به عنوان مقدمه بايد به دو نكته توجه داشته باشيم: نخست آن كه وظايف ولي فقيه در حيطه شريعت و قانون الهي است و نه فراتر از آن. و در واقع ولي فقيه تنها مبين و مجري احكام و قوانين الهي است. نكته دوم در ارتباط با عنوان مصلحت ميباشد. از مسلّمات شيعه آن است كه احكام شرعي تابع مصالح و مفاسد ميباشند و در واقع زير بنا بودن مصلحت، پاية مكتب عدل و اساس مذهب تشيع را تشكيل ميدهد به عبارت ديگر ما معتقديم كه در هر حكم شرعي اعم از وجوب يا حرمت، مصلحت يا مفسدهاي نهفته است. لكن گاهي ممكن است در مقام اجراي مصالح دو حكم به نوعي با يكديگر تزاحم پيدا كنند.
بطور طبيعي در چنين وضعيتي بر ولي فقيه لازم است كه با توجه به مصلحت موجود در هر دو حكم، يكي را انتخاب و ديگري را بطور موقت تعطيل نمايد. لكن بايد توجه داشت كه تعطيل نمودن برخي احكام به معناي تغيير اصل احكام با تقييد و تخصيص آن نيست. زيرا مطابق احاديث، حلال و حرامي كه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ معين نمودهاند تا روز قيامت تغيير پذير نيست.[1] بلكه منظور در حيطه اجراي احكام الهي است كه در مقام تزاحم و نيز بر طبق قاعده عقليِ تقديم اهم بر مهم، اجراي حكم مهم تعطيل ميگردد و اين دقيقاً در راستاي انجام وظيفه ولي فقيه در نظام اسلامي براي اجراي احكام شريعت قابل توضيح است. براين اساس چنانچه وي اجراي حكمي از احكام الهي را مانع اصل نظام اسلامي و مضر به حال مسلمانان تشخيص دهد. به ناچار موقتاً آن را تعطيل مينمايد. حضرت امام (ره) در اين خصوص ميفرمايند: «حكومت كه شعبهاي از ولايت مطلقة رسول الله است، يكي از احكام اوليه اسلام و مقدم بر تمام احكام فرعيه حتي نماز و روزه و حج است… حاكم ميتواند مساجد را در موقع لزوم تعطيل كند… و ميتواند هر امري را چه عبادي و يا غيرعبادي كه جريان آن مخالف مصالح اسلام است. از آن، مادامي كه چنين است، جلوگيري كند. حكومت ميتواند از حج كه از فرايض مهم الهي است در مواقعي كه مخالف صلاح كشور اسلامي دانست، موقتاً جلوگيري كند…».[2]بنابر اين «در هنگام اجراي دستورات الهي گاه مواردي پيش ميآيد كه احكام الهي با يكديگر تزاحم پيدا ميكنند. در اينجا ولي فقيه براي رعايت مصلحت مردم و نظام اسلامي، اجراي برخي از احكام ديني را براي اجراي احكام دينيِ مهمتر موقتاً تعطيل ميكند و اختيار او در اجراي احكام و تعطيل موقت اجراي برخي از احكام، مطلق است و شامل همه احكام گوناگون اسلام ميباشد. زيرا در تمام موارد تزاحم، اهم بر مهم مقدم ميباشد و اين تشخيص علمي و تقديم عملي، به عهده فقيه جامع الشرايط رهبري است.»[3]«ولي فقيه از آن رو كه به احكام اسلامي آگاهي كامل دارد مصالح جامعه را بهتر از ديگران ميداند، ميتواند اجراي برخي از احكام را براي حفظ مصالح مهمتر متوقف كند در چنين مواردي فقيه، حكمِ اسلامي ديگري را اجرا مينمايد. در اين صورت احكام اسلام عوض نشده است بلكه حكمي مهمتر بر مهم پيشي گرفته است و اين خود از احكام قطعي اسلام است.»[4]ـ مواردي از احكام حكومتي در دوران معصومين ـ عليهم السّلام ـ :
در دوره رسالت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و امامت معصومين، نمونههاي بسياري از تغيير احكام يافت ميشود كه نه از قبيل مصاديق نسخ احكام است؛ و نه از قبيل احكام ثانويه كه خارج از محدودة اعمال ولايت است و هر كس ميتواند در محدوده شرايط پيش آمده اقدام نمايد (مانند اكل ميته در صورت ضرورت). نمونههاي مورد بحث در محدودة امامت و ولايت امري آن بزرگوار و ائمه ـ عليهم السّلام ـ محسوب ميشود و حاكي از آن است كه حداقل بخشي از احكام، در ارتباط با محدودة اختيارات وليّ امر، اجمالاً ثابت نيستند و تغيير يا تعطيل آنها در حوزه اختيارات و صلاحيت حاكم اسلامي است كه از جمله به مواردي اشاره ميشود:
1. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در روز جنگ خيبر از اموري نهي فرمودند كه در حكم اولي شرع حرمتي نداشتند.[5]2. در حالي كه رسول خدا زكات را تنها براي 9 چيز وضع نمودند و حتي با صراحت فرمودند كه زكات از «اسب» و «آرد» برداشته شده است[6]، امّا حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در زمان حكومت خويش بنا به مصالحي، براي «اسب» نيز زكات وضع نمودند.[7]3. امام باقر ـ عليه السّلام ـ در روايتي فرمودند ما اصحاب خمس و فيء هستيم و از اين رو ما پرداخت خمس را بر همه مردم جز شيعيان واجب نموديم.[8] امّا همين حكم در شرايط ديگر برداشته شده و رواياتي بر وجوب رد خمس به صاحبانش (حتي از طرف شيعيان) دلالت دارد.[9]4. روايات چندي وجود دارد كه پيامبر از خريد و فروش ميوه درخت پيش از آشكار شدن باردهي آن بنا به مصالحي نهي فرمود در حالي كه از نظر احكام عامه اسلامي حرمتي ندارد.[10]موارد فوق و غير آن حاكي از آن است كه گاه به دليل وجود مصالح حكومتي حاكم اسلامي ميتواند براي رفع تزاحم مصالح، احكام حكومتي مخالف با احكام شرعيه فرعيه وضع نمايد.
نتيجهگيري:
بنابر توضيحات فوق در خصوص چگونگي دخالت ولي فقيه در احكام شرعي، ميتوان نتيجه گرفت كه ولي فقيه هيچ دخالتي در محدودة قانون گذاري و يا جعل احكام ديني ندارد و يا نميتواند مصلحتِ خود، آنها را كم يا زياد كند. آنچه در اختيار اوست اجراي قوانين الهي است كه در صورت عدم وجود تزاحم نميتواند هيچ حكمي از احكام الهي را حتي به صورت موقت تعطيل نمايد. امّا اگر اجراي يك قانون يا حكم شرعي منجر به تزاحم آن حكم با احكام ديگر گردد. در اين صورت ولي فقيه ميتواند براساس مصلحتِ نظام اسلامي و نيز براساس جايگاه هر حكم از نظر اهميت، حكم برتر و مهمتر را مقدم بدارد و آن را اجرا كند و حكم مزاحم با آن را بطور موقت و تا زماني كه تزاحم وجود داشته باشد تعطيل نمايد، بديهي است كه پس از رفع تزاحم بلافاصله حكمِ تعطيل شده به اجرا در خواهد آمد. براين اساس اگر ولي فقيه در موارد تزاحم يكي از احكام الهي را تعطيل كرد، اولاً براساس قاعده عقلي تقديم اهم بر مهم است و ثانياً تعطيل حكم به معناي اجرا نشدن آن بطور موقت است و نه تغيير در اصلِ احكام و ثالثاً اين تعطيلي در مقام اجرا نيز به آن معنا نيست كه ولي فقيه به ميل خود احكام را اجرا كند بلكه نوع اجرا نيز بايد توسط راهكارهايي كه حكم عقل و شرع مؤيد آن باشد صورت پذيرد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. حكومت اسلامي و ولايت فقيه،محمد تقي مصباح يزدي , تهران : سازمان تبليغات اسلامي، 1379، صص 83 ـ 73.
2. پرسشها و پاسخها , محمد تقي مصباح يزدي , قم : موسسه آموزشي وپژوهشي امام خميني ره , 1380, ج 1 , ص 63-64 وج2ص 45و46
2. ولايت فقيه،ولايت فقاهت و عدالت , عبد الله جوادي آملي , قم : مركز نشر اسراء، 1378، صص 258 ـ 245.
پي نوشت ها:
[1] . كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ج 1، ص 58، ح 19.
[2] . صحيفه نور، ج 20، ص 170.
[3] . جوادي آملي، عبدالله، ولايت فقيه، قم، مركز نشر اسراء، 1378، ص 251.
[4] . مصباح يزدي، محمدتقي، پرسشها و پاسخها، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1379، ج 1، ص 64.
[5] . حر عاملي، محمد بن حسن، وسايل الشيعه، ج 16، ص 322 ـ 323.
[6] . همان، ج 6، ص 40، باب 9 از ابواب ما تجب فيه الزكات.
[7] . همان، ص 51، باب 17.
[8] . همان، ص 385.
[9] . همان، ص 337.
[10] . همان، ج 13، ص 2.