براي بهتر روشن شدن اصل پاسخ نكاتي به عنوان مقدمه ذكر مي گردد كه در واقع اين نكات مباني و اصول پاسخ را تشكيل مي دهد.
الف) تعريف معجزه:
معجزه در لغت از عَجز گرفته شده و به معناي عاجز ساختن و انجام دادن كاري كه ديگران از انجام دادن آن عاجز باشند.[1]و در اصطلاح براي معجزه تعاريف زيادي ذكر كرده اند كه به چند مورد از آنها اشاره مي شود:
1. معجزه خواه از انبياء صادر بشود و خواه از ائمه هدي ـ عليه السلام ـ خرق عادتي است كه علت آن را بايد خارج از مجراي علل و اسباب طبيعي جستجو كرد.[2] يعني معجزه فقط متكي به اراده و خواست خداوند است و استناد و معجزه به خداوند مفاد آيات شريفه اي است كه خداوند مي فرمايد: «هيچ پيغمبري حق نداشت بدون اذن خداوند معجزه بياورد.»[3] البته در قرآن كريم از معجزه به «آيت» تعبير شده است و كلمه معجزه در آن استعمال نشده است.
2. معجزه آن است كه خلاف قوانين طبيعت باشد. مانند: سخن گفتن ريگ يا شن در دست پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و عصاي موسي و امثال اينها. معجزه به عالم امر مربوط است و از قانون علت و معلول عادي خارج است كه عالم امر همان (كن و فيكون) است.[4]3. معجزه امري است خارق العاده و بيرون از نظام علل و معلول و اسباب و مسبباتي كه عادتاً ما به آنها برخورده و آنها را مي شناسيم.[5]4. معجزه آن است كه مدعي منصبي از مناصب الهي آن را بياورد كه خرق عادت باشد و ديگران از آوردن آن عاجز باشند تا گواه باشد بر مدعاي او. و اين ادعا مخالف عقل و نقل نباشد.[6]ب) معناي كرامت:
1. كرامت امري است خارق العاده كه بواسطة تقرب در پيشگاه خداوند و لطافت روحي و صفاي باطن از انسان براي اثبات حق و امثال آن صادر مي شود.[7]2. كرامت آن است كه برخلاف عادت باشد (نه برخلاف قوانين طبيعت) مثلاً از خدا بخواهد كه او را ثروتمند كند يا مريضي را شفا بدهد و مانند اينها كه بنابراين تعريف كرامت مساوي با «استجابت دعا» است.[8]ج) فرق كرامت با معجزه: اولاً، صاحب كرامت با جديت در عبادت و بندگي به مقام كرامت مي رسد و چنان نيست كه بالذات داراي مقام و كرامت باشد برخلاف صاحب معجزه مانند: پيامبر و امام كه داراي يك نوع امتياز ذاتي هستند و خداوند آن ذوات را برگزيده و يك امتياز ذاتي داده است كه مي توانند امور خارق العاده اي را انجام دهند.
ثانياً: معجزه هميشه مقرون به تحدي است يعني شخص پيامبر و امام براي اثبات مدعا با تحدي* اعجاز مي كند. لكن صاحب كرامت گر چه از اوليا است اما در مورد كار خارق العاده ادعاي تحدي ندارد.[9]ثالثاً: معجزه برخلاف قانون طبيعت است اما كرامت بر خلاف عادت است.[10]با توجه به نكاتي كه ذكر گرديد بايد گفت كرامت عرفا نمي تواند از جنس معجزه باشد. براي اينكه معجزه كنندگان و صاحبان كرامت هيچ وقت در يك رديف و از يك قدرت مساوي برخوردار نيستند، روي اين جهت معجزه آيه اي از آيات الهي است و آن را با دست هر كس جاري نمي كند بلكه اراده مستقيم خداوند در آن دخالت دارد و اينگونه نيست كه هر گاه صاحب معجزه بخواهد، بتواند معجزه كند.
در همين رابطه است كه امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: معجزه نشانه اي براي خداست كه خداوند آن را به كسي جزء پيامبران و رسولان و حجت هاي الهي عطا نمي كند و هدف از آن، اين است كه به وسيلة آن راستگوئي راستگو از دروغ گوئي دروغ گو شناخته شود.[11]بنابراين ما سه فرق عمده در فرق معجزه و كرامت مي توانيم ذكر كنيم:
1. معجزه همراه با تحدي است ولي كرامت همراه با تحدي نيست.
2. معجزه امري خارق العاده است ولي كرامت اين گونه نيست و مستند به علل و عوامل طبيعي است.
3. معجزه من عندالله است و كسبي نيست ولي كرامت كسبي است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. علامة طباطبائي، محمدحسين الميزان، ح 6، عربي ترجمه، ج 11 و 12.
2. سبحاني، جعفر، منشور جاويد، ج 10.
3. محمدتقي، بيست و پنج اصل از اصول اخلاقي امامان ـ عليه السلام ـ .
پي نوشت ها:
[1] . ركني يزدي، محمد مهدي، آشنائي با علوم قرآن، انتشارات آستان مقدس رضوي، چاپ اول، 1379 ش، ص 153.
[2] . طالقاني، مولا نظر علي، كاشف الاسرار، مؤسسة خدمات فرهنگي رسا، چاپ اول، 1379، ص 82.
[3] . انعام/110 و مؤمن/78.
[4] . رضوي، مرتضي، محي الدين در آئينة فصوص، قم، انتشارات فخر دين، 1383 ش، ص 92 و 91.
[5] . طباطبايي، محمدحسين، بررسي هاي اسلامي، بي نا، بي تا، ص 273، به كوشش سيد هادي خسروشاهي.
[6] . خوئي، ابوالقاسم، البيان في التفسير القرآن، مؤسسه الزهراء، چاپ بيروت، بي تا، ص 20.
[7] . طباطبائي، محمدحسين، بررسي هاي اسلامي، ص 274.
[8] . رضوي، مرتضي، محي الدين در آئينة فصوص، ص 93.
* . تحدي يعني مبارز طلبيدن.
[9] . اميني، ابراهيم، بررسي مسائل كلي امامت، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1373، ص 306.
[10] . رضوي، مرتضي، محي الدين در آئينة فصوص، ص 94.
[11] . مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1403 ق، ج 11. ص 77.