در روایت است امام باقرعلیه السلام به جابر بن یزید فرمود: گویا گمان مى کنى که خداوند فقط این عالم را آفرید و بس. و گمان مى برى که خداوند بشرى غیر از شما نیافریده است؟ آرى به خدا قسم خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفرید و تو در آخر این عالم ها و آدم ها هستى.(1)
برخى از اندیشمندان اسلامى بر اساس این روایات معتقدند که »آدم علیه السلام« نخستین انسانى نبوده که گام بر روى کره خاکى نهاده است، بلکه قبل از او انسان نماها یا انسان هاى دیگرى بوده اند که به دلایل نامعلومى نسلشان منقرض گشته است.(2)
اما در خصوص خلقت آدم دیدگاه هاى گوناگونى مطرح شده است از جمله:
1. پیش از حضرت آدم، هیچ موجودى از آدم یا شبیه آدم وجود نداشته و حضرت آدم به طور مستقل خلق شده است.
2. پیش از حضرت آدم، بشرى وجود داشته ولى تکامل نایافته بود و به هر دلیل نسل او از میان رفته و منقرض شده است و حضرت آدم بدون ارتباط نسلى با پیشینیان آفریده شده است.
3. پیش از حضرت آدم، آدم هایى وجود داشته که تکامل نایافته بوده و از میان نرفتند بلکه در بستر تکامل خود به مرحله انسانیت رسیده و حضرت آدم نخستین انسان و نخستین پیامبر از نسل همه آنها بوده و به طور مستقل خلق نشده است.(3)
از ظاهر آیات قرآنى به دست مى آید که سرسلسله افراد انسانى موجود شخصى به نام حضرت آدم علیه السلام و همسرش حوا بوده است و افراد نسل آن دو بر اثر نطفه هایى که در رحم مادرانشان انعقاد پیدا مى کند، ایجاد مى شوند اما این که خود آدم چگونه پیدا شده از جمع آیات به این نتیجه مى رسیم که حضرت آدم علیه السلام بدون پدر و مادر از عناصر خاکى و با روحى الهى ایجاد شده است.
بنابراین اگر هم شواهدى دال بر وجود موجوداتى شبیه انسان در زمان هاى بسیار دور پیدا شده است منافاتى با این که انسان هاى فعلى از نسل آدم و حوا باشند و آدم و حوا از نسل انسان ها (یا شبه انسان هاى) گذشته نباشد. در علم امروز هم هرگز اثبات نشده که انسان موجودى از نسل شبه انسان هاى نئاندرتال یا کرومانیون مى باشد.
در این رابطه، ادله متفاوتى وجود دارد. برخى از روایات دلالت بر وجود انسان ها یا انسان نماهایى پیش از خلقت حضرت آدم دارد؛ البته بنابرنظر این گروه آنچه از آیات و روایات بدست می آید این است که انسان هاى موجود همه از ذریه حضرت آدم(ع) مى باشند.
برخی دیگر از صاحب نظران از آیه 30 سوره بقره دلیلی بر وجود آدم هایی قبل از حضرت آدم(ع) استفاده کرده اند البته با این ویژگی که آن انسان ها شایستگی مقام خلافت الهی را نداشته اند به همین جهت جنبه فساد و خونریزی آنان بیشتر نمایان بود. و فرشتگان بخاطر همان سابقه ذهنی اعتراض کردند اما خداوند با اشاره به مقام خلافت الهی آدم ابوالبشر و انسان های کامل از این نسل، فرشتگان را متوجه اشتباه آنان کرد. که این نوع از آدم ها تفاوت اساسی با موجودات زمینی گذشته دارند. از این رو اگر چه احتمال انقراض آدم هایی بدون استعداد مقام خلافت الهی وجود دارد اما نظریه اول که اعتراض فرشتگان مربوط به موجودات زمینی بوده قابل توجه است. به ویژه در این آیه شریفه نخست سخن از آدم به میان نیامده تنها سخن از آفرینش موجودی در روی زمین مطرح شده که فرشتگان تنها به این جنبه آن توجه داشتند و به مقام خلافت او ناآگاه بودند.
برای توضیح بیشتر توجه شما را به متن زیر جلب می کنیم:
مرحوم علامه طباطبایى(ره) در ذیل آیه 1 سوره نساء مى فرماید: «از ظاهر سیاق برمى آید که مراد از «نفس واحده»، آدم و مراد از «زوجها» حوا است که پدر و مادر نسل انسانند و ما نیز از آن نسل هستیم و به طورى که از ظاهر قرآن کریم برمى آید، همه افراد نوع انسان به این دو تن منتهى مى شوند. از آیه شریفه برمى آید که نسل موجود از انسان، تنها به آدم و همسرش منتهى مى شود و جز این دو نفر، هیچ کس دیگرى در انتشار این نسل دخالت نداشته است».
در تاریخ یهود آمده است که عمر نوع بشر از روزى که در زمین خلق شده تاکنون، بیش از حدود هفت هزار سال نیست که اعتبار عقلى هم با این تاریخ مساعد است؛ پس اعتبار عقلى هم همان را مى گوید که تاریخ گفته است. لیکن دانشمندان طبقات الارض و به اصطلاح«ژئولوژى» معتقدند که عمر نوع بشر بیش از میلیون ها سال است و بر این گفتار خود، از فسیل آثارى از انسان ها و نیز ادله اى از اسکلت سنگ شده خود انسان هاى قدیمى آورده اند، که عمر هر یک از آنها معیارهاى علمى خودشان بیش از پانصد هزار سال است.
این اعتقاد ایشان است؛ اما ادله اى که آورده اند قانع کننده نیست. دلیلى نیست که بتواند اثبات کند این فسیل ها، بدن سنگ شده اجداد همین انسان هاى امروزى است و دلیلى نیست که بتواند این احتمال را رد کند که این اسکلت هاى سنگ شده مربوط به یکى از ادوارى است که انسان هایى در زمین زندگى مى کرده اند، چون ممکن است چنین بوده باشد و دوره ما انسان ها متصل به دوره فسیل هاى نامبرده نباشد، بلکه انسان هایى قبل از آفرینش آدم ابوالبشر در زمین زندگى مى کرده اند و سپس منقرض شده باشند و این پیدایش انسانها و انقراضشان تکرار شده باشد تا پس از چند دوره، نوبت به نسل حاضر رسیده باشد. قرآن کریم به طور آشکار، کیفیت پیدایش انسان در زمین را بیان نکرده که آیا ظهور این نوع موجود (انسان) در زمین، منحصر در همین دوره فصلى است که ما در آن قرار داریم و یا دوره هاى متعددى داشته و دوره ماانسان هاى فعلى آخرین ادوار آن است؟
از این آیه برمى آید، قبل از آفرینش بنى نوع آدم، دوره دیگرى بر زندگی بشر یا انسان نماهایی در روی زمین گذشته است. در بعضى از روایات وارده از ائمه(ع) مطالبى آمده که سابقه ادوار بسیارى از بشر را قبل از دوره حاضر اثبات مى کند.
در کتاب توحید، ج 1، ص 277 از امام صادق(ع) روایتى آورده که در ضمن آن به راوى فرموده: شاید شما گمان مى کنید که خداى عز و جل غیر از شما هیچ بشر دیگرى را نیافریده است. نه، چنین نیست؛ بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آنها هستید.
مرحوم صدوق در کتاب خصال، ج 2، ص 652، ح 54 از امام باقر(ع) روایت کرده که فرمود: خداى عز و جل از روزى که زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض کرده است) که هیچ یک از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده اند و خداى تعالى همه آنها را ازپوسته روى زمین آفرید و نسلى را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و براى هر یک، عالمى بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه اش را از او منشعب ساخت…، (ترجمه تفسیرالمیزان، ج 4، ص 221 -231).
——————————-
پی نوشت ها:
1) خصال، ج 2، ص 450 و نیز بحارالانوار، ج 63، ص 82 – 83.
2) منشور جاوید، جعفر سبحانى، ج 4، ص 94؛ قاموس قرآن، سیدعلى اکبر قریشى، ج 1، و 2، صص 49 – 50.
3) نگا:
الف. بازخوانى قصد خلقت انسان، حسن یوسفى اشکورى؛
ب. آفرینش و انسان، علامه محمد تقى جعفرى؛
پ. معارف قرآن، ج 1 – 3، علامه محمد تقى مصباح یزدى؛
ت. مبانى انسان شناسى در قرآن، عبدالله نصرى؛
ث. قرآن، طبیعت و تکامل، مهدى بازرگان؛
ج. خلقت انسان، یدالله سحابى؛
ح. داروینیسم یا تکامل انواع، جعفر سبحانى؛
خ. تکامل در قرآن، على مشکینى؛
د. موضع علم و دین در خلقت انسان، احد فرامرز قراملکى.