پيش از پاسخ بايسته است كه چگونگي نزول وحي بر پيامبران، ياد آوري گردد ، نزول وحي گوناگون است ، گاهي از طريق نزول فرشته، و گاهي از طريق الهام به قلب و گاهي از طريق شنيدن صدا انجا مي گردد ، به اين ترتيب كه خداوند امواج صوتي را در فضا و اجسام ايجاد مي كرد و از اين طريق با پيامبرش صحبت مي نموده. از جمله كساني كه از اين امتياز برخوردار بود موسي بن عمران ـ عليه السّلام ـ بود كه گاهي امواج صوتي را از لابلاي «شجرة وادي ايمن» و گاهي در كوه «طور» ميشنيد و لذا خداوند به او لقب «كليمالله» داده است،[1] قرآن هم به اين اقسام اشاره دارد. آن جا كه ميفرمايد: «و شايستة هيچ انساني نيست كه خدا با او سخن گويد، مگر از راه وحي يا از پشت حجاب، يا رسولي ميفرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحي ميكند، چرا كه او بلند مقام و حكيم است.»[2]بعد از توجه به ياد شده ، گوييم : به قرآن كريم كلام الهي ميگويند. به اين معني كه هم لفظ آن از خداوند است و هم مضمون و معنياي آن ، از اين رو حتّي يك حرف و يك لفظ از پيغمبر بر قرآن اضافه نشده است (چنان كه نقص و حذف هم نيافته است). در مقابل قرآن اين كلام الهي، حديث قرار دارد. حديث هم از يک منظر دو نوع است: 1. حديث قدسي. 2. حديث غير قدسي. حديث قدسي آن است كه پيغمبر خاتم و يا پيامبران ديگر، سخني را به صورت مستقيم از خداوند نقل كنند، منتهي لفظ حديث ساخته خود آنها مي باشد ولي مضمون و محتواي آن از جانب خداوند ميباشد.[3]امّا حديث غير قدسي كه به آن «سنّت» يا حديث نبوي و… گفته ميشود آن است كه سخن معصومين ـ عليهم السلام ـ (اعم از پيامبر اكرم و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ) را بيان ميدارد، كه هم لفظ از خود آنها ميباشد، و هم معني (هرچند سرچشمة علوم آنها، علم الهي است) و هم چنين به رواياتي كه فعل يا تقرير (امضاء و تأييد) معصوم را حكايت ميكنند، اطلاق حديث و يا روايت شده است. از نظر علماي اهلسنّت به سخنان صحابه، و تابعين نيز گاهي حديث اطلاق ميشود.[4]به حديث قدسي، كلام خدا، و كلام الهي (يا همان سخنان خداوند) هم اطلاق شده است.[5] اين احاديث هم از زبان پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل شده است و هم از زبان پيامبران ديگر، (و ممكن است از زبان غير پيغمبر هم باشد، مانند حديث كساء كه فاطمه زهرا ـ سلامالله عليها ـ مستقيماً از خداوند نقل ميكند) مجموع اين احاديث از طريق اهلسنّت به بيش از صد حديث ميرسد.[6]و امّا از طريق شيعيان احاديث متعددي به نام حديث قدسي نقل و در كتابهاي جمعآوري شده است، كه جامعترين و مستندترين آنها، كتابي است از شيخ محمد حسن حرّ عاملي به نام «جواهر السنيّه» كه تحت عنوان كلّيات حديث قدسي توسط زينالعابدين كاظمي و… ترجمه شده است اين كتاب مشتمل بر سيزده فصل است.[7]آن چه به عنوان نتيجه قابل بيان است، اين است که: کتابي تحت عنوان احاديث خداوند، به نام كلّيات حديث قدسي در درست است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ كليات حديث قدسي، شيخ حرّ عاملي، ترجمه از زينالعابدين كاظمي، تمام كتاب.
2ـ تفسير نمونه، آيتالله مكارم شيرازي و همكاران، ج 4، ص 214ـ216 و ج 20، ص 502ـ505.
پي نوشت ها:
[1] . ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميّه، چاپ چهاردهم، 1370، ج4، ص215.
[2] . شوري/51.
[3] . محمد علي التهانوي، موسوعة كشاف اصطلاحات، بيروت، مكتبة الناشرون، چاپ اول، 1996م، ج1، ص628.
[4] . موسوعة كشاف اصطلاحات، همان، ج1، ص627.
[5] . همان، ص629.
[6] . همان، ص629، (و هي اكثر من مائة).
[7] . حر عاملي، كليات حديث قدسي، ترجمه زينالعابدين كاظمي، تهران، انتشارات دهقان، چاپ سوّم، ص1ـ506.