قيام مختار ثقفي بعد از قيام توابين، براي خونخواهي شهداي كربلا و سالار شهيدان امام حسين ـ عليه السّلام ـ انجام گرفت، مختار پس از شكست توابين از داخل كوفه قيام و انتقام خويش را شروع نمود و چنان كه معروف است مختار ثقفي در هنگام حادثه ي عاشورا در زندان محبوس بود كه پس از آزادي تصميم جدي به اين انتقام نمود. چون كار مختار كاري بسيار شايسته و با ارزش بود كه اكثر قاتلان كربلا را در هر جا بود پيدا كرد و به سزاي اعمالشان رساند لذا مورد تأييد امام زين العابدين ـ عليه السّلام ـ بود؛ امام زين العابدين نهضت او را به نام خود به طور مستقيم قبول نكرد، تا دعوت مختار به نام او باشد بنابر اين به نام محمد حنفيه برادر امام حسين ـ عليه السّلام ـ انجام گرفت .اكثر مورخان از علماي شيعه و اهل سنّت مختار را فردي مكتبي و انقلابي و مخلص ميدانند كه رضايت آل محمد را تأمين نمود. بنابراين ميتوان نتيجه گرفت كه اگر امام زين العابدين از عمل مختار راضي بوده است ساير ائمه نيز نظر مثبتي به او داشتند، چنان كه امام زين العابدين با ديدن سر جدا شده ي دشمن درجه يك اهل بيت عبيدالله بن زياد خدا را شكر و به مختار دعا نمود «… جزاء الله المختار خيراً…»[1] چنان كه روايت شده امير المؤمنين روزي او را بر روي زانوي خود نشانده و نوازش مينمود و ميفرمود يا كيس…[2] و امام باقر ميفرمود: لا تسبّوا المختار…؛ مختار را سب نكنيد او كشنده قاتلان امام حسين ـ عليه السّلام ـ و اصحاب اوست و انتقام گيرنده خون خاندان ما و…»[3] وقتي امام فرزند مختار را ديد به او احترام نمود و فرمود خداوند مختار را رحمت كند تمام حقوق ما را گرفت.[4] مرحوم مجلسي و بسياري از علما مانند ابن نماء از او تجليل نمودهاند، چنان كه ابن نماء چنين گفته است: «… و لو تدبروا اقوال الائمه في مدح المختار…» اگر علماتدبر كنند در اقوال ائمه درباره مختار كه او را ستايش نمودهاند آگاه خواهند شدكه مختار از سابقين و مجاهدين است كه خداوند او را در قرآن مدح نموده است و دعاي امام زين العابدين ـ عليه السّلام ـ در حق او نيز دليلي است بر اين كه او از اخيار بوده است.[5] بنابراين ميتوان نتيجه گرفت كه مختار و عمل شايسته او كاملا مورد تأييد ائمه بوده است، اگر چه برخي او را تهمت بزنند، ولي نظر علماي شيعه با توجه به تأييد ائمه درباره او مثبت است چون روايات معتبر كه در تأييد او از امامان بدست ما رسيده است بر روايات تهمت زننده ترجيح دارد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. جنبشهاي شيعي، نويسنده:محمدتقي مدرسي.
2. سيره پيشوايان، نويسنده:مهدي پيشوايي.
پي نوشت ها:
[1] . مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 45، ص 386؛ طبري،محمدبن جرير، تاريخ الرسل و الملوك، ج 8، ص 3284 الي 3394.
[2] . همان، ص 351.
[3] . همان، ص 351.
[4] . همان، ص 351.
[5] . همان،ص 386.