سوره يوسف/ آيه 18: («وَ جَاءُو عَلى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سوَّلَت لَكُمْ أَنفُسكُمْ أَمْراً فَصبرٌ جَمِيلٌ وَ اللَّهُ الْمُستَعَانُ عَلى مَا تَصِفُونَ»)
شكيبائى در برابر حوادث سخت و طوفان هاى سنگين نشانه شخصيت و وسعت روح آدمى است، آن چنان وسعتى كه حوادث بزرگ را در خود جاى مى دهد و لرزان نمى گردد. يك نسيم ملايم مى تواند آب استخر كوچكى را به حركت در آورد، اما اقيانوس هاى بزرگ همچون اقيانوس آرام، بزرگ ترين طوفان ها را هم در خود مى پذيرند و آرامش آنها بر هم نمى خورد.
گاه انسان ظاهرا شكيبائى مى كند ولى چهره اين شكيبائى را با گفتن سخنان زننده كه نشانه ناسپاسى و عدم تحمل حادثه است زشت و بد نما مى سازد. اما افراد باايمان و قوى الاراده و پرظرفيت كسانى هستند كه در اين گونه حوادث هرگز پيمانه صبرشان لبريز نمى گردد و سخنى كه نشان دهنده ناسپاسى و كفران و بى تابى و جزع باشد بر زبان جارى نمى سازند، صبر آنها، «صبر زيبا» و «صبر جميل» است.
اكنون اين سؤال پيش مى آيد كه در آيات ديگر اين سوره مى خوانيم يعقوب آنقدر گريه كرد و غصه خورد كه چشمانش را از دست داد، آيا اين منافات با صبر جميل ندارد؟! پاسخ اين سؤال يك جمله است و آن اينكه:
قلب مردان خدا كانون عواطف است. جاى تعجب نيست كه در فراق فرزند، اشك هايشان همچون سيلاب جارى شود. اين يك امر عاطفى است، مهم آن است كه كنترل خويشتن را از دست ندهند؛ يعنى سخن و حركتى بر خلاف رضاى خدا نگويند و نكنند.
از احاديث اسلامى استفاده مى شود كه اتفاقا همين ايراد را به هنگامى كه پيامبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم)بر مرگ فرزندش ابراهيم اشك مى ريخت به او كردند كه شما ما را از گريه كردن نهى كردى اما خود شما اشك مى ريزيد؟ پيامبر در جواب فرمود: چشم مى گريد و قلب اندوهناك مي شود ولى چيزى كه خدا را به خشم آورد نمى گويم؛ «تدمع العين و يحزن القلب و لا نقول ما يسخط الرب». و در جاى ديگر مى خوانيم فرمود: «ليس هذا بكاء، ان هذا رحمة» (اين گريه (بى تابى ) نيست، اين رحمت (گريه عاطفى) است).
اشاره به اينكه در سينه انسان قلب است نه سنگ و طبيعى است كه در برابر مسائل عاطفى واكنش نشان مى دهد و ساده ترين واكنش آن جريان اشك از چشم است. اين عيب نيست ، بلكه حسن است؛ عيب آنست كه انسان سخني بگويد كه خدا را به غضب آورد.
منبع:
تفسير نمونه ج9ص351و352