احتیاج، استقلال، علیت و عدم علیت را نمیتوان از وجدانیات محسوب کرد؛ زیرا وجدانیات قضایایی هستند که بهواسطهی حواس باطنی بهدست میآیند؛[1] و روشن است که این مفاهیم با هیچیک از حواس باطنی بهدست نمیآیند؛ بلکه از مفاهیم ثانی فلسفی هستند که با تأمل در مفاهیم اولی بهدست میآیند.[2]
بنابراین بقیه مطالب که مبتنی بر این فرض بوده را نمیتوان پذیرفت. علاوه بر اینکه هیچ استدلالی بر تلازم آن مطالب وجود ندارد؛ زیرا ممکن است موجودی محتاج باشد و موجود دیگر مستقل و یا موجودی دارای علت باشد و موجود دیگری بینیاز از علت. حال اگر بر فرض احتیاج، استقلال، علیت و عدم علیت وجدانی باشند، چه دلیل میشود که در مورد هر موجودی بتوان گفت که هم احتیاج دارد و هم استقلال، و هم علت دارد و هم ندارد.
بنابراین بقیه مطالب که مبتنی بر این فرض بوده را نمیتوان پذیرفت. علاوه بر اینکه هیچ استدلالی بر تلازم آن مطالب وجود ندارد؛ زیرا ممکن است موجودی محتاج باشد و موجود دیگر مستقل و یا موجودی دارای علت باشد و موجود دیگری بینیاز از علت. حال اگر بر فرض احتیاج، استقلال، علیت و عدم علیت وجدانی باشند، چه دلیل میشود که در مورد هر موجودی بتوان گفت که هم احتیاج دارد و هم استقلال، و هم علت دارد و هم ندارد.