قبل از پاسخ توجه به چند نکته لازم است.
1. كتاب «حكايت هاي شنيدني از فضايل و آثار صلوات» بايد مورد بررسي قرار گيرد و روايات آن را از نظر اعتبار بررسي كرد، تا معلوم شود كه تا چه حدّي از اعتبار برخوردار مي باشد. اين کتاب به عنوان مرجع حديثي به شمار نمي آيد.
2. حديث ياد شده در دو منبع معتبر شيعه يعني «الكافي» و «وسائل الشيعه» آمده و متن كامل آن اين است:
حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: من عطس ثم وضع يده علي قصبة انفه ثم قال الحمدالله رب العالمين حمداً كثيرا كما هو اهله و صلي الله علي محمد النبّي و آله و سلم خرج من منخره الايسر طائر اصغر من الجراد و اكبر من الذباب حتي يصير تحت العرش يستغفر الله الي يوم القيامة؛[1] هر كس عطسه بزند و دستش را روي بيني خود بگذارد و بگويد: «الحمداله اكثر كما… از سوراخ چپ بيني او پرنده اي بيرون مي آيد كه كوچكتر از ملخ و بزرگتر از مگس است و در زير عرش الهي بايستد و براي او تا روز قيامت استغفار نمايد.»
از اين گونه روايات در كتب روايي از معصوم ـ عليه السلام ـ نقل شده است، منتهي بايد توجه داشت كه روايات اسلامي نيز مانند آيات قرآن داراي ظاهر و باطن هستند و در آن ها از كنايه، تشبيه، استعاره و … استفاده شده است و نبايد به ظاهر آنها اكتفا كرد، بلكه بايستي كنايه ها و استعاره هاي موجود در آنها را به تأويل برد و منظور و مقصود معصوم ـ عليه السلام ـ را از آن روشن ساخت. بديهي است كه خروج پرنده از بيني شخصي به هنگام عطسه امري نا معقول و غير ممكن است، پس بايد ديد كه منظور امام ـ عليه السلام ـ از اين تشبيه و كنايه چه بوده است؟
3. عطسه براي سلامتي تن و روان بسيار مفيد است و در علم پزشكي نيز در جاي خود ثابت شده كه عطسه كردن براي سلامتي جسم و روح بسيار مفيد است و پيكر انسان از بخش هاي مختلف تشكيل شده و هم چون كارخانه اي است كه داراي صداها و گازها و واكنش هاي مختلف است و همين عوامل و عوارض بر عملكرد بدن تأثير گذاشته و باعث عطسه مي شود. در برخي روايات اسلامي نيز به فوايد عطسه اشاره شده است چنان كه حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «عطسه براي تمام تن و بدن سودمند است…»[2]«پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: «عطسه در بيمار نشانة بهبودي و براي دستگاه هاي بدن و تن موجب آسايش است.»[3]حضرت امام رضا ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «هر گاه خداوند متعال، نعمتي را به بنده اش بدهد و او شكر آن نعمت را فراموش كند، خداوند بادي در بدن او (در قسمت شش ها) ايجاد مي كند و آن باد بر اثر عطسه از بيني او خارج
مي گردد و پس از عطسه مي گويد: «الحمدلله» و خداوند حمد را شكر نعمت براي آن بنده قرار مي دهد.»
در برخي ديگر از روايات آمده كه «عطسه كردن، نشانة آن است كه انسان تا سه روز يا هفت روز از مرگ در امان است و عطسه كردن پي در پي، انسان را از پنج بيماري، مصون مي نمايد.»[4]بنابراين، اين گونه تشبيهات و كنايه ها در چنين رواياتي، سمبل و نمود خوبي ها و نيكي ها مي باشد و پيام دهنده و نويد بخش است.
چنان كه حضرت علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «از قسمت شكسته و طرف دستگيره ظرف آب ننوشيد، زيرا شيطان بر روي دستگيره و قسمت شكسته شده ظرف مي نشيند.»[5]در اين روايات، شيطان سمبل ميكروب و كنايه از آن است، كه منظور اين نيست كه شيطان (ابليس) در واقع بر آن مكان نشسته باشد، بلكه منظور از شيطان موجودي موذي به نام ميكروب است.
يا امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «از دستگيره و قسمت شكسته كوزه آب ننوشيد، چون جايگاه آشاميدن شيطان است.»[6] كه منظور از شيطان كنايه و اشاره به وجود ميكروب در مكان هاي ياد شده مي باشد.
پس چنين رواياتي را نبايد حمل بر ظاهر كرد، بلكه بايد آن را كنايه، اشاره، استعاره و گاهي نيز تشبيهاتي دانست كه معصوم ـ عليهم السلام ـ براي فهم بهتر و ترغيب بيشتر از آنها استفاده كرده است.[7]آن چه قابل دقت است اين است که عطسه کردن بسيار مفيد است. اما اين که پرندهاي از بيني او خارج ميشود يا خير؟ اين چندان عقل پسند نيست، يا بايد آن را توجيه کرد و يا آن را رد نموده نياز هم نيست انسان خودئ را به تکلف بيندازد و… .از اين که در روايت آمده اين پرنده در زير عرش الهي مي ايستد …منظور امر معنوي است زيرا پرندگان مادي با عرش ارتباطي ندارند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ موسي محمد صالح المازندراني، شرح اصول الكافي،بي جا، بي تا.
2ـ شيخ حر العاملي، الفصول المهمة في الاصول الائمه، قم، الطبعة الاولي، 1418، ج 1، ص 493.
3ـ محمد حسين طباطبايي، الميزان، في تفسير القرآن، قم، مؤسسه اسماعيليان، چاپ چهارم، بي تا، ج 5، ص 35.
4ـ شهيد ثاني، منية المريد، قم، مكتب الاعلام الاسلامي، الطبعة الاولي، 1409 هـ ق، ص 192.
پي نوشت ها:
[1] . ر.ك: محمد بن يعقوب كليني، كافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1365ش، ج2، ص 675؛ و حر عاملي، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه آل البيت، چاپ اول، 1409ق، ج12، ص95.
[2] . ر.ك: كافي، همان، ص656.
[3] . ر.ك: همان.
[4] . ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر و سبحاني، جعفر، پاسخ به پرسش هاي مذهبي، قم، انتشارات مطبوعاتي هدف، چاپ اول، بي تا، ص604؛ مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، داراحياء التراث العربي، چاپ اول، ج76، ص52ـ55.
[5] . ر.ك: مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، 1403ق، ج63، ص469.
[6] . ر.ك: بحارالانوار، همان، ص419.
[7] . ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر و ديگران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1367، ج1، ص193.