آيت اللّه شيخ محمدرضا طبسي (ره)
آيت اللّه شيخ محمدرضا طبسي (ره)
مقدمات و بخشي از مرحله سطح را نزد اساتيد معروف حوزه مشهد آموخت: ادبيات عرب را نزد اديب نيشابوري، اصول را نزد شيخ كاظم دامغاني، قوانين را نزد ميرزا محمدحسين شهرستاني و شرح لمعه را نزد سيد محمدباقر مدرس. اما حوزه مشهد نميتوانست عطش او را براي فراگيري علوم مختلف اسلامي فرو نشاند. از اينرو به حوزه قم هجرت كرد. در آغاز به تكميل مرحله سطح پرداخت: مكاسب شيخ انصاري و كفاية الاصول آخوند خراساني را نزد عالم فرهيخته، آيت حق، سيد علي يثربي كاشاني، رسائل شيخ انصاري را نزد آيتاللّه العظمي مرحوم سيد محمدتقي خوانساري و رياض المسائل را نزد جمالالسالكين، عارف و فقيه نامور آيتاللّه ميرزا جوادآقا ملكي تبريزي فرا گرفت. سپس به درس خارج فقه و گاه با عزمي استوار از حريم پدر ولايت، مدافع موّحد خاتم پيامبران صلياللهعليهوآله يعني حضرت ابوطالب دفاع ميكرد اصول راه يافت. در اين مرحله هفت سال از محضر حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي، مؤسس حوزه علميه قم، بهره گرفت. فلسفه و علوم عقلي را از محضر فيلسوفان فرزانه ميرزا علياكبر يزدي و سيد ابوالحسن رفيعي قزويني و فصوص الحكم محييالدين عربي را نزد عارف و عالم بلند آوازه حضرت آيتاللّه العظمي محمدعلي شاهآبادي فرا گرفت. وي در مدت اقامت خود در قم همواره ملازم استاد و مراد و محبوب خود ميرزا جوادآقا ملكي تبريزي ـ قدسسره القدوسي ـ بود و از آن استاد الهي اخلاق و سير و سلوك ميآموخت.
محقق جوان ما در حالي كه مجتهدي توانا بود و به دريافت چندين اجازه اجتهاد نائل آمده بود، باز هم از طلب علوم باز نايستاد و پس از چند سال براي تعظيم و تكريم هر چه بيشتر امام و ناكام گذاشتن دشمنان اسلام، تا چهل كيلومتري نجف اشرف به استقبال امام شتافت و با آگاهي و بصيرت ميگفت ـ و بر اين گفته پاي ميفشرد ـ كه بايد از زحمات اين مرد (يعني امام خميني) تقدير به عمل آورد.
اقامت در قم به نجف اشرف مهاجرت كرد. در حوزه نجف در دروس فقه و اصول اعلام و بزرگاني چون ميرزا محمدحسين ناييني، آقاضياءالدين عراقي، شيخ محمدحسين اصفهاني معروف به كمپاني، ميرزا علي ايرواني و سيد ابوالحسن اصفهاني شركت جست و بهرهها گرفت. او از اصحاب مورد اعتماد و از اعضاي دفتر استفتاءات آيتاللّه العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني ـ مرجع مقتدر و مورد توجه خاص امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ بود و حدود پانزده سال از محضر پر فيض او استفاده نمود. وي در همين زمان از مباحث كلامي و تفسيري عالم عامل و محقق مشهور آيتاللّه شيخ محمدجواد بلاغي نيز بهرهها گرفت و ذخيرهها اندوخت.
استاد طبسي در تمام اين مراحل به عنوان عالمي جدي و پركار و خستگيناپذير مطرح بود و همگان به او به ديده عظمت مينگريستند.
محقق بزرگوار ما به تواضع، سعهصدر، خلق نيك، علوّ همت، بلندي انديشه، ورع، تقوا، عفت و حياء آراسته بود، چنانكه سيماي ظاهري او نيز سيماي علم، وقار، زيبا و پرجاذبه بود. او به بزرگان تعظيم ميكرد و با خردسالان با مهر و عطوفت برخورد مينمود. همواره در سلام بر ديگران اعم از صغير و كبير، وضيع و شريف سبقت ميگرفت. سادهزيستي و بياعتنايي به زخارف دنيا شيوه او بود. او تا پايان عمر در خانهاي قديمي و محقر زيست و از دنيا جز به قدر ضرورت برنگرفت و قناعت را همواره پيشه خود ساخت.
طبسي از ديدگاه علما و بزرگان
تعداد زيادي از مراجع و شخصيتهاي بزرگ معاصر محقق طبسي در باره مقام شامخ علمي و عملي او سخن گفتهاند، كه در اين مقال، فقط سخن تني چند از آنان را ميآوريم:
1ـ مرحوم محقق ناييني:
«جناب عالم عامل، فاضل كامل، تكيهگاه عالمان تقواپيشه و فضلا، ثقةالاسلام حاج شيخ محمدرضا طبسي ـ كه همواره خدا او را تأييد كند ـ از جمله كساني است كه تمام توان خود را در طلب علم و عمل به كار گرفته تا به درجه والاي اجتهاد نائل آمده و به صلاح و رشاد قرين گرديده است. او ميتواند به احكامي كه به شيوه متداول ميان مجتهدان بزرگ استنباط ميكند، عمل كند.»
(ماه صفر سال 1349ق)
2ـ آقاضياء عراقي:
«عالم عامل و فاضل كامل، تكيهگاه و پشتيبان فقهاي راشدين و عماد فضلا و مجتهدين، شيخ بزرگوار و پاكسرشت، ركن مورد اعتماد، غوّاص درياي دانش، و محور تقوا و حلم، افتخار اعلام، شخصيت مورد وثوق و سربلند و ستوده همگان، كنز عرفان، و نحرير زمان، دانشور راه يافته (به قله كمال)، شيخ محمدرضا طبسي كه از وطن خود به نجف مهاجرت كرد و با جديت و كوشش فراوان در محضر بزرگان و بهرهگيري از عنصر زمان چنان كوشيد كه به مقصود نائل آمد و مجتهدي عادل گرديد، پس او را سزد كه به آنچه استنباط كند، عمل نمايد و در مسائلي كه اجتهاد كند، تقليد بر او حرام است، و او از همان اختياراتي برخوردار است كه مجتهدان در زمان غيبت امام عصر(عج) از آن برخوردارند، و او را به تقواي الهي توصيه ميكنم كه بهترين زاد راه آدمي است.»
(سال 1349ق)
3ـ آيتاللّه العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني:
«… جناب عالم عامل، و فاضل كامل، صاحب انديشه قويم، و سليقه مستقيم، صفّي زكيّ [= دوست صميمي و برگزيده و نيكوكار]، مورد اطمينان، ثقةالاسلام شيخ محمدرضا طبسي ـ دامت تأييداته ـ از كساني است كه عمر خود را در تحصيل علوم شرعي، و تنقيح مباني نظري آن صرف كرده و در محضر جمعي از بزرگان و بر اين حقير، مدت زيادي حضور يافته و در علوم ديني به فحص و بحث و افاده و استفاده و تحقيق و تدقيق، و جدّ و جهد پرداخته تا آنكه از عالمان برجسته گرديده، از آنان كه مشاراليه با لبنان [= آنكه همگان او را با انگشتان به يكديگر نشان ميدهند و زبانزد خاص و عام است [گرديده است؛ پس او را سزد كه به احكامي كه به روش متداول ميان اعلام استنباط ميكند، عمل كند، و به او اجازه دادم كه آنچه را روايت آن از طريق من به صحت پيوسته است روايت كند …»(سال 1348ق)
4ـ آيتاللّه العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري، بنيانگذار حوزه علميه قم:
«[آيتاللّه طبسي] مدتي طولاني در درس من حاضر شده و با جديت و كوشش فراوان به تنقيح مسائل شرعي از مباني نظري آن به آنسان كه در ميان عالمان عامل متداول است، پرداخته است، پس خداي را بر اين نعمت عظمي و عطيّه كبري [= نعمت و بخشش بزرگ] شكر كند و سپاس گويد …» 5 ـ فرزانه فرهيخته و كتابشناس بزرگ، صاحب كتاب گرانسنگ الذريعة، مرحوم شيخ آقابزرگ تهراني:
«چون در روز مبعث خاتم پيامبران صلياللهعليهوآله از سامراء به نجف اشرف براي زيارت سرور اوصياء، اميرالمؤمنين عليهالسلام شرفياب گشتم، از حسن اتفاق برخورد كردم به دانشور مورد اعتماد بزرگان، و دستپرورده مجتهدان بزرگوار، عالم عامل و فاضل كامل، داراي مزاياي ارجمند، و آثار زيبا و ارزشمند، محقق مدقق، صاحب تأليفات ممتّع، و آثار كمنظير، فخر شيعه و مايه قوام شريعت، علامه پارساي تقواپيشه، مولانا حاج شيخ محمدرضا مشهور به مروّج طبسي قمي ـ كه خداي امثال وي را فراوان كند و شريعت محمدي را به وجود او تأييد نمايد …»
(سال 1351ق)
6ـ صاحب دائرةالمعارف عظيم اعيان الشيعه، مرحوم آيتاللّه سيد محسن جبل عاملي
در ضمن اجازهاي از علامه طبسي اينگونه تعبير ميكند:
«… برادر الهي، عالم عامل، فاضل كامل، زبدة العلماء و عمدة الفضلاء، مولانا الشيخ محمدرضا مشهور به مروّج طبسي …»
(سال 1352ق)
ايشان پس از ورود امام به نجف اشرف و تشكيل نماز جماعت ايشان در مسجد شيخ انصاري ـ قدس سره ـ، به منظور تأييد و تجليل و تثبيت موقعيت امام، نماز جماعت خود را در حرم مطهر اميرمؤمنان عليهالسلام تعطيل كرد و در نماز جماعت امام شركت مينمود.
7ـ آيتاللّه العظمي محمدباقر بيرجندي خراساني، صاحب كتاب الاحمر كه عالمي بسيار دقيق و محدثي خبير بوده است
در ضمن اجازهاي كه به محقق طبسي داده است از او اينگونه تعبير كرده است:
«جناب مؤيِّد يگانه، عالم كامل فرزانه، پيشتاز فضلاي متبحّر، و زبده عالمان مكرّم محترم، فخر اعلام و مروّج احكام، شيخ جليل نبيل [= استاد بزرگ شريف]…»
(سال 1349ق)
8 ـ حكيم متألّه و عارف بيبديل، آيتاللّه العظمي محمدعلي شاهآبادي:
«و از جمله كساني كه در خلوت و جلْوت، و در شب و روز به كشف حقايق و دقايق دانش دين پرداخته و مسايل ديني را بر بنيادهاي آن استوار ساخته و حلال و حرام دين را از آن استنباط كرده تا آنكه مدال افتخار «انتم افقه الناس اذا عرفتم معاني كلامنا» آنكه در راه صدق و صفا سلوك كرده و مراتب قرب و كمال را درنورديده و به آسمان دانش و تقوا عروج كرده، همنام مولاي ما و اميد ما حضرت رضا (عليه آلاف التحية و الثناء)، حاج شيخ محمدرضا طبسي است …»
آثار و كتب محقق طبسي
مرحوم آيتاللّه طبسي از جمله دانشمنداني بود كه در سنگر دين با حربه قلم، دلسوزانه به دفاع از دين ميپرداخت. حاصل اين مرزباني، سي و پنج كتاب و رساله است كه به بعضي از آنها اشاره ميكنيم:
*1ـ گاه با عزمي استوار از حريم پدر ولايت، مدافع موّحد خاتم پيامبران صلياللهعليهوآله يعني حضرت ابوطالب دفاع ميكرد و در اثري ماندگار و ممتّع به معرفي آن يگانه مدافع رسول اكرم صلياللهعليهوآله در سختترين شرايط، ميپرداخت و پردههاي ابهام را كه از سوي دشمنان فرزندش علي عليهالسلام پديده آمده است، كنار ميزد و به اين هم بسنده نميكرد و هر ساله در روز رحلت غمبار جناب ابوطالب به سوگ مينشست و مجلس ذكر مصيبت ترتيب ميداد. كتاب «منيةالراغب في ايمان ابيطالب» كه تحت عنوان «ابوطالب يگانه مدافع اسلام» ترجمه شده است.
*2ـ گاه مشعل هدايت به دست ميگرفت و به بيرون راندن ديوسيرتان و انديشههاي ناباب آنها از حوزه دين همت ميگماشت:
الف) مصباح الهدي في الرّد علي القاديانية
ب) قادياني چه ميگويد؟
ج) الصوفية المبتدعة
*3ـ گاه به تشييد پايههاي دين ميپرداخت و اصول عقايد را مينگاشت:
1ـالاعتقادات
2ـ دروس فيالعقيدة و العقائد
3ـ تبصرة المتعلمين في عقائد المؤمنين
4ـ عقد الفرائد في اصول العقائد
5ـ القول الفصيح في اصول الدين الصحيح
6ـ الشيعة و الرجعة
7ـ اثبات الرجعة
8ـ الامام الغائب
9ـ ذخيرة العباد في ما يتعلق بالمعاد
و …
*4ـ گاه در محضر بزرگان زانوي تلّمذ به زمين ميزد و از خرمن دانش آنها خوشههاي فقه و اصول ميچيد:
1ـ تقريرات بحث آيتاللّه العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني
2ـ تقريرات بحث آيتاللّه العظمي شيخ محمدحسين ناييني
3ـ تقريرات بحث آيتاللّه العظمي شيخ ضياءالدين عراقي
*5ـ گاه خود دامن همت به كمر ميزد و براي افزايش بصيرت دانشجويان و متعلمان يا براي راهنمايي بندگان خداي سبحان، قلم ميزد:
1ـ ذخيرة الصالحين في شرح تبصرة المتعلمين (دوره فقه استدلالي)
2ـ رسالة في الحج
3ـ رسالة في المعاطاة
4ـ مباحث في علم الأصول
5ـ طريق النجاة (رساله عمليه ايشان)
*6ـ گاه به قرآن روي ميآورد و به تفسير آن ميپرداخت:
1ـ جامع البيان في تفسير القرآن
2ـ تفسير سوره عمّ
*7ـ و در پايان به سوي مشعل هدايت و سفينه نجات روي آورد:
1ـ مقتل الامام الحسين عليهالسلام
2ـ النهضة الحسينية و الدعوة الالهية
در ضمن تلگرامي كه حاكي از قوّت ايمان و فراستي مؤمنانه است خطاب به عَلَم نخستوزير وقت رژيم ستمشاهي مينويسد: «كاري نكن كه عَلَم بر تو سرنگون گردد.»
همراه با امام، همگام با انقلاب
1ـ يكي از اهداف شوم رژيم مستبد شاهنشاهي از تبعيد امام خميني ـ قدس سره ـ از تركيه به نجف اشرف به خيال خام او كوچك كردن امام و محو كردن شخصيت ايشان در پرتو شخصيتهاي بزرگ علمي حوزه نجف بود. محقق طبسي از جمله كساني بود كه براي تعظيم و تكريم هر چه بيشتر امام و ناكام گذاشتن دشمنان اسلام، تا چهل كيلومتري نجف اشرف به استقبال امام شتافت و با آگاهي و بصيرت ميگفت ـ و بر اين گفته پاي ميفشرد ـ كه بايد از زحمات اين مرد (يعني امام خميني) تقدير به عمل آورد.
2ـ در همان راستا حركت زيباي ديگري را از محقق طبسي شاهد هستيم. ايشان پس از ورود امام به نجف اشرف و تشكيل نماز جماعت ايشان در مسجد شيخ انصاري ـ قدس سره ـ، به منظور تأييد و تجليل و تثبيت موقعيت امام، نماز جماعت خود را در حرم مطهر اميرمؤمنان عليهالسلام تعطيل كرد و در نماز جماعت امام شركت مينمود.
3ـ همچنين ايشان از جمله عالمان آگاه و بزرگواري بود كه براي خنثي كردن حركت كور دشمنان اسلام، در تأييد و حمايت از امام خميني اعلاميه صادر كردند و تلگرام فرستادند.
4ـ اين رجل الهي و شيربيشه علم و تقوا و كياست در دفاع از اسلام و امام در
ضمن تلگرامي كه حاكي از قوّت ايمان و فراستي مؤمنانه است خطاب به عَلَم نخستوزير وقت رژيم ستمشاهي مينويسد: «كاري نكن كه عَلَم بر تو سرنگون گردد.»
5ـ ايشان حمايت از امام خميني(قدس سره) را حمايت از امام زمان عليهالسلام ميدانستند.
6ـ در جريان دفاع مقدس، ديگران را به شركت فعال در جبهه تشويق ميكرد و همواره آرزو ميكرد كه اي كاش پيري و ضغف قوا مانع ايشان از رفتن به جبهه نبود و ميتوانست دوشادوش رزمندگان اسلام از حريم كشور امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ دفاع كند.
7ـ ايشان به اين اكتفا نكرد و فرزند رشيدش آقا محمدصادق را در جريان دفاع مقدس تقديم انقلاب كرد و افتخار پدر شهيد بودن را نيز به دست آورد.
عروج به سوي معبود
مرحوم آيتاللّه طبسي پس از سالها رنج و زحمت طاقتفرسا در راه اعتلاي دين، رو به افول نهاد. در سال 1399 هـ .ق به بيماري جانكاهي كه از كثرت اشتغال به تأليف و اهتمام در امر دين پديد آمده بود مبتلا گرديد و سرانجام در بيست و پنجم ماه ربيعالاول سال 1405 نداي حق را لبيك گفت و رخ در نقاب خاك كشيد. پيكر پاك و مطهر اين عالم ربّاني در جوار حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام در حجره 38 صحن بزرگ به خاك سپرده شد.
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372
/ن