به نظر میرسد بین این دو دسته از آیات تنافی واقعی وجود ندارد؛ و تنافی ظاهری را میتوان بر طرف کرد؛ زیرا منظور از حبط اعمال که در برخی از آیات قرآن مطرح شده، این است که در آخرت این اعمال هر چند به چشم میآیند اما خنثی و بیاثر هستند. به بیان دیگر؛ مقصود از حبط اعمال از بین رفتن آثار اخروی آن اعمال است؛ و مراد از وجود ترازو در آخرت و سنجش اعمال، ظهور و آشکارشدن آثار اخروی اعمال برای شخص است. به بیان روشنتر؛ عالم آخرت عالم ظهور و آشکار شدن باطن اعمال است. در نتیجه در آخرت آنچه از اعمال که با حفظ عنوان خیر باقی مانده است نشان داده میشود؛ و اعمال خیری که به واسطه حبط عنوان خیریت آنها از بین رفته تحت عنوان خیر نشان داده نمیشود؛ چنانکه این مسئله در جانب شر نیز صادق است؛ زیرا مقابل احباط، تکفیر هم وجود دارد؛ یعنی آنچه از شر با حفظ عنوان شر میماند نشان داده میشود. بنابراین، در قیامت، هر چند که انسانها تمام اعمال خود را از نیک و بد میبینند، اما آنچه در میزان نهایی میآید، اعمال نیک و بد بعد از احباط و تکفیر است.
بهعلاوه؛ ممکن است در آخرت جریان همه حوادث به صورت رشتهای و سلسلهای نشان داده شوند؛ یعنی مثلاً ابتدا کار خیری که شخص انجام داده است، نشان داده میشود؛ سپس کار شری که بعد از آن انجام داده و منجر به ازبین رفتن کار خیر اول شده نمایان میشود و … همچنین در جانب شر، وضعیت فعل شر پس از انجام فعل خیر و همه تغییر و تحولات نشان داده میشوند و در نهایت بررسی میشوند و در ترازو قرار میگیرند. بنابراین، تعارضی بین حبط و تکفیر اعمال و از بین رفتن آثار آخروی عمل خیر و شر و بین برقراری ترازو و محاسبه شدن کوچکترین خیرها و شرها در آخرت وجود ندارد.[1]
بهعلاوه؛ ممکن است در آخرت جریان همه حوادث به صورت رشتهای و سلسلهای نشان داده شوند؛ یعنی مثلاً ابتدا کار خیری که شخص انجام داده است، نشان داده میشود؛ سپس کار شری که بعد از آن انجام داده و منجر به ازبین رفتن کار خیر اول شده نمایان میشود و … همچنین در جانب شر، وضعیت فعل شر پس از انجام فعل خیر و همه تغییر و تحولات نشان داده میشوند و در نهایت بررسی میشوند و در ترازو قرار میگیرند. بنابراین، تعارضی بین حبط و تکفیر اعمال و از بین رفتن آثار آخروی عمل خیر و شر و بین برقراری ترازو و محاسبه شدن کوچکترین خیرها و شرها در آخرت وجود ندارد.[1]