اصحاب كهف همان جواناني هستند كه از قوم خود به سبب آنكه مشرك و بت پرست بودند، كناره گيري كرده و به غار پناه بردند، تا قوم شان آنها را از دين شان كه بر اساس پرستش خداوند يگانه بود، باز ندارد، از اين رو به اصحاب كهف موسوم شدند.
دربارة اينكه اين كهف در كجا واقع بوده اختلاف است. علاّمه طباطبائي مي فرمايد: غالب مفسران و مورخان مسلمان تحت تاثير روايات مسيحيان قرار گرفته، گفته اند:
اين غار در شهر (افسوس) واقع در آسياي ميانه است.
مسعودي مي گويد: محل كهف در شمال سرزمين روم است، و اين جوانان از مردم شهر (افسيس) بوده اند كه واقع در آن سرزمين است.
زمخشري در جاي ديگر گفته است. محل غار (ميان غضبان و ايله دولت فلسطين) است
در حاليكه ابن اسحاق گفته است: نزديك نينوا است
و نيز گفته اند: در كشور بلقاست به رغم آنكه ابن كثير در دنبال گفتار خود آورده است كه خدا داناتر است به اينكه آن كهف در كجاست.
سپس علامه مي نويسد : آنچه از قرآن كريم در خصوص اين داستان استفاده مي شود. اين است كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را مخاطب مي سازد كه (با مردم درباره اين گروه (اصحاب كهف) مجادله مكن، مگر مجادله اي ظاهري و روشن و از احدي از ايشان حقيقت مطلب را مپرس؛ اصحاب كهف و رقيم جوانمرداني بودند كه در جامعه اي مشرك كه جز بتها را نمي پرستيدند. نشو و نما نمودند قهرمانان اين داستان افرادي بودند كه با بصيرت به خدا ايمان آوردند و خداوند معرفت و حكمت به آنها داد آنگاه داخل غار شده و در گوشه اي از آن قرار گرفتند و خداي خود را خواندند.[1]در مورد اينكه آيا مسيحيان اصحاب كهف را قبول دارند يا نه بايد گفته شود كه سرگذشت اصحاب كهف مسلماً در هيچ يك از كتب آسماني پيشين نبوده است. (اعم از كتب اصلي و كتب تحريف يافته كنوني) و نبايد هم باشد زيرا طبق تاريخ، اين حادثه مربوط به قرون بعد از ظهور حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ است اين جريان مربوط به زمان «كيوس» كه معرب آن «دقيانوس» است مي باشد كه در عصر او مسيحيان تحت شكنجه سختي قرار داشتند. بيشتر روايات و سندهاي تاريخي بر آنند كه قصه اصحاب كهف در دوران فترت مابين مسيح ـ عليه السّلام ـ و رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ اتفاق افتاده است. بدليل اينكه اگر قبل از عهدحضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ بود، در عهد جديد مي آمد. و اگر قبل از دوران موسي ـ عليه السّلام ـ بود در عهد قديم ذكر مي شد.
داستان اصحاب كهف نخستين داستاني است كه در ميراث ديني مسيحي زير عنوان (خفتگان هفتگانه) وارد شده است و آن به اسقف سوري به نام (جيمز) كه از مردم ساروج بوده و به همين مناسبت (جيمز ساروجي) ناميده شده، منسوب مي باشد. ادوارد گيپون در كتابش به نام سقوط امپرطوري روم، از (اسماني) نخستين كسي است كه در كتاب خود به اين داستان اشاره كرده است. اين مسيحي نقل مي كند از ميان داستان هاي تاريخي ديني لازم مي بينيم داستان مشهور (خفتگان هفتگانه) را كه ادعا مي شود تاريخ آنها با روزگار (ثيودوسيوس كوچك) و جنگ الوندال افريقا همزمان بوده است انتخاب كنم. آري هنگامي كه مسيحيان در معرض جور و ستم امپراتور ديكيوس قرار گرفتند، هفت تن از جوانان اشرف زاده شهر افسوس در غاري گشاده و عميق واقع در دامنة كوهي مجاور شهر پنهان شدند.[2]بعد مي گويد: جوانان مذكور در خلال اين مدت شهر را ترك مي كنند و در غاري واقع در كوهي نزديك شهر پنهان مي شوند. بعد از سال ها در نتيجه غار مكشوف گرديد در اين هنگام خداوند اين جوانان را از خواب بيدار كرد آنها گمان كردند تنها شبي را در خواب بوده اند. و به يكديگر وصيّت كردند كه هر گاه ضرورت آنها را ناگزير كرد به دست «ديسيس» به عنوان شهيد بميرند.[3]از آنچه گيپون درباره (خفتگان هفتگانه) نقل كرده است بر مي آيد كه شمار آنها هفت تن بوده و خواب عميق آنها يك صد و هشتاد و هفت سال به طول انجاميد. اخيراً پيرامون اصحاب كهف پژوهش هاي تازه اي صورت گرفته از جمله آنها پژوهش هايي است كه لويي ماسينيون خاور شناس فرانسوي انجام داده و در سال 1961.م كتابي به نام خفتگان هفتگانه اصحاب كهف به زبان فرانسه نوشته و منتشر كرده است در اين كتاب آگاهي ها و برداشت هايي را كه بر اساس ديدگاه ديني او استوار است، ذكر كرده و به نقل از دكتر جيشوند گفته است اصحاب كهف فضيلت بزرگي را در تقويت ايمان مسيحيان شهر افسوس دارا هستند.
اختلاف نظر روايات مسيحيان با روايات اسلامي
اول اينكه مصادر سرياني داستان مي گويد: عدد اصحاب كهف هشت نفر بوده اند و حال آنكه روايات مسلمين و مصادر يوناني و غربي داستان آنان را هفت نفر دانسته اند.
دوم اينكه در داستان اصحاب كهف در روايات مسيحيان از سگ ايشان هيچ اسمي نيامده است در حالي که قرآن مريم به اين صراحت دارد .
سوم اينكه مدت حضور اصحاب كهف را در غار دويست سال و يا كمتر دانسته.[4] حال آنكه معظم علماي اسلام آنرا سيصد و نه سال يعني همان رقم كه از ظاهر قرآن بر مي آيد دانسته اند.[5] به گفته مورخان اروپايي اين حادثه ميان سال هاي 49 تا 251.م رخ داده است و اين حادثه مربوط به قرون بعد از ظهور حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ است. اين مورخان مدت خواب آنها را 157 سال مي دانند و آنها را به عنوان هفت تن خفتگان «افسوس» شهري در آسياي صغير مي شناسند. در حالي كه در ميان مسلمين به عنوان اصحاب كهف شناخته مي شوند. داستان اصحاب كهف براي نخستين بار در قرن پنجم .م به وسيلة يكي از دانشمندان مسيحي بنام (ژاك) كه خليفة كليساي سوريه بود در رساله اي كه به زبان سرياني نوشته است تشريح گرديد. اين خود مي رساند كه اين حادثه يكي دو قرن پيش از ظهور اسلام در ميان مسيحيان شهرت داشته و مورد توجه محافل كليسائي بوده است. البته همانطور كه اشاره شد پاره اي از مشخصات آن از جمله مقدار مدت خواب آنها با آنچه در منابع اسلامي آمده تفاوت دارد.[6]از مجموع مطالبي كه بيان شد چنين نتيجه گرفته مي شود كه اصحاب كهف گروهي از افراد با ايمان بودند كه در اثر شرائط ناگوار جامعه به كهف پناه بردند و به مدت 309 سال به خواب رفتند و آنچه از تاريخ بدست مي آيد اين است كه اين قضيه ما بين دورة ظهور عيسي ـ عليه السّلام ـ و رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ اتفاق افتاده و در كتب پيشين آسماني هيچ مطلبي در مورد آنها نيامده است. نيز بدست مي آيد كه مسيحيان اصحاب كهف را قبول دارند و اولين بار توسط يك مسيحي اين ماجرا كشف شد و بيان گرديد ولي در بعضي از جوانب اين قضيه با مسلمين و روايات اسلامي اختلاف نظر وجود دارد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . تفسير الميزان، ج 13 ، تأليف محمد حسين طباطبائي.
2 . اصحاب كهف در تورات و انجيل و قرآن، تأليف دكتر احمد علي مجدوب.
3 . انحطاط و سقوط امپراطوري روم، تأليف گيپون.
4 . درآمدي بر الهيات تطبيقي اسلام و مسيحيت، تأليف عبدالرحيم سليماني اردستاني.
پي نوشت ها:
[1] . طباطبائي ، محمد حسين ، الميزان، انتشارات بنياد علمي و فكري طباطبائي ، چاپ اول ، 1363، ج 13 ، ص 494 .
[2] . دجاني ، رفيق وفا ؛ اكتشاف كهف اهل كهف ، چاپ اول، 1964م، انتشارات و چاپ افست ص 498 .
[3] . همان ، ص 499
[4] . اصحاب كهف در تورات و انجيل و قرآن، احمد علي مجدوب، مشهد ، آستان قدس رضوي ، اول ، 1380 ه ش ، ص 62 .
[5] . همان ، ص 65
[6] . اهل كهف، محمد تيسير طبيان، بيروت ، بي نا ، اول ، 1405 ه ق ، ص 188 .