براي بررسي اين سؤال لازم است معناي خلافت اللهي را بفهميم تا به دلايل منحصر بودن اين مقام براي انسان بپردازيم، طبق تصريح علامة طباطبائي اين مقام انسان، خلافت از خود خداست نه از انسانهايي كه بوده اند و الآن نيستند. در خلافت دو ركن اصلي است. 1. خود خداوند متعال كه تعيين كنندة جانشين است و عمدة استدلالهاي ما در اين قسم مي باشد. 2. خليفه و جانشين كه ما مدعي هستيم كه اين مقام فقط مختص انسان است و براي اثبات اين ادعا به آيات و آراء مفسر عاليقدر مرحوم علامه طباطبائي استناد مي كنيم.
1. آيه 39 سورة فاطر (وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ في الْأَرْضِ) در اين آيه خداوند متعال مي فرمايد (خداوند كسي است كه شما انسانها را در زمين خليفه قرارداد) در اين آيه خداوند به چند مطلب اشاره مي كند. 1. اينكه خداوند مي فرمايد من هستم كه خليفة رادر روي زمين تعيين مي كنم. 2. ضمير (كُم) در جعلكم به انسان مي خورد و اينكه شما انسانها فقط لياقت خليفة اللهي را داريد و اين مسئوليت سنگين را به عهده داريد. 3. اين خليفه در روي زمين است و موجودات آسماني مثل ملائكه را در بر نمي گيرد و در حقيقت خداوند متعال مي فرمايد در بين موجودات زميني و مادي تنها انسان لياقت اين لطف الهي را دارد و مرحوم علامة طباطبائي مي فرمايد كه اين بجهت نوع خلقت و برتري انسان است.[1] مثلاً روح انسان داراي يك نوع خلقت بي نظير است كه دو خصوصيت عمده دارد. 1. مخصوص خداوند متعال است يعني متعالي، نوراني و محبوب خداست. 2. خلقت او «امري» بوده يعني به تدريج نبوده او به اذعان قرآن كريم (وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي)[2] يعني روح انسان خلقت عادي نداشته و از امر پروردگار بوده است.
2. آيه 11 سورة اعراف (ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ)
(سپس گفتيم به ملائكه سجده كنيد به آدم پس همه سجده كردند الا شيطان و ابليس و او از سجده كنندگان نبود)
اين آيه دلالت بر برتري انسان بر ساير موجودات و حتي ملائکه دارد.
اينكه خداوند متعال به ملائكه و ابليس دستور داده كه به آدم سجده كنيد حكمتي متعالي در آن بوده آن حكمت طبق قول بعضي مفسرين برتري انسان نسبت به ساير موجودات بوده و خداوند مي خواسته با اين دستور علاوه بر امتحان، برتري انسان را گوشزد کند چرا كه اگر مقام انسان با ساير موجودات مساوي بود چرا خداوند فرمود بر آدم سجده كنيد . مرحوم علامه در اين باره مي فرمايد اينكه خداوند به ملائكه و ابليس دستور سجده داده دو حد معين انسان را نيز مشخص مي كند كه انسان در سقوط به پستي، شيطان مي شود و در صعود به والايي، ملائكه يعني با اختيار خود و با لطف خدا از پستي به والايي قدسيان مي رسد.[3]3. آيه ديگر آيه 30-32 سورة بقره هنگامي كه پروردگارت به ملائكه فرمود همانا من در زمين جانشيني قرار دادم گفتند آيا قرار مي دهي در زمين كسي كه فساد بكند در آن و بريزد خونها را و حال آنكه ما تسبيح مي كنيم تو را و تقديس مي كنيم شما را فرمود همانا من مي دانم آنچه را كه شما نمي دانيد) در اين آيه خداوند متعال به صراحت در مقابل ملائكه از خلافت و جانشيني انسان دفاع مي كند و در جواب ملائكه كه ادعا داشتند ما براي جانشيني كافي هستيم مي فرمايد من چيزهايي از آدم مي دانم كه شما نمي دانيد يعني شما ملائكه به مقام والاي استعدادانساني آشنا نيستيد مرحوم علامه در اين زمينه مي فرمايد كه خلافت يك امري است كه ملائكه هرگز قادر به تحمل آن نيستند ولي انسان اين خليفة زميني خدا، اين استعداد را دارد كه بار سنگين خلافت الهي را تحمل كند.