«تبری» به معنای نداشتن روابط سیاسی و دیپلماسی و تبادل همفکری در زمینههای صنعتی و تکنولوژی با کشورهای جهان نیست. تبری یعنی برقرار نکردن روابط دوستانه با دشمنانی که همچنان بر دشمنی خود با ما باقی هستند و در روابط خود جز سلطه و به استعمار کشیدن ما چیزی دیگری را در نظر ندارند، و هیچگاه خیرخواه ما نبوده و نیستند. اینجا است که برقراری روابط دوستانه با چنین کشورهایی باعث رسیدن آنان به اهداف و برنامههای سلطه جویانهشان خواهد شد. از این کشورها باید تبری جست؛ و نباید با آنان مبادلات فکری و فرهنگی برقرار نمود؛ چون مشترکات فکری و فرهنگی ما با آنان بسیار ناچیز است. البته این نوع کشورها در دنیایی کنونی بسیار اندک هستند، ضمن اینکه امروزه دیگر صنعت و تکنولوژی در انحصار کشورهای بزرگ و سلطهگر نیست.
اما کشورها و جوامعی که از لحاظ دینی و فرهنگی با ما تفاوت دارند، ولی در عین حال در روابط دیپلماسی در پی سلطه و ظلم به ما نیستند، اینجا اساساً تبری معنا پیدا نمیکند، روابط ما با آنها بر اساس احترام متقابل است، و در زمینههای اقتصادی، صنعتی، سیاسی و… میتوانیم با آنها رابطه داشته باشیم، و از تجربیاتشان استفاده کنیم. این نوع روابط نه مورد نهی دین و نه عقل است، بلکه مورد تأیید و پسندیده است.
قرآن کریم این مسئله را چنین بیان میکند: «لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ»؛[1] خدا شما را از نیکى کردن و عدالت ورزیدن با آنانکه با شما در دین نجنگیدهاند و از سرزمینتان بیرون نراندهاند، باز نمىدارد. خدا کسانى را که به عدالت رفتار مىکنند دوست دارد.
«إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى إِخْراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»؛[2]جز این نیست که خدا از دوستى ورزیدن با کسانى که با شما در دین جنگیدهاند و از سرزمین خود بیرونتان راندهاند یا در بیرون راندنتان همدستى کردهاند شما را باز دارد. و هر که با آنها دوستى ورزد از ستمکاران خواهد بود.
بنابر این، معیار در روابط دیپلماتیک با کشورهای دنیا، به رسمیت شناختن حقوق یکدیگر و احترام متقابل است. و این در دنیای کنونی در مبادلات تجاری، صنعتی، بازرگانی و… اصل پذیرفته شده است.
اما کشورها و جوامعی که از لحاظ دینی و فرهنگی با ما تفاوت دارند، ولی در عین حال در روابط دیپلماسی در پی سلطه و ظلم به ما نیستند، اینجا اساساً تبری معنا پیدا نمیکند، روابط ما با آنها بر اساس احترام متقابل است، و در زمینههای اقتصادی، صنعتی، سیاسی و… میتوانیم با آنها رابطه داشته باشیم، و از تجربیاتشان استفاده کنیم. این نوع روابط نه مورد نهی دین و نه عقل است، بلکه مورد تأیید و پسندیده است.
قرآن کریم این مسئله را چنین بیان میکند: «لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ»؛[1] خدا شما را از نیکى کردن و عدالت ورزیدن با آنانکه با شما در دین نجنگیدهاند و از سرزمینتان بیرون نراندهاند، باز نمىدارد. خدا کسانى را که به عدالت رفتار مىکنند دوست دارد.
«إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى إِخْراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»؛[2]جز این نیست که خدا از دوستى ورزیدن با کسانى که با شما در دین جنگیدهاند و از سرزمین خود بیرونتان راندهاند یا در بیرون راندنتان همدستى کردهاند شما را باز دارد. و هر که با آنها دوستى ورزد از ستمکاران خواهد بود.
بنابر این، معیار در روابط دیپلماتیک با کشورهای دنیا، به رسمیت شناختن حقوق یکدیگر و احترام متقابل است. و این در دنیای کنونی در مبادلات تجاری، صنعتی، بازرگانی و… اصل پذیرفته شده است.