خانه » همه » مذهبی » آيا پيامبران الهي غير از حضرت موسي كه از خداوند درخواست كرده هارون را جانشين او قرار دهد. و 12 نفر جانشينان حضرت عيسي كه در قرآن هم آمده ساير انبياء حتي حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بدون اذن خداوند كه در قرآن نمود داشته باشد حق تعيين جانشين داشته اند؟ اگر داشته دستور خدا و آدرس قرآني آن را بفرمائيد؟

آيا پيامبران الهي غير از حضرت موسي كه از خداوند درخواست كرده هارون را جانشين او قرار دهد. و 12 نفر جانشينان حضرت عيسي كه در قرآن هم آمده ساير انبياء حتي حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بدون اذن خداوند كه در قرآن نمود داشته باشد حق تعيين جانشين داشته اند؟ اگر داشته دستور خدا و آدرس قرآني آن را بفرمائيد؟

مسئله جانشيني پيامبران از جمله مواردي است كه اگر به عنوان هدايت گر و امامت در جامعه ديني مطرح باشد بايد توسط خداوند متعال منصوب شود و جز خداوند فرد ديگري حقّ چنين انتصابي را ندارد.
خداوند متعال در قرآن، خطاب به حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ در مورد قرار دادن اماماني از خاندان وي چنين مي فرمايد: «و إذا ابتلي ابراهيم ربّه بكلمات فأتّمهنّ قال إنّي جاعلك للنّاس اماما قال و من ذريّتي قال لا ينال عهدي الظالمين».[1]هنگامي كه خداوند ابراهيم را با وسايل گوناگوني آزمود و او به خوبي از عهده اين آزمايش ها برآمد خداوند به او فرمود: من تو را امام و پيشواي مردم قرار دادم. ابراهيم عرض كرد (از دودمان من نيز اماماني خواهد بود؟) خداوند فرمود پيمان من به ستمكاران نمي رسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند شايسته اين مقامند).
با تحليل اين آيه به اين مطلب خواهيم رسيد كه انتصاب امام و رهبري جامعه ديني همواره از مواردي است كه كسي جز خداوند حقّ گزينش آن را ندارد.
خود پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نيز در مورد انتخاب جانشيني و وصي بعد از خود چنين مي فرمايد: «اي علي، تو وصي مني كه به فرمان پروردگارم به تو وصيت كردم و جانشين مني كه تو را به فرمان پروردگارم جانشين خود كردم».[2]بنابراين خود پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نيز معترف به انتصاب حضرت علي ـ عليه السلام ـ به عنوان جانشيني خود، از طرف خداوند متعال مي شود.
ولي اگر امر جانشيني به عنوان يك نماينده و مأموريتي تحت عنوان فرماندهي لشكر و يا گروهي باشد در اكثر اوقات نيازي به تعيين آن از طرف خداوند متعال نمي باشد. همان گونه كه ايشان «اسامه جوان» را براي فرماندهي لشکرش براي جلوگيري از تحرّكات امپراطوي روم تعيين نمودند.
يا در مواقع مختلف افرادي را به عنوان نماينده در برخي از شهرها براي رسيدگي به امور ديني و حكومتي مشخص فرمودند.
بنابراين اگر مقصود از جانشيني به صورت مقطعي و براي رسيدگي به برخي از امور با نظارت خود ايشان باشد ديگر نيازي به تعيين چنين افرادي از طرف خداوند نيست ولي اگر امر جانشيني و امامت بعد از خود باشد در اين صورت بايد طبق آيه فوق فرد لايق از طرف خداوند مشخص و انتصاب گردد و توسط پيامبر معرفي گردد.
با مراجعه به قرآن به آياتي بر خواهيم خورد كه در آن ها خداوند متعال جانشين پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را به صورت دلالت تضمني و با بيان صفات و شئوني كه فرد لايق دارد، مشخص فرموده و پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را مأمور به ابلاغ آن فرموده است. مانند:
1. آيه تبليغ.
«يا أيها الرسول بلغ ما انزل إليك من ربّك و إن لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس».[3]اي رسول آن چه را از سوي پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن و اگر چنين نكني، رسالت الهي را نرسانده اي ـ نترس، خداوند تو را از شر مردم ـ و كساني كه تحمل شنيدن اين پيام مهم را ندارند ـ حفظ مي كند.
همه مفسران شيعه با تكيه بر روايات اهل بيت ـ عليهم السلام ـ و نيز برخي از مفسران اهل سنت گفته اند كه اين آيه درباره علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ و مسأله غدير خم است.[4]و همچنين به آياتي مثل: «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الأمر منكم[5] و آيه اكمال دين[6] و آيه اطعام[7] و مودّت[8] و تطهير[9] اشاره كرد.
 بنابراين اگر امر جانشيني به عنوان امامت بعد از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ باشد بايد توسط خداوند متعال منصوب شود و هيچ پيامبري چنين اذني را ندارد كه بدون انتصاب و تعيين خداوند كسي را به امامت و رهبري جامعه ديني معرفي كند ولي اگر به عنوان نماينده خاص و موقت باشد، اين امر مستلزم اذن ويا دستور مستقيم خداوند در اكثر اوقات نمي باشد.
و همچنين در قرآن آياتي متعددي وجود دارد كه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مأمور به معرفي حضرت اميرالمومنين علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ به عنوان امام و جانشين بعد از خود از طرف خداوند شده است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ آيات ولايت در قرآن، آيت الله مكارم شيرازي.
2ـ تفسيرالميزان،علامه طباطبائي،ذيل تفسيرآيه67سوره مائده انتشارات جوان.
3ـ تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازي و همكاران، ذيل تفسير آيه 67 سوره مائده.
 
پي نوشت ها:
[1]. بقره / 124، ترجمه مكارم شيرازي.
[2]. كتاب من لا يحضره الفقيه، حديث شماره 545، ص179.
[3]. مائده / 67.
[4]. رجوع شود به كتب شواهد التنزيل، حاكم حسكاني، ج1، ص249، انتشارات احياء الثقافه الاسلاميه؛ الدرالمنثور، جلال الدين سيوطي، ج2، ص298، انتشارات دارالمعرفه؛ اسباب النزول الآيات، الواحدي نيشابوري، ص135، ا نتشارات الحلبي و شركاه و عدّه ديگري از بزرگان و مفسران برجسته اهل تسنن.
[5]. نساء / 59.
[6]. مائده / 3.
[7]. انسان / 8.
[8]. شوري / 23.
[9]. احزاب / 33.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد