در روایتی درباره غذا خوردن امام حسین(ع) با فقرا چنین نقل شده است:
مسعدة بن صدقه میگوید: امام حسین(ع) از کنار گروهى از فقرا عبور میکرد که عباى خود را پهن کرده بودند و چند پارهاى نان روى آن ریخته و مشغول خوردن بودند. آنان به امام حسین(ع) گفتند: یا بن رسول اللَّه! بیا [با ما غذا بخور]، امام(ع) نشست و با ایشان مشغول غذا خوردن شد و این آیه را تلاوت کرد: «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ».[1] سپس به فقرا فرمود: «من دعوت شما را پذیرفتم، شما هم دعوت مرا اجابت نمائید!» گفتند: اطاعت میکنیم ای فرزند رسول خدا. آنگاه برخاستند و وارد منزل امام حسین(ع) شدند. آن بزرگوار به رباب فرمود: «آنچه را که ذخیره نمودهاى بیاور!».[2]
در سند این روایت؛ شخصی با نام «مسعدة بن صدقه» وجود دارد که در توثیق او اختلاف نظر وجود دارد؛ مسعدة بن صدقه از راویان و اصحاب امام صادق(ع) است.[3] به هر حال؛ با چشمپوشی از سند روایت، در محتوای روایت اشکالی به نظر نمیآید تا آنرا نپذیریم؛ چرا که سیره و روش ائمه اطهار(ع) کمک به فقرا و جویا شدن از حالات آنها بوده است.
مسعدة بن صدقه میگوید: امام حسین(ع) از کنار گروهى از فقرا عبور میکرد که عباى خود را پهن کرده بودند و چند پارهاى نان روى آن ریخته و مشغول خوردن بودند. آنان به امام حسین(ع) گفتند: یا بن رسول اللَّه! بیا [با ما غذا بخور]، امام(ع) نشست و با ایشان مشغول غذا خوردن شد و این آیه را تلاوت کرد: «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ».[1] سپس به فقرا فرمود: «من دعوت شما را پذیرفتم، شما هم دعوت مرا اجابت نمائید!» گفتند: اطاعت میکنیم ای فرزند رسول خدا. آنگاه برخاستند و وارد منزل امام حسین(ع) شدند. آن بزرگوار به رباب فرمود: «آنچه را که ذخیره نمودهاى بیاور!».[2]
در سند این روایت؛ شخصی با نام «مسعدة بن صدقه» وجود دارد که در توثیق او اختلاف نظر وجود دارد؛ مسعدة بن صدقه از راویان و اصحاب امام صادق(ع) است.[3] به هر حال؛ با چشمپوشی از سند روایت، در محتوای روایت اشکالی به نظر نمیآید تا آنرا نپذیریم؛ چرا که سیره و روش ائمه اطهار(ع) کمک به فقرا و جویا شدن از حالات آنها بوده است.
[1]. نحل، 23: «خدا افراد متکبر را دوست ندارد».
[2]. «عن مسعدة بن صدقة قال: مر الحسین بن علی بمساکین قد بسطوا کساء لهم -فألقوا: علیه کسرا فقالوا- هلم یا ابن رسول الله، فثنى ورکه فأکل معهم، ثم تلا “إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ” ثم قال: قد أجبتکم فأجیبونی قالوا: نعم یا ابن رسول الله و تعمى عین، فقاموا معه حتى أتوا منزله، فقال للرباب: أخرجی ما کنت تدخرین»؛ عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 2، ص 257، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.
[3]. ر.ک: شیخ طوسی، رجال طوسی، ص 146، نجف اشرف، انتشارات حیدریه، 1381ق؛ حائری مازندرانی، محمد بن اسماعیل، منتهی المقال فی أحوال الرجال، ج 6، ص 253 – 254، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1416ق؛ سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 3، ص 577 – 578، قم، مؤسسه امام صادق (ع)، 1418ق.