[4]4. آيه ديگر كه مورد بحث قرار مي گيرد آيه 70 سورة اسراء است (و فضلناهم علي كثير ممن خلقنا تفضيلا) (ما انسان را بر كثيري از مخلوقات برتري داديم آن هم برتري خاصي) در اين آيه خداوند متعال به صراحت برتري منحصر به فرد انسان را اعلام مي كند، مرحوم علامه طباطبائي مي فرمايد در اين آيه فقط برتري انسان به موجودات اين عالم غير از فرشته اثبات مي شود.[5] و در حقيقت اين آيه يكي از صريحترين جوابهايي است كه مي شود در پاسخ سؤال فوق ارئه داد و گفت كه در اين دنيا هيچ موجودي در شرايط انسان نيست البته اينجاجادارد اين سؤال مطرح شود كه آيا انسان افضل است يا ملائكه؟ و در اين زمينه اقوال مختلفي وجود دارند: اشاعره مي گويند كه انسان افضل از ملائكه است و مراد از انسان افراد مؤمن است و به همين آيه استناد كرده اند و گفته اند كثير بمعناي جميع است و همچنين به روايتي كه مي فرمايد مؤمن اكرم و گرامي تر است در پيش خدا از ملائكه، و شيعه هم اين قول معروف اشاعره را پذيرفته اند و استدلال شيعه بدين طريق است كه ملائكه كارهاي خوب و عباداتي كه انجام مي دهد مجبور در آنها است و هرگز توان سرپيچي ندارد ولي انسان با اينكه قادر است معصيت كند غضب و شهوت دارد ولي اطاعت و عبادت مي كند و اين برتري انسان را اثبات مي كند.[6]اما مرحوم علامه در پايان اين بحث مي فرمايد قطعاً ذات نوراني ملائكه از ذات خبيث و دنيوي و معصيت كار انسان برتر است و حتي قدم بالاتر مي گذارد و مي گويد مطلقا ذات ملائكه از ذات انسان برتر است ولي انسان چون به تدريج حركت مي كند در طي راه مي تواند جلوتر از ملائكه برود و رشدش بي انتها است افضل از ملائكه است.[7]در تفسير عياشي از امام صادق ـ عليه السلام ـ آمده است: «زماني كه خداوند آدم را خلق كرد امر كرد به ملائكه كه سجده كنند بر او، ملائكه با خود گفتند ما گمان نمي برديم خداوند خلقي گرامي تر از ما خلق كرده باشد ما همسايگان اوئيم و نزديكترين خلق به اوهستيم، پس خداوند فرمود آيا به شما نگفتم من آگاهترم به آنچه كه آشكار مي كنيد و آنچه كه مخفي مي كنيد. در آنچه كه آشكار مي كنيد در امر جنّي هاو مخفي مي كنيد آنچه را كه در نفستان است پس ملائكه اي كه اين سخن را گفتند افتادند به عرش و سجده كردند.»[8] اين روايت به صراحت تمام برتري وشرافت انسان رابرساير مخلوقات از جمله ملائکه اثبات مي کند، پس با اين آيات و روايت ثابت شود که گل سر سبد هستي انسان است كه به تنهايي تاج خلافت را بر سر دارد و در مقام خليفةاللهي قرار گرفته است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 1 و ج 11، دارالكتب الاسلاميه.
2. احمد واعظي، انسان از ديدگاه اسلام، انتشارات سمت.
3. مرتضي مطهري، انسان كامل، انتشارات صدرا.
پي نوشت ها:
[1] . طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ج17، ص 53.
[2] . اسراء/ 85.
[3] . تفسير الميزان، ج 8، ص 50.
[4] . همان، ج 1، ص 116.
[5] . همان، ج 13، ص 157.
[6] . همان، ج 13، ص 161.
[7] . همان، ج 13، ص 164.
[8] . مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، چاپ مؤسسه الوفاء، 1404، ج 11، ص 148.