدارندگي) نگاه كرد.
گاهي اين فكر ميتواند سازنده باشد و اين موقعي است كه فرد بخواهد براي بازآفريني عبرت، ندامت و محاسبه نفس به آن غيبت توجهكند.[1] اين افكار قطعاً سازندهاند و به فرد كمك ميكنند به گناهي كه انجام شده با نظري دقيق نگاهكند و فرد بررسي كند كه چه چيز باعث بروز اين گناه شده است، چه زمينه اي به انجام آن كمك كرده است، چه افرادي در اين غيبت لطمه خورده اند و او چقدر با اين صفت زشت از مسير حق و رشد منحرفشده است و چگونه بايد به فردي كه در مورد او غيبت شده كمككند و آبروي او و… را حفظ كند و چگونه ميتواند از تكرار اين عمل خودداريكند.
گاهي اين تفكر ميتواند نقش بازدارنده داشتهباشد و فرد را از مسير رشد منحرفسازد و جلوي تكامل او را بگيرد و اين موقعي است كه فرد بخواهد كسي را بيشتر در نفس خود تحقيركند، حسد و كينه خود را با فكر کردن به غيبت فرد آرامكند. فكري كه انسان را تشويقكند كه بار ديگر گناه غيبت را تكراركند اگر جلوش گرفته نشود، فرد وارد عمل ميشود و در زمينه مناسب ديگر باز زبان به غيبت فرد ميگشايد يا ديگري را تشويق ميكند تا لب به غيبت بگشايد.
دستور اخلاقي علما
علماي اخلاق براي رشد معنوي ما دستورالعملي بسيار مفيد بيان داشتهاند. آنان اعتقاد دارند: براي اينكه فردي بتواند رشد اخلاقي خوبي داشته باشد، لازم است در قالب برنامه حركتكند.[2] اين برنامه عبارت است از:
1. مشارطه: فرد که صبح از خواب بيدار ميشود با خود شرطكند كه ميخواهم امروز از گناه اجتنابكنم و دور گناه نچرخم و تن به عبادت و اطاعت خداوند بدهم.
2. مراقبه: پس از شرط با خود در طول روز بايد مراقب عهد و شرط خود بود و هر گاه ديديم كه از مسير شرط و عهد خود (انجام واجبات و ترك محرمات) خارج شديم، سريع باز گرديم و دقت نماييم اگر اشتباهي انجام شده تا جلو نرفته سريع باز گرديم.
3. محاسبه: شب به شب، هنگام خواب، مروري کنيم بر روزي كه سپري كرده ايم و به اعمال، افكار و گفتههاي خود توجه کنيم و ببينيم كدام مورد رضاي خدا بود و كدام خلاف رضاي خدا؛ تصميم بگيريم اگر حقي از كسي ضايع كردهايم جبران كنيم و اگر حق خدا بوده توبه كنيم و اگر عمل و عبادتي از او تلف شده آن را جبران نماييم و قضاي آن را بجاي آوريم و اراده كنيم و با برنامه ريزي دقيقتر (انتخاب دوست متدين، مطالعه كتب اخلاقي و ديني، معاشرت با صالحان، توبه، دعا و نيايش، دادن حق الناس، و…) از تكرار اشتباه جلوگيري کنيم و به تقويت باورهاي ديني خود بپردازيم؛ پس تفكر نسبت به غيبت انجام شده جهت محاسبه و حسابرسي اشكال ندارد و اين كار مورد پسند و توصيه ائمه ـ عليهمالسلام ـ بوده است؛ چون اين كار باعث عدم تكرار و رشد فرد ميگردد.
نكته پاياني
فكر کردن با خود، هيجان متناسب با آن فكر را ثمر مي دهد؛ اگر فكر مثبت باشد، هيجانات و احساسات مثبت را به همراه دارد و اگر منفي باشد احساسات و هيجانهاي منفي را با خود به همراه دارد و اين هيجانات باعث عمل و رفتار مي شود پس چه بهتر است انسان هميشه در افكار خود فكر مثبت و سازنده داشته باشد تا اين افكار هيجان مثبت ايجاد كنند و سرانجام رفتار مثبت از ما سر بزند.[3]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفكر برتر، محمد رضا شرفي، تهران سروش.
2. گناهان كبيره، شهيد دستغيب، انتشارات تربيت.
پي نوشت ها:
[1] . حديث زندگي، شمارة 15، سال سوم، بهمن و اسفند 1382، ص 7، (اقتباس).
[2] . قمي، عباس، خلاصه معراج السعاده، موسسه در راه حق، ص 199 ـ 198، اقتباس، بي تا.
[3] . استفاده از جزوة استاد دكتر عاطف، و نيز درس تست هاي فرافكن، رشته روان شناسي باليني كارشناسي ارشد، موسسه امام خميني قم، سال 1383.