دقت و انديشيدن در نشانه هاي خدا در جهان، ساده ترين راه براي اثبات و شناخت خالق و آفريدگار اين عالم است، گويي هر يک از پديده هاي جهان در زمين و آسمان و در وجود انسان، با زبان بي زباني به وجود پديد آورنده دانا و تواناي حکيم، گواهي داده و عقربه دل را به سوي خالق و آفريدگار عالم که هميشه و در همه جا حضور دارد، هدايت مي کند.[1] زيرا در هر گوشه از جهان پهناور، دستگاه هاي منظم و سازمان هاي مرتب به چشم مي خورد، برنامه و حساب و قانون، حتي بر کوچک ترين اجزاء عالم حکومت مي کند، و هر يک از اين موجودات گوناگون چون لشکري انبوه که به دسته هاي مختلفي تقسيم شده باشند، با صفوف منظم و با هماهنگي عجيبي تحت فرماندهي واحدي به سوي مقاصد خاصي حرکت مي کنند، براي روشن شدن اين حقيقت توجه به نکات زير لازم است:
1. در اين جهان همواره بايد يک سلسله قوانين و شرايط خاصي دست به دست هم دهند تا موجود زنده پديد آيد، و پس از آن باقي بماند، مثلاً دانه اي که مي خواهد از خاک بيرون آيد و به صورت درختي سبز خودنمايي کند و ميوه دهد، بايد در زمين مساعد و هواي مناسب و حرارت معين باشد، بالاخره از ريشه تا ساقه و شاخه آن بايد تحت نظارت کامل يک سلسله قوانين منظم تکويني اداره شود تا به کمال مخصوص خود برسد.
2. هر يک از موجودات داراي اثر و خاصيتي مخصوص به خود مي باشد که با وجود آن موجود و با عدم آن معدوم است، مثلاً اثر آتش سوزاندن و اثر سم کشتن است، اين ثبات خاصيت و اثر نيز يکي ديگر از مظاهر نظم جهان هستي است.[2]3. هر يک از موجودات به سوي هدف مشخص سير مي کند. تمام اجزاء و اعضاء وجودي آن در اين هدف مشترک با هم همکاري و هماهنگي دارند. مثلاً بدن انسان که يکي از موجودات اين عالم است، در راه ادامه حيات و زندگاني با يکديگر همکاري مي کنند، به طوري که اگر خراشي در دست ايجاد شود، گلبول هاي سفيد که در حقيقت سربازان بدن محسوب مي شوند، هجوم آورده و با همکاري شگفت انگيزي آن خراش را ترميم مي کنند.
4. گذشته از هماهنگي خصوصي يک موجود، در ميان همه موجودات عالم يک نوع اتحاد و هماهنگي عمومي حکمفرما است، گويا همه آنها دست به دست هم داده و هدف واحد و معيني را تعقيب مي کنند، مثلاً براي رشد يک گياه، آب و باد و خورشيد و زمين، بايد همکاري کنند تا گياه رشد کند، دامنه اين همکاري به اندازه اي وسيع است که در ميان کرات مختلف منظومه شمسي هم ديده مي شود و انحصار به هماهنگي اجزاء و حوادث يک کره معين ندارد.[3]با توجه به نظم دقيقي که در سرتاسر جهان خلقت وجود دارد و به گونه اي روشن و غير قابل انکار در تمام اجزاء آن، مشهود و محسوس است، چطور ممکن است از نظر علم و عقل، ناظم هدفمند و پديد آورنده آن نظم متحيّر العقول را انکار نموده و به خيال باطل خود بپنداريم که ممکن است خدا نباشد و اين نظم دقيق در اثر تصادف به وجود آمده باشد، چنين چيزي هرگز امکان ندارد، زيرا علم و عقل سليم به هيچ وجه نمي پذيرد که تصادف کور و کر پديد آورنده عالم هستي و نظم دقيق آن بوده باشدو آن را اداره کند، بنابراين به ضرورت حکم علم و عقل به اين نتيجه مي رسيم که چون جهان با نظم دقيق خود وجود دارد و از راه تصادف به وجود نيامده است، پس بايد گفت: آفريدگار دانا و توانا که اين سازمان بزرگ را طبق نقشه و هدف خاص ايجاد کرده است و رهبري مي کند، يقيناً و مسلماً وجود دارد و امکان ندارد که وجود نداشته باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ اثبات وجود خدا، دکتر قاسم صادقي.
2ـ آموزش عقايد، محمد تقي مصباح يزدي.
3ـ آفريدگار جهان، ناصر مکارم شيرازي.
پي نوشت ها:
[1] . مصباح، محمدتقي، آموزش عقايد، شرکت چاپ و نشر بين الملل وابسته به موسسه انتشارات اميرکبير، 1385ش، ص51.
[2] . مکارم شيرازي، ناصر، آفريدگار جهان، تهران، کانون نشر محمدي، 1344ش، ص63.
[3] . همان، ص64.