بر اساس روایات؛ حضرت مهدى(عج) به عنوان امام زنده و غایب، هر سال در موسم حج حضور مییابد؛ مانند دیگر مسلمانان مناسک حج را به جاى میآورد؛ مردم را میبیند؛ اما آنان او را نمیشناسند.
امام صادق(ع): «مردم، امام خود را، نمییابند. وى در موسم (مراسم حج) حضور پیدا میکند. وى آنان را میبیند، ولى آنان وى را نمیبینند».[1]
محمّد بن عثمان عَمرى – یکى از نوّاب خاصّ امام زمان(ع) در غیبت صغرا – میگوید: «به خدا سوگند، صاحب الأمر(عج)، همه ساله در موسم حج حضور مییابد. او مردم را میبیند و میشناسد و مردم هم او را میبینند، ولى او را نمیشناسند».[2]
با این وجود در مواردی ادعا شده است؛ برخی شیعیان، به زیارت حضرتشان در این ایام موفّق شدند که اگرچه امکان چنین ملاقات محدودی را نمیتوان انکار کرد، اما یکایک موارد ادعا شده را نیز نمیتوان قطعی دانست.
به هر حال، نقلهایی در این زمینه وجود دارد که به یک مورد آن اشاره میکنیم:
على بن ابراهیم فَدَکى از أودى روایت میکند: من در حال طواف بودم، شوط ششم را تمام کرده، خواستم دور هفتم را آغاز کنم که ناگهان حلقهاى را در سمت راست کعبه دیدم و جوانى خوشسیما و خوشبو و هیبتدار را دیدم که با تمام هیبتش از مردم دوری نمیگزید! من زیباتر از کلام و شیرینتر از منطق و خوشنماتر از نشستن او ندیده بودم، رفتم با او سخن گویم، مردم مرا راندند، پس از بعضى ایشان پرسیدم: این شخصیت کیست؟!
گفتند: فرزند رسول خدا است، هرسال یک روز براى خواصّش ظاهر میشود و با آنها صحبت میکند.
گفتم: اى آقاى من! نیازمند راهنمایى هستم، مرا راهنمایى کن! خدا تو را راهنما شود! پس یک ریگ به من داد و من برگشتم. یکى از همنشینانش از من پرسید: فرزند رسول خدا به تو چه داد؟!
گفتم: یک «ریگ»، دستم را باز کردم دیدم قطعهاى از طلا است!
پس به راهم ادامه دادم ناگه او خود را به من رسانید و فرمود: «[با طلا شدن ریگ] حجّت براى تو ثابت شد و حقّ آشکار گردید و کورى از تو برطرف شد! آیا مرا میشناسى؟»
گفتم: خدایا! نه.
فرمود: «منم مهدى، منم قائم زمان، منم آنکس که زمین را از عدالت پُر مینمایم، بعد از پُر شدنش با ظلم و ستم؛ زیرا زمین از حجّت الهى خالى نمیماند….».[3]
امام صادق(ع): «مردم، امام خود را، نمییابند. وى در موسم (مراسم حج) حضور پیدا میکند. وى آنان را میبیند، ولى آنان وى را نمیبینند».[1]
محمّد بن عثمان عَمرى – یکى از نوّاب خاصّ امام زمان(ع) در غیبت صغرا – میگوید: «به خدا سوگند، صاحب الأمر(عج)، همه ساله در موسم حج حضور مییابد. او مردم را میبیند و میشناسد و مردم هم او را میبینند، ولى او را نمیشناسند».[2]
با این وجود در مواردی ادعا شده است؛ برخی شیعیان، به زیارت حضرتشان در این ایام موفّق شدند که اگرچه امکان چنین ملاقات محدودی را نمیتوان انکار کرد، اما یکایک موارد ادعا شده را نیز نمیتوان قطعی دانست.
به هر حال، نقلهایی در این زمینه وجود دارد که به یک مورد آن اشاره میکنیم:
على بن ابراهیم فَدَکى از أودى روایت میکند: من در حال طواف بودم، شوط ششم را تمام کرده، خواستم دور هفتم را آغاز کنم که ناگهان حلقهاى را در سمت راست کعبه دیدم و جوانى خوشسیما و خوشبو و هیبتدار را دیدم که با تمام هیبتش از مردم دوری نمیگزید! من زیباتر از کلام و شیرینتر از منطق و خوشنماتر از نشستن او ندیده بودم، رفتم با او سخن گویم، مردم مرا راندند، پس از بعضى ایشان پرسیدم: این شخصیت کیست؟!
گفتند: فرزند رسول خدا است، هرسال یک روز براى خواصّش ظاهر میشود و با آنها صحبت میکند.
گفتم: اى آقاى من! نیازمند راهنمایى هستم، مرا راهنمایى کن! خدا تو را راهنما شود! پس یک ریگ به من داد و من برگشتم. یکى از همنشینانش از من پرسید: فرزند رسول خدا به تو چه داد؟!
گفتم: یک «ریگ»، دستم را باز کردم دیدم قطعهاى از طلا است!
پس به راهم ادامه دادم ناگه او خود را به من رسانید و فرمود: «[با طلا شدن ریگ] حجّت براى تو ثابت شد و حقّ آشکار گردید و کورى از تو برطرف شد! آیا مرا میشناسى؟»
گفتم: خدایا! نه.
فرمود: «منم مهدى، منم قائم زمان، منم آنکس که زمین را از عدالت پُر مینمایم، بعد از پُر شدنش با ظلم و ستم؛ زیرا زمین از حجّت الهى خالى نمیماند….».[3